روز
گذشته،
بلافاصله
پس از
خروج
بشار اسد
از
سوریه،
انواع
تفسیرها
و شایعات
در رسانه
ها و
بویژه در
فضای
مجازی
آغاز شد
و هر کسی
از ظن
خود شد
مفسر
حوادث و
دنبال
مقصر
گشت. از
جمله دل
سوختگان
انتخابات
ریاست
جمهوری
در ایران
که فورا
پزشکیان
را مقصر
ماجرا
اعلام
کردند به
این
بهانه که
او اجازه
دخالت
نظامی
ایران در
حوادث
سوریه را
نداد.
حرف های
صد من یک
غازی که
سعید
جلیلی هم
در محافل
جبهه
پایداری
تکرار می
کند و
مردم تره
هم برای
آن خرد
نمی
کنند،
مگر
کسانی که
خود را
مذهبی دو
آتشه و
مکتبی می
دانند و
میگویند
بسیجی
اند.
این
درحالی
است که
حتی اگر
اندکی از
مسئله
عدم
دخالت
نظامی
جمهوری
اسلامی
در حوادث
جاری
سوریه
صحت
داشته
باشد،
تصمیم
گیری در
این مورد
مستقیما
برعهده
رهبر
جمهوری
اسلامی و
شورای
امنیت
ملی است
نه دولت
و یا
پزشکیان.
جلیلی هم
قوقولی
قوقول
خودش را
می کند و
نفسش از
جای گرم
بیرون می
آید. همه
میدانند
که حتی
اگر او
رئیس
جمهور
شده بود
و یا
رئیس
جمهور
بود هم
اختیار
اقدامات
نظامی در
دست او
نبود.
آنچه که
فعلا
آشکار
است و می
توان در
باره آن
صحبت کرد
اینست که
طرحی
شبیه طرح
خروج شاه
از ایران
و حفظ
دستگاه
دولتی و
نظامی آن
رژیم در
ماجرای
خروج
بشار اسد
از سوریه
اجرا شده
است. هدف
همانا
جلوگیری
از
فروپاشی
کامل
رژیم و
قتل و
غارت و
جنگ
داخلی
بوده
است.
باید دید
این طرح
در سوریه
نتیجه می
دهد و یا
نتیجه
همان
خواهد شد
که در
ایران
شد. هیچ
بعید
نیست که
بشار اسد
از همان
محل
استقرار
کنونی
خود،
یعنی
مسکو،
نقشی در
بقای
سوریه و
نیفتادن
آن در
چاله و
چاه جنگ
داخلی
برعهده
بگیرد.
باید دید
رویدادها
قابل
کنترل
خواهد
بود و یا
از کنترل
خارج
خواهد
شد. فعلا
اسرائیل
و ترکیه
هر کدام
سعی می
کنند سهم
شیر را
در سوریه
ببرند،
درحالیکه
شیر اصلی
که
امریکا
باشد مثل
بختک روی
چاه های
نفت
سوریه
افتاده
است و
اسرائیل
و ترکیه
نمی
توانند
پای خود
را بیش
از حد در
سوریه
دراز
کنند.
از سوی
دیگر،
گروه های
مسلحی که
شهرهای
سوریه را
گرفته
اند،
هیچکدام
رهبری
دیگری
را قبول
ندارند و
بزودی بر
سر سهم
خود از
قدرت به
روی هم
سلاح
خواهند
کشید و
با عیان
شدن
نتایج
فروپاشی
حکومت در
سوریه
مردم
سوریه از
خواب
برخواهند
خواست.
کشوری با
قومیت ها
و مذاهب
متکثر.
آیا از
دل یک
جنگ
داخلی
سوریه
چند تکه
خواهد
شد؟ هنوز
بسیار
زود است
در باره
همه این
احتمالا
به نتیجه
قطعی
رسید. می
توان حدس
قریب به
یقین زد
که
اسرانیل
همه تلاش
خود را
خواهد
کرد تا
یک دولت
متمرکز
در دمشق
پا نگیرد
زیرا
میداند
چنین
دولتی
نیز دیر
و یا زود
با
اسرائیل
سینه به
سینه
خواهد
شد. جنگ
داخلی و
تکه پاره
شدن
سوریه
هدف
اسرائیل
است و
شاید
برای
خنثی شدن
همین هدف
اسرائیل،
ایران و
روسیه
مخالف
خروج اسد
از سوریه
نبودند،
بویژه که
گفته می
شود اسد
پیش از
خروج از
سوریه با
رهبران
برخی از
گروه ها
مذاکره
توام با
تفاهم
کرده
است.
حضور
نتانیاهو
در
مرزهای
مشترک
سوریه و
اسرائیل
و جمله
ای که به
نظامیان
اسرائیلی
گفت را
نباید
فراموش
کرد. او
گفت:
"تغییر
قدرت در
سوریه
فرصت های
جدیدی
برای
اسرائیل
ایجاد می
کند." که
این جمله
البته
جنگ
روانی با
ایران
است،
زیرا او
بیشتر
نگران آن
الله و
اکبرهائی
است که
هنگام
ورود
الجولانی،
هوادارانش
سر
میدادند
و به
همین
دلیل خود
را به
مرز
سوریه
رسانده
بود.
نکات زیر
را هم
برای
دیدن
آینده
نباید از
نظر دور
داشت:
الجولانی
در آینده
با ترک
ها درگیر
خواهد شد
یعنی
عناصر
عرب و
ترک و
کرد با
هم درگیر
می شوند.
الجولانی
از همین
الان
گفته که
از
حاکمیت
ملی
سوریه
حمایت
میکند.
در
حالیکه
ترکیه با
این طرح
مخالف
است. این
احتمال
وجود
دارد که
روسیه و
ایران
روی
الجولانی
حساب
کرده و
حساب او
را از
بقیه جدا
کرده
باشند.
ترکیه
سعی
خواهد
کرد
الجولانی
و تحریر
الشام را
از میدان
آینده
سوریه
خارج کند
و اولین
درگیری
ها از
همینجا
آغاز
خواهد
شد.
جولانی
پیش از
رسیدن به
دمشق
گفته بود
"ما
حاضریم
روابط
استراتژیک
با ایران
را ادامه
دهیم".
اگر این
حرفها
مانور
نباشد
معنایش
اینست که
تحریر
الشام
دنبال یک
حکومت
مرکزی در
سوریه
است که
در
اینصورت
مجبور
است راه
اسد را
ادامه
دهد. ولی
امریکا و
ترکیه و
اسرائیل
می
خواهند
سوریه را
تجزیه
کنند.
اگر
اینها
درست
باشد،
شاید عقب
نشینی
های ارتش
سوریه
تاکتیکی
بود تا
موضع
تحریر
الشام در
برابر
ترک ها
تقویت
شود. |