در نخستین روز
تظاهرات مردم
علیه سهمیه بندی
بنزین دو
خبرگزاری وابسته
به سپاه، یعنی
فارس و تسنیم حتی
بصورت اغراق آمیز
اخبار تظاهرات را
منتشر کردند.
آنها حتی از
تجمعات مردم عکس
و ویدئو منتشر
کردند. بویژه
آنجا که شعار
علیه روحانی سر
داده می شد.
محاسبه آنها قرار
دادن روحانی بیخ
دیوار و سپس کلید
برکناری او را
زدن بود. البته
تصور نمی کردند
که مانند دیماه
96 بار دیگر این
تظاهرات تبدیل به
شورش علیه کل
جمهوری اسلامی
بشود. فکر می
کردند ماهی مقصود
را خواهند گرفت و
سپس تظاهرات را
جمع می کنند. تا
شب جمعه اوضاع بر
این منوال بود و
پیاده نظام توطئه
نیز در مجلس با
تهیه طرح استیضاح
روحانی فعال شد.
از جمله محاسبات
آن گروه از
فرماندهان سپاه
که امید به
برکناری روحانی
داشتند این بود
که بدلیل برف و
سرما مردم زیادی
به خیابان
نخواهند آمد و
اوضاع کاملا قابل
کنترل است. از
صبح شنبه همه
رشته ها ناگهان
پنبه شد و سیل
جمعیت با شعار
علیه کل جمهوری
اسلامی وارد
خیابانها شد.
آنها هنوز
امیدشان را از
دست نداده بودند
و با این تصور که
طرح سهمیه بندی
فقط کار دولت
بوده، گمان می
کردند که رهبر
مانند قهرمان
وارد صحنه شده و
دستور لغو سهمیه
بندی را میدهد و
شاه کلید برکناری
روحانی را در
اختیار آنها می
گذارد و مردم هم
رهبر را مانند یک
قهرمان محبوب و
مردمی خواهند
ستود.
"از قضا سرکنجبین
صفرا فزود" و نه
تنها تهران و چند
شهر بزرگ، بلکه
دهها شهر کوچک و
متوسط به انبار
باروتی تبدیل
شدند که با یک
جرقه منفجر شدند.
همانها که به
امید برکناری
روحانی دایه
دلسوزتر از مادر
برای تظاهرات
اولیه علیه سهمیه
بندی بنزین شده
بودند، حالا مدعی
شناسائی و
دستگیری و
اعترافات دستگیر
شدگان و وابستگی
آنها به خارج و
رهبری تخریب ها و
آتش سوزی ها شده
اند. آنچه آنها و
رهبران اصلی
توطئه در مشهد و
تهران در محاسبات
خود نگنجانده
بودند ورود رهبر
به صحنه و قبول
سهم خود در تشویق
و تائید سهمیه
بندی بنزین بود.
سخنان دو پهلو و
سه پهلوی ابراهیم
رئیسی در باره
تصویب سهمیه بندی
درجلسه سران قوا
و یا در "کمُا"
رفتن علم الهدا
در مشهد و پیاده
نظامشان در حزب
موتلفه و گروه
پایداری و ...
حاصل همین محاسبه
غلط است. البته
از آنجا که آنها
مانند گربه مرتضی
علی از هر طرف
بام که سقوط کنند
چهار دست و پا
روی زمین می
آیند، قطعا از
همین جمعه در
نمازهای آدینه
حمله به مردم و
فریب خوردن آنها
از اشرار و اراذل
را شروع خواهند
کرد! مگر در راس
نظام، آنچه را که
روی داد زلزله ای
بدانند که برای
جلوگیری از بالا
رفتن ریشتر آن در
آینده، تغییرات
اساسی در ساختار
نظام و نهادهای
حکومتی اجتناب
ناپذیر و فوری
است و از کشتی
حکومتی، خیلی از
آنهائی را باید
پیاده کرد که
مورد نفرت مردم
اند و نقش زیادی
در نارضائی مردم
دارند و تاخیر در
تغییر سیاست های
کلی داخلی و
خارجی و اجتماعی
را مرگ نظام
ارزیابی کرده
باشند. باید دید،
درس لازم را از
شورش اخیر گرفتند
و یا هنوز می
خواهند در پیله
خود تنیده باقی
مانند. |