درانتظار کوچکترين بهانه
شرايط چهارگانه کنگره امريکا برای حمله به ايران
لايحه جديدی که به کنگره امريکا تسليم شده، برخلاف تمام تبليغاتی که طی 24 ساعت گذشته در ايران و خارج از ايران جريان داشته، نه برای جلوگيری از حمله، بلکه برای حمله به ايران است!

پيک هفته

   

اعضای شورای انقلاب گيلان
از راست به چپ : ميرزا صالح مظفر زاده - كاژانف (فرمانده ارتش سرخ) - ميرزا كوچك خان
 - كامران آقايف - گاوك المانی (هوشنگ) - شاپور - معين الرعايا

خاطرات تلگرافچی رضاشاه

انقلاب در گيلان- قحطی در تهران
کودتای رضاخان
ترس و سالوسی کوچک خان

50 هزار نفر فقط در تهران از قحطی مردند. توده مردم پوست خربزه و هندوانه، پوست سيب زمينی و خونآبه ذبح گوسفند می خوردند. انگليسی ها وحشت زده از شکست قوای دولتی از قوای مسلح جمهوری گيلان و بيمناک از وصل شدن جنبش های ژنرال پسيان در خراسان و محمد خيابانی در تبريز به جمهوری گيلان و سپس فتح تهران و جمع شدن بساط سلطنت و خودکامگی، فورا فرماندهان روس و مستشاران آلمانی و اطريشی ارتش ايران را برکنار کرده و رضاخان را به فرماندهی قوای نظامی ايران برگماردند و سپس کودتای 1299 را برای انتقال سلطنت قاجاريه به پهلوی ترتيب دادند. سيد ضياء طباطبائی عامل انگليسی کودتا و رئيس کميته "آهن" که کودتا را ترتيب داده بود، عمامه را از سر برداشت و با کلاه پوستی رفت قزوين و به رضاخان اطلاع داد که می تواند کودتا را شروع کند. بعد از ورود کودتاچيان به تهران، با حکم احمد شاه سيدضياء شد نخست وزير و رضاخان فرمانده کل قوا و در فاصله مرحله اول کودتا تا سلطنت رضاخان، لشکر کشی به گيلان و به خون کشيدن جمهوری گيلان موقعيت رضاشاه را بعنوان کسی که توانست شکست قوای دولتی از انقلابيون گيلان را جبران کند تثبيت کرد.
فرمان منع مصرف مشروب الکلی، حمله به ميکده ها، اعلام تعطيل عمومی روز جمعه و ديگر ظاهرسازی های اسلامی... از جمله صحنه سازی های سيدضياء بود. در پشت همين اسلام پناهی، سيد ضياء رضاخان مشروب خوار و قمار باز را برای نشاندن بر تخت سلطنت آماده کرد.

محمد تقی خان پسيان

ميرزا كوچك خان


تاريخ سينمای ايران- مسعود مهرابی
دوبله و فيلمنامه
آنها که بجای
ديگران حرف زدند

رابطه عاشقانه ميان فقير و غنی، چند صحنه زد و خورد، مقداری رقص و آواز، يک ديدار غير منتظره و يک ازدواج به خوشی و خرمی در پايان فيلم. اين اصول، همواره در اشکال گوناگون، در دهه های مختلف سينمای فارسی، بکار بسته شده اند.

دوبله- با اوج گرفتن تيپ سازی و افزايش مزه پرانی در دوبله، رضائی در فيلم "فرار از زندان"، در کلمات به جای "ر"، "د" تلفظ می کند. تهامی در فيلم های لاندا بوزانکا، لهجه روستايی دارد. اسماعيلی در فيلم هايی که بيک ايمانوردی و يا پيتر فالک حضور دارند، يک خط در ميان "هان" به کار می برد. فتح الله منوچهری و افضلی به چيچو و فرانکو شخصيت جديدی می دهند. زرندی به جای نورمن و قنبری به جای جری لوئيس لطيفه های روز ايرانی را تعريف می کنند. کار در اين حد باقی نمی ماند. در بعضی اوقات حتی داستان فيلم عوض می شود و، هنرپيشگان خارجی به زبان "زرگری" صحبت می کنند! ... ادامه

رضا با موتورش رفت- شمر با شمشيرش آمد!

دهه 40 فصل شکفتن فيلمنامه هائی است که شايد بتوان رضاموتوری را مادر آنها معرفی کرد. عشق در اين دسته از فيلم ها، که بتدريج کاراته جای چاقو و دشنه را در آنها گرفت، جلوه ای متفاوت با عشق لاتی در فيلمفارسی ها داشت. اين موج، با وزيدن فضائی تازه که انقلاب با خود آورده بود، در سال 57 به سمت فيلم ها مذهبی اما با مضمون خشونت و قهرمانی تغيير مسير داد و "شمر" ساخته شد. فيلمی که در سال 58 و پس از رفتن شاه امکان اکران يافت!


قديمی ترين تصاويری که در دست است
نه حضرت علی تام کروز بود
و نه امام حسين لورنس عربستان

تمثال حضرت علی را در زمان شاه کمی تا قسمتی دستکاری کرده بودند. کاری که نيازی به آن نبود. حضرت علی هم مردی بود از ميان اعراب و به شکل و شمايل اعراب. سجايای او اخلاقی بوده اما سعی می کردند آن را شمايلی کنند. البته اين تمثال هم درهمه جا يکسان نبود، گرچه تفاوت زياد و محسوسی هم نداشتند. مثلا دراويش تمثالی مطابق حال و احوال خود را از علی داشتند. طلا فروش ها برای کنده کاری روی انگشتر و گردن بند شمايلی به سليقه خود داشتند و حتی شعبان جعفري( بی مخ) هم در زورخانه اش تمثالی داشت که کمی با بقيه تمثال ها فرق می کرد و شبيه اهل چرخ و کباده و زورخانه بود!
در جمهوری اسلامی تمثال حضرت علی تغييرات ديگری کرد. برایش عمامه ای شبيه عمامه علمای شیعه درست کردند، ابروهايش را تاتو کردند و اخيرا اين تمثال خيلی شبيه عکسهای تام کروز شده است.
قديمی ترين تصويری که از حضرت علی در موزه لُور نگهداری می شود هيچ شباهتی به حضرت علی زمان شاه و زمان جمهوری اسلامی ندارد. همان است که دراينجا می بينيد!
اما، تمثال امام حسين. بندرت عکسی از امام حسين ديده می شود، مگر روی پرده های تعزيه و يا بصورت کنده کاری روی برخی علامت های چند تيغه نقره در برخی تکايای قديمی و البته اين تمثال هم با دستکاری و زيبا سازی! درحاليکه امام حسين هم به جسارت و شهامتش مشهور است و نه قد و قامت و زيبائی. يگانه تصوير قديمی که از وی وجود دارد و تکثير هم نمی شود همين عکسی است که می بينيد. اين تصوير در بقعه چهارپادشاه لاهيجان بر ديوار است و تکان دادنی هم نيست. اين بقعه 981 سال پيش بنا شده و تصوير امام حسين نيز مربوط به اين سال است. يعنی قديمی ترين تصويری که از وی وجود دارد و قطعا بموجب روايات کشيده شده است.


اين اسلام در ترکيه برنده شد!

کيهان تهران و صد البته حسين شريعتمداری از انتخابات اخير ترکيه بوی کباب به مشامشان رسيده، درحاليکه در ترکيه اسب نعل شده است! آن اسلام که اکثريت پارلمانی را در يک انتخابات آزاد در ترکيه برده حکايت ديگر و خطر تازه ايست! اين يکی از پوسترها و نمايش های تبليغات انتخاباتی برای حزب پيروز در انتخابات ترکيه است!


وسيله سال!

آفتابه، امسال و تا اينجا نه فقط صنعت قديمی و ملی ايران، بلکه سمبل سال است. علاوه بر همه استفاده های ديگری که از قديم تا حالا از آن می کرده و می کنند، امسال يکبار نيروی انتظامی از آن برای نمايش قدرت استفاده کرد و لوله اش را کرد در دهان اوباش محلات. سهميه بندی بنزين هم که شروع شد، اولين وسيله ای که مردم برای پرکردن به پمپ بنزين ها بردند آفتابه بود.


 3 مرداد 1386

شماره 95            

   
پيک هفته
ارشيو هفتگی
درباره پيك هفته

بخش دوم گفتگوی حسنی و مرتضوی
دليل تجاوز
مانتوش تنگ بود
ما هم مست بوديم
سيامک زند

نيازی به توضيح دارد؟

اين تابلو بعد از آنکه وزير کشور"پورمحمدی" گفت وسائل و ملزومات گسترش صيغه را بايد فراهم کرد، در برخی محلات تهران بالا رفت. اين محصول را با يادداشت بالا  در پيوند با هم بخوانيد درباره برنامه شب گذشته قاضی مرتضوی از سيمای جمهوری اسلامی: از هر طرفش که بکشند، به گنداب ختم نمی شود؟


اين روضه ابوالفضل
به زبان انگليسی هم
ديدنی و شنيدنی است

سيمای بين المللی جمهوری اسلامی بالاخره پخش برنامه های خود را به زبان انگليسی و برای رقابت با تلويزيون پر بيننده الجزيره و پخش اخبار سانسور نشده جهان(!!) برای مردم دنيا آغاز کرد. مخاطب اين تلويزيون قطعا اروپائی ها نيستند، چرا که آنقدر شبکه و سيماهای رنگارنگ فعال هستند که نوبت به جمهوری اسلامی نمی رسد. هدف مقداری جنگ تبليغاتی با غرب و از آن مهم تر اعلام حضور به زبان انگليسی در خاورميانه بايد باشد. بهرحال، يخ اين تلويزيون، عليرغم همه شيرين ربانی دخترخانمی که با لهجه لندنی و کمی نيويورکی دستپاچه خبر می خواند تا حالا نگرفته، تا آينده هم خدا کريم است. از آنجا که شماری از اهل مطبوعات دوران اصلاحات، پس از قلع و قمع سر از اروپا در آوردند و برخی از با استعدادترين هايشان جذب راديوهای فارسی زبان شدند، خيلی محتمل است که اين تلويزيون هم پايگاهی شود برای گويندگان بر و رو دار و مسلط به زبان انگليسی تا بعدا لچک و حجاب نيم بند را کنار گذاشته و بروند جلوی دوربين تلويزيون هائی که سيمای انگليسی جمهوری اسلامی در برابرآنها پشه ايست در برابر فيل!
از جمله برنامه های سيمای انگليسی جمهوری اسلامی، يکی هم روضه امام حسين و حضرت عباس است به زبان انگليسی برای اروپائی ها، زيرا برای عرب ها که اين برنامه ها جاذبه ندارد و خودشان باندازه کافی و آن هم به زبان عربی دارند و می شنوند. اين بدعت و نوآوری هنری سيما را شايد يکی دو بار مردم اروپا و امريکا هم از سر تعجب و کنجکاوی ببينند و بشنوند و حتی سعی کنند بفهمند اين ننه من غريبم ها برای کيست وچيست؟ اما طولی نخواهد کشيد که به برنامه ای برای خنده تبديل خواهد شد. ترجمه اخبار کيهان تهران و سيمای جمهوری اسلامی برای مقابله و باصطلاح شکستن سانسور جهانی نيز اگر قرار بود يخش بگيرد در ايران می گرفت!
بهرحال، ديدن اين روضه ابوالفضل به زبان انگليسی به يکبار ديد و شنيدنش می ارزد!


خانه قفس نيست
اما دختران ازآن می گريزند
زهرا بيگدلي
بررسی آسيبی اجتماعی در گفتگو با شهربانو امانی سن فرار دختران از خانه به زير 14 سال رسيد.


"آدمها و خرچنگها"
فرار از استبداد و سانسور
به زبان خرچنگ ها
در برزيل
به زبان برزيلی ها
در ايران
محمد قاضی


سندی از اين فيلم معتبرتر؟
آری، به اتحاد
جهان می توان گرفت!


بال پرواز
زنان خلبان
در جمهوری اسلامی
چيده شده
سميرا نوروزي

حجاب پرواز- نيمه دوم فروردين ماه پرواز تهران- اصفهان به دليل امتناع خلبان زن اين پرواز از قبول دستورات ماموران حراست داخل هواپيما برای رعايت حجابی که آنها معنا کرده بودند لغو شد. ظاهرا آقايان رعايت حجاب خلبانی را حتی در حدی که در اين عکس می بينيد نيز قبول ندارند. شايد منظورشان نشستن پشت فرمان هواپيما با چادر و چاقچورباشد!


رنجنامه خانواده دانشجویان زندانی

 به رياست قوه قضائيه

دانشجو و خانواده اش

هر دو زیر شکنجه اند!


پيرهن چاکان!
      علیرضا
جباری (آذرنگ)
برای فاجعه ملی تابستان ۶۷

بی هوده چه گويند که در خاک
با بال و پر هور به افلاک شديم
خورشيد
شکفت تا که با بانگ سرود
دروادی عشق، پيرهن چاک شديم
*****
اين خيل يلان که دل به فردا داده ست
برپای سراست و سر به پا بنهاده ست
پوينده به
شب، به دست ها پرچم صبح
گردان ست
ُرگ- مردم آزاده ست.
*****
اين نغمه ی پر شور به بستان ماراست
اين زمزمه ی هزاردستان ماراست
از ما
مبريد دل به سودای بهار
کين بوی بهار در گلستان ماراست
*****
صد بار به روز ناممان بر لب هاست
هرجا
که روی تو يادهامان برجاست
بر بام بهار و
شورمستان چه گذشت
بس بلبل مست کزگلستانه جداست
*****
پرواز تو با اين پر مستان خوش باد!
اين بوی بهار در زمستان خوش باد!
بس طرفه نويدا که در اين بانگ شماست
اين زمزمه ی هزاردستان خوش باد