نیاز به
تحول در
حاکمیت
جمهوری
اسلامی و
سیاست
های چند
دهه آن
که بحران
همه
جانبه
اقتصادی
و سیاسی
و
اجتماعی
نتیجه
آنست،
امروز بر
هیچکس
پنهان
نیست،
حتی بر
مخالفان
تحولات.
این
مخالفان
نیز
نگران
موقعیت
خود در
حاکمیت و
ثروت و
مکنتی
است که
بر آن
چنگ
انداخته
اند،
والا
آنها نیز
به خوبی
میدانند
تحول در
جامعه و
حکومت به
مرز
اجتناب
ناپذیر
رسیده
است. این
گروه نیز
اگر به
استواری
حاکمیت و
بی نیازی
به
تحولات
ایمان
داشتند،
ثروت و
بویژه
پولهای
خود را
به ارز
نکرده و
از ایران
خارج نمی
کردند و
یا اگر
ارز در
خارج
دارند آن
را به
ایران می
آوردند.
در همین
چارچوب،
اخیر
"محسن
رنانی"
اقتصاد
دان و
استاد
دانشگاه
که برای
فعالیت
های علمی
و
اجتماعی
اش
محدودیت
هائی
بوجود
آورده
اند معرف
کتابی
شده است
بنام
"اسناد
قانون
اساسی".
او
درباره
این کتاب
می
نویسد:
«بیگمان
جمهوری
اسلامی
به
«بزنگاه
تحول»
نزدیک
میشود.
تحول رخ
خواهد
داد؛ فقط
شکلش را
نمیدانیم.
آیا هسته
مرکزی
قدرت،
آگاهانه
و
مسئولانه
تحول را
خواهد
پذیرفت و
راه را
بر آن
خواهد
گشود؟ یا
آن
اندازه
دستْ
دستْ
خواهد
کرد تا
جامعه،
بویژه
نسل
هزاره،
خود دست
به تحول
بزند؟
دراینصورت،
نتیجه و
شکل تحول
بستگی به
این
خواهد
داشت که
در
هنگامه
رخنمودن
تحول،
کنش
حکمرانان
چیست و
واکنش
جامعه چه
خواهد
بود.»
آنچه که
او نوشته
عین
واقعیت
است و
حاکمانی
و حکومت
هائی را
سراغ
داریم که
به همین
نکات
توجه
نکردند و
آنقدر
جان سختی
از خود
نشان
دادند تا
بقول
معروف
"آش را
با جاش"
از دست
دادند!
نیاز به
تحول
چنان در
جامعه
گسترش
یافته که
حتی مردم
به در
آمدن
نیروهای
نظامی به
میدان و
جمع کردن
بساط
چپاول و
تحجر
امید
بسته اند
و آن را
یگانه
امکان
جمع کردن
بساط
حاکمیت
روحانیتی
می دانند
که به
چشم مردم
سد راه
هر تحولی
در جامعه
و در
حکومت
هستند.
اما، آیا
نیروی
نظامی
ایران
دارای
انسجام و
یکپارچگی
برای به
میدان
تحول در
آمد هست؟
در همین
ارتباط
اطلاعات
تفسیری
که بدست
ما رسیده
است را
در همین
شماره
پیک نت
بخوانید. |