با سقوط
هلیکوپتر
حامل
رئیس
جمهور،
وزیرخارجه،
امام
جمعه
تبریز،
استاندار
آذربایجان
شرقی و
فرمانده
تیم
حفاظت
ریاست
جمهوری و
یافت شدن
اجساد
کشته
شدگان
حادثه،
اکنون
دغدغه
اصلی
مراسم
خاکسپاری
و عزای
عمومی و
این نوع
مسائل و
پیامدهای
حادثه
نیست،
بلکه
مسئله
اصلی
انتصاب و
انتخاب
جانشینان
کشته
شدگان
است. در
راس این
دغدغه ها
برگزاری
یک
انتخابات
در فضای
سرد
سیاسی
حاکم بر
ایران و
قهر مردم
با حکومت
برای
انتخاب
یک رئیس
جمهور
جانشین
رئیسی
است. این
دشواری
به آن
دلیل
نیست که
رئیسی
چنان
شخصیت
اجرائی
بود که
برای او
جانشین
پیدا
نشود،
بلکه
مسئله
اصلی این
بیم است
که رئیس
جمهور
جانشین
حتی با
مشارکتی
کمتر و
آرای
بسیار
کمتر از
انتخاباتی
که منجر
به بیرون
آمدن
رئیسی از
صندوق
رای شد
برگزار
شود.
شاید
کسانی
درحکومت
بر این
تصور
باشند که
در فضای
احساسی
ناشی از
سقوط
هلیکوپتر
مردم پای
صندوق
های رای
می آیند.
این یک
خوش بینی
است،
زیرا
مردم
امیدی به
تغییر
اوضاع
اقتصادی
مملکت
ندارند و
فشارهای
اجتماعی
(از جمله
ماجرای
حجاب) که
رئیسی
شخصا
فرمان آن
را داد و
وزیر
کشورش
مجری آن
شد این
نارضائی
را تشدید
هم کرده
است.
مسئله
دیگر این
واقعیت
رسما
اعلام
نشده است
که
ابراهیم
رئیسی را
هیات
انتخاب
رهبر
جانشین
در مجلس
خبرگان،
پیش از
رئیس
جمهور
شدن وی،
آن را به
علی
خامنه ای
اطلاع
داده بود
و از
جمله
دلائل
پیش
کشیدن او
برای
ریاست
جمهوری
این بود
که رئیسی
با مسائل
اجرائی
کشور
آشنا
شود، که
ظاهرا
استعداد
چندانی
در این
زمینه از
خود نشان
نداد و
به همین
دلیل،
رفت به
سوی
مذاکره
با
امریکا و
گرفتن
پول های
بلوکه
شده
ایران تا
بلکه هم
قدرت های
اقتصادی
را راضی
کند و هم
مقداری
از بحران
اقتصادی
بکاهد.
او محتاط
تر، کم
آگاه تر
و بی
انگیزه
تر از آن
بود که
بتواند
دست به
یک رفرم
اساسی در
جمهوری
اسلامی
بزند و
مبتکر
طرحی نو،
با اتکاء
به مردم
بشود.
دلیل
سازش های
اخیر او
در
مذاکرات
با
امریکائی
ها همین
نکات
بود.
شاید
گفته شود
که او با
اجازه
رهبر
جمهوری
اسلامی
مبتکر
مذاکرات
با
امریکا
شده بود،
اما این
نظر به
چند دلیل
زیر
علامت
سئوال
است.
نخست این
که او را
مجلس
خبرگان
بعنوان
رهبر
جانشین
به خامنه
ای معرفی
کرده بود
و عملا
دارای
پشتوانه
مجلس
خبرگان
برای
رهبری
بود و
علی
خامنه ای
نمی
توانست
با او
آنگونه
رفتار
کند که
با
روحانی و
محمد
خاتمی
رفتار
کرد. دوم
این که
پرقدرت
ترین
نهادهای
اقتصادی-
مافیائی
از او
حمایت می
کردند.
این دو
مسئله
چنان بود
که حتی
فرماندهان
ارشد
سپاه
احتیاط
را در
برخورد
با او از
دست نمی
دادند.
سوم این
که او
حمایت
بخش مهمی
از امام
جمعه
هائی را
هم داشت
که به
دوران پس
از خامنه
ای فکر
می کنند
و حفظ
موقعیت
خود.
تحت
تاثیر
همین
مسائل،
عبداللهیان
وزیرخارجه
دولت
ابراهیم
رئیسی
نیز گام
به گام
با او
همآهنگ
شد و
پرچمدار
مذاکرات
پنهان با
امریکا.
رئیسی که
از فضای
ضد روسی
و
طرفداری
از غرب و
بویژه
امریکا
در میان
مردم
آگاه
بود، روی
حمایت
امریکا
در دوران
نشستن بر
صندلی
رهبری هم
حساب
کرده بود
و به
همین
دلیل
پیام های
غیرمستقیمی
برای
امریکا
می
فرستاد.
۴ پیام
غیر
مستقیم
او چنین
بود:
۱- عدم
شرکت در
اجلاس
سران
کشورهای
عضو
بریکس در
پکن که
حتی
عبداللهیان
هم در آن
حضور
نیافت.
۲- عدم
شرکت در
اجلاس
اخیر
سران
شانگهای
که در آن
سردار
احمدیان
دبیر
شورای
عالی
امنیت
ملی شرکت
کرد و
همین
مسئله
نشان داد
که
فرماندهان
سپاه و
احتمالا
بیت
رهبری
سیاستی
متفاوت
با رئیسی
را دنبال
می کنند.
۳- عدم
شرکت
خودش و
یا
عبداللهیان
و حتی
یکی از
معاونان
رئیس
جمهور و
یا وزیر
خارجه در
مراسم
جشن و
رژه روز
پیروزی
در مسکو،
در
حالیکه
سران
کشورهای
دوست
روسیه در
مراسم
حضور
داشتند.
۴- آخرین
اظهار
نظر
رئیسی
درباره
مذاکره و
رابطه با
امریکا
با این
مضمون که
می توان
هم
مذاکره
کرد و هم
موشک
داشت.
درعرف
دیپلماتیک
این
مسائل به
هیچ وجه
کوچک
نیست و
از نظر
دور نمی
ماند و
روی آن
حساب می
کنند.
این
مسائلی
که به
آنها
اشاره
شد، هیچ
ارتباطی
به پیام
های
تسلیت و
همدردی
ناشی از
حادثه
سقوط
هلیکوپتر
ندارد
زیرا
اینها
مسائل و
عرف بین
المللی
است و
نباید
جدی
گرفت.
بلافاصله
پس از
انتشار
خبر سقوط
هلیکوپتر
حامل
رئیسی و
هیات
همراه
او،
بایدن
تعطیلات
آخر هفته
خود را
ناتمام
گذاشت و
به کاخ
سفید
بازگشت
تا مسئله
را
مستقیما
دنبال
کند.
بنظر می
رسد که
بایدن
نگران
نتیجه
مذاکرات
پنهان با
امریکا
بود و
هست زیرا
روی
نتیجه
این
مذاکرات
برای
انتخابات
ریاست
جمهوری
اش حساب
کرده بود
و حالا
می تواند
کاسه آب
روی زمین
خشک خالی
شده
باشد.
پیش بینی
می شد که
رهبر
جمهوری
اسلامی
با یک
حکم
حکومتی
فردی را
برای
یکسال
پیش رو،
تا رسیدن
نوبت
انتخابات
ریاست
جمهوری
تعیین
کند و
حتی حدس
زده می
شد که
دبیر
شورای
عالی
امنیت
ملی
نامزد
چنین
انتصابی
باشد،
اما جلسه
ای که
روز
گذشته
شتابزده
در تهران
تشکیل شد
نشان داد
که می
خواهند
مطابق
قانون
اساسی در
تیرماه
انتخابات
ریاست
جمهوری
برگزار
کنند و
روی
احساسات
عمومی
برای
شرکت در
انتخابات
هم حساب
کرده
اند.
امری که
حساب روی
آن خوش
خیالی
است. خبر
تشکیل
این جلسه
را در
ادامه می
خوانید:
----------------------------------------------
فعلا
برنامه
اینست
انتخابات
ریاست
جمهوری
50 روز
دیگر
انجام می
شود
بعد از
ظهر رو
گذشته
(دوشنبه)
جلسه ای
برای
بررسی
انتخابات
ریاست
جمهوری
با حضور
محمد
مخبر
معاون
اول رئیس
جمهور،
محسنی
اژه ای
رئیس قوه
قضائیه،
قالیباف،
رئیس
مجلس و
همچنین
معاون
حقوقی
رئیس
جمهور،
قائم
مقام
شورای
نگهبان و
معاون
سیاسی
وزیر
کشور در
محل
ریاست
جمهوری
تشکیل شد
تا نحوه
اجرای
اصل
۱۳۱
قانون
اساسی
مبنی بر
انتخابات
ریاست
جمهوری
در مدت
۵۰
روز بحث
و تبادل
نظر شود.
در این
جلسه
زمان
تشکیل
هیات های
اجرایی،
ثبت نام
نامزدها،
تبلیغات
و روند
برگزاری
انتخابات
بررسی شد
و مقرر
شد
انتخابات
ریاست
جمهوری
در تاریخ
۸
تیرماه
۱۴۰۳
برگزار
شود.
ثبت نام
نامزدها
در
روزهای
دهم تا
چهاردهم
خرداد
انجام می
شود و
زمان
تبلیغات
انتخاباتی
نیز از
روز
۲۳
خرداد تا
هفتم
تیرماه
تعیین شد. |