عدم
توانایی
جمهوری
اسلامی
در اعمال
حاکمیت
در داخل
کشور
بمرحله
ای
خطرناک
رسیده
است.
اگر
چه بنظر
می رسید،
پس از
فروکش
کردن
اعتراضات
سال
گذشته
حاکمیت
درسهای
لازم را
گرفته
اما نه
تنها
کوچکترین
تغییری
چه در
سطح نظری
و چه
عملی
مشاهده
نمی شود،
درگیر
شدن با
مردم و
روزمرگی
های سطحی
در سطوح
مختلف
حاکمیتی
سایه های
از هم
گسیختگی
را پر
رنگ
کرده
است.
در دولت
تشنج
حکمفرماست.
رئیسی
نشان
داده که
توانایی
مدیریت
دولت را
ندارد و
مدیریت
حوزوی و
منبری هم
جوابگوی
شرایط
بغرنج
کشور
نیست.
حکومت
برای
جلوگیری
از
تندرویهای
مذهبی
بسیار
ناتوان
ظاهر شده
است و در
یکسال
گذشته
بارها با
شل کن،
سفت کن
های
متعدد
باعث
دامن زدن
بیشتر
تندرویها
شده است.
چنان که
رئیسی در
دیدار با
خانواده
های
شهدای
حرم
سخنان
تندروانه
به سبک
تندروها،
درباره
حجاب بر
زبان
آورد.
تمرکز
تندروها
بر حجاب
اجباری و
درگیرکردن
بدنه
اجرایی
حکومت در
این
موضوع
باعث از
بین رفتن
توان
مدیریتی
کشور شده
است.
در مجلس
از
برنامه
ریزی،
دور
اندیشی
یا نظارت
بر اجرای
مصوبات
خبری
نیست.
لوایحی
همچون
واردات
خودرو،
دستمایه
انواع
کشاکش ها
در حکومت
شده و
دولت
قادر به
کنترل
بازار
مافیایی
خودرو
نیست.
لایحه
حجاب به
هر چیزی
شبیه است
الا طرحی
برای کم
کردن
معضلات
کشور.
کمیسیون
اصل نود
مجلس
گویا
اصلا
وجود
ندارد و
مجلس هیچ
مصوبه ای
برای کم
کردن
فشارهای
اقتصادی،
(از جمله
گرانی
نان) بر
مردم
ندارد.
سخنان
اعتراضی
گاه و
بیگاه
نمایندگانی
که از بی
نظمی و
زدوبند
سخنان
عصیانی
می گویند
با
مجازات
روبرو
میشود.
مجلس تهی
تر از
همیشه
نمایان
شده است.
اقتصاد
فلج است.
نه از
اجرای
طرحهای
ضربتی و
قول داده
شده مثل
مسکن ملی
و کارت
های خرید
مایحتاج
خبری است
و نه از
برخورد
با
مفسدین
اقتصادی.
علیرغم
قولهای
رییسی
برای
فاصله
گرفتن
اقتصاد
از دلار،
نه تنها
کوچکترین
موفقیتی
در این
عرصه
بدست
نیآورده،
بلکه
اقتصاد
صحنه
باجخواهی
وگردنکشی
وابستگان
به غرب
خصوصا
اتاق
بازرگانی
شده
است. تنش
و سهم
خواهی
اتاق
بازرگانی
بعنوان
ستاد
اجرائی
بخش
خصوصی و
ارتباط
نوبرانه
رئیس این
اتاق با
سفرا و
فرستادگان
کشورهای
مختلف
(از جمله
دیدار با
رئیس
مجلس
ویتنام)
عرف
جدیدی در
کشور شده
که خود
گواه بر
تعدد
مراکز
تصمیمگیری
و لذا
آشفتگی
در
اقتصاد
است.
اقتصاد
کشور
بخاطر
تورمهای
دو رقمی
و
تحریمهای
متعدد به
مراکز
مافیایی
تقسیم
شده است
و ساده
ترین
مسایل
اقتصادی
از نرخ
نان تا
نرخ بلیت
هواپیما
بدست
مافیا
اداره
میشود.
اراده ای
برای
برخورد
قاطع با
مراکز
تجمع
مافیایی
ثروت از
طریق
مبادی
مالیاتی
و مبارزه
با
پولشویی
وجود
ندارد.
در سیاست
خارجی
دولت گیج
است.
بازده
همه
حرفهای
رئیسی در
رابطه با
شرق
نزدیک به
صفر است.
در رابطه
با
همسایگان
از
عربستان
و عراق
گرفته تا
پاکستان
و
افغانستان
شاهد
اقتدار
اجرایی
نیستیم
که خود
باعث
شعارزدگی
بیشتر
وزارت
خارجه و
عدم
تمکین
دولتهای
خارجی به
وعدهها
و
توافقنامه
ها شده
است.
وزارتخارجه
هر جا کم
آورده از
نیروهای
نظامی
کشور
مایه
گذاشته و
آنها را
خرج
مسائل
فرعی
نموده
است.
حکومت از
بیم
تهاجمات
خارجی از
نیروهای
نظامی
برای
نشان
دادن
اقتدار
خود
استفاده
می کند
اما
برای
اقتدار
در داخل
فلج است.
همین از
هم
پاشبدگی
و
ناتوانی
دولت،
روی
همسایه
های
ایران هم
تاثیر
گذاشته
است.
پاکستان
از اجرای
خط گاز
انصراف
داد،
طالبان
چندین
مرکز
ایرانی
را تعطیل
کرد،
عراق حل
همه
مشکلاتش
با ایران
را به
حکومت
عمان پاس
داد،
ترکیه و
آذربایجان
هم تا
مرز
لشکرکشی
ارتش
پیشرفته
اند و
امریکا
هم سرگرم
قشون کشی
در خلیج
فارس
است.
در این
میان،
روز به
روز این
زمزمه در
میان
مردم و
حتی بدنه
حکومت
بیشتر می
شود که
باید یک
حکومت
نظامی
مقتدر و
مصمم
امور را
بدست
بگیرد.
اما در
صورت جدی
شدن این
زمزمه،
برنامه
آن قدرت
نظامی چه
خواهد
بود؟
گیریم
یورش به
مافیاها
و مبارزه
با رانت
و فساد
آغاز
شود،
تکلیف
روحانیون
چه می
شود؟ |