اقتصاد
در
جمهوری
اسلامی
در
گهواره
رقابت
های
سیاسی
اینسو و
آنسو می
شود.
همین
نکته را
دکتر
رنانی
اقتصاد
دان در
مصاحبه
با
روزنامه
شرق
اینگونه
تشریح
کرده
است:
در زمان
ریاست
جمهوری
مرحوم
هاشمی
سرمايهگذاران
از من به
عنوان یک
مشاور
اقتصادی
می
پرسیدند:
سرمايۀ
خود را
به استان
سيستان و
بلوچستان
ببریم
برای
پرورش
شترمرغ
يا اینکه
سرمايه
را به
استان
اصفهان
ببریم
براي
ايجاد
کارخانه
سنگ بری؟
در دوران
آقای
خاتمی
سؤال
فعالان
اقتصادی
اين بود:
سرمايۀ
خود را
در
اصفهان ،
تبريز يا
مشهد
برای
کارخانۀ
فولادسازی
استفاده
کنیم يا
در تهران
روی
پتروشيمی
و خودرو
سرمايهگذاری
کنیم؟
در دولت
احمدینژاد
سؤال
سرمايه
گذاران
اين شد:
سرمايه
را صرف
خريد
دلار
کنیم يا
طلا و
زمين
بخریم؟
امروز
سؤال
سرمايهگذاران
اين است:
سرمايه
را به
امارات و
ترکیه
ببریم يا
در
ارمنستان
و
گرجستان
خانه
بخریم یا
درآنجاها
سرمايهگذاری
کنیم؟
امروز
سرمايه
گذاران
سؤالشان
اين است
که
سرمايۀ
خود را
چگونه از
کشور
خارج
کنند،
بخش
بزرگی از
افزايش
قيمت
دلار هم
ناشی از
سرمايههايی
است که
در حال
خارج شدن
از کشور
است چون
سرمايهگذار
نميداند
در تحريم
يک ماه
ديگر ،
در
انتخابات
دو سال
دیگر یا
در
اعتراضات
بعدی چه
بلايی بر
سر ثروت
او خواهد
آمد
...
اينها
نشان
ميدهد کل
نظام
سياسی
بايد
افق
اقتصادی
کشور را
تعیین و
رفتارها
به
گونهای
باشد که
تمام
مردم
باور
کنند
قرار است
تغييرات
جدی
ايجاد
شود نه
فقط
عدهای
تکبیر
گویان.
اگر به
مردم
بگویند
سه مفسد
اقتصادی
اعدام
شدند در
باور
مردم به
اينکه کل
نظام
سیاسی
فاسد است
تغييری
ايجاد
نمیشود
اما اگر
بگوييم
تمام
نهادهای
نظامی و
شبه
دولتی به
سرعت از
اقتصاد
خارج
شوند اين
يک تصميم
بزرگ است
و مردم
باور
میکنند
که قرار
است
زمینههای
فساد کم
شود يا
اگر مثلا
اعلام
شود
تمامی
ايرانيان
خارج از
کشور که
شاکی
خصوصی
ندارند
ميتوانند
به ايران
سفر کنند
و عفو
عمومی
اعلام
کنيم اين
مساله در
میان
مردم
اميد
ايجاد
ميکند.
|