محسنی اژهای وزير سابق اطلاعات ايران
و دادستان کل جمهوری اسلامی که درعین حال
سخنگوی قوه قضائیه نیز هست، با روزنامه
خراسان گفتگوئی کرده که در ویژه نامه
نوروزی این روزنامه منتشر شده است.
اژه ای در این مصاحبه از یکی از کشفیات
بزرگ امنیتی خود یاد می کند که البته سال
و ماه آن یادش نیست! و آن "فتنه رنگی" یا
"انقلاب رنگی" است. او می گوید که این کار
رنگی را قرار بود ابتدا خانم هاله
اسفندیاری بکند و سپس آقای کیان تاجبخش و
یا برعکس. اول تاجبخش و بعدا اسفندیاری.
خود اژه ای اعتراف می کند که بعد از
دستگیری این دو و بردن آنها زیر فشار و
آوردن به تلویزیون برای اعتراف، حتی در
حاکمیت نیز او را با این کشف محیرالعقولش
مسخره کردند! هر دو آنها، بعد از شوهائی
که اژه ای در تلویزیون ترتیب داده بود
آزاد شدند و برگشتند سر کار و زندگی شان
در امریکا و آن هیاهوی بسیار برای هیچ هم
تمام شد.
اژه ای نیز مانند همه دست اندرکاران
کودتای انتخاباتی 22 خرداد، یک تنه بالای
منبر رفته و تقلب در انتخابات را انکار می
کند. این درحالی است که هر پسر بچه و
دختربچه مدرسه ای هم این روزها وقتی این
سخنان و این ادعاها را از زبان مقامات می
شوند و یا در سیما تصویر این دروغگویان را
هم می بینند، سئوال می کند: اگر راست می
گوئید چرا در تلویزیون با خود رهبران جنبش
که بازداشت خانگی کرده اید، دور یک میز
نمی نشینید تا آنها هم حرف ها و استدلال
هایشان را بگویند. ضمن این که اصلا بحث
تقلب در انتخابات نیست. بحث بر سر کودتای
انتخاباتی است. یعنی از روی سر صندوق های
رای یک آمار کودتائی اعلام شده و رهبر نیز
بعنوان فرمانده کل قوای کودتائی فورا یک
اطلاعیه داده و نتیجه را حتی پیش از آن که
شورای نگهبان متقلب آن را بصورت فرمالیته
هم که شده اعلام کند، ایشان آن را اعلام
کرده است. تقلب کدام است؟ کودتا شد!
حالا بخوانید هدیه نوروزی محسنی اژه ای را
که خود یکی از اعضای ستاد کودتای 22 خرداد
بوده است:
«نخستين
بار بعنوان وزير اطلاعات گزارشی به
مسئولان دولتی ارائه
دادم و گفتم
دشمن در کشور ما دنبال انقلاب مخملی و
انقلاب رنگين است.
همان موقع بعضی از مسئولان نظام من را
مسخره کردند که اين چه حرفی است که
میزنيد. اين موضوع به سال
۸۶
يا
۸۷
و
قطعأ
پيش از سال
۸۸
باز میگردد.
بازداشت کيان تاجبخش، جامعهشناس و استاد
دانشگاه؛ و هاله اسفندياری، پژوهشگر
ايرانی ـ آمريکايی و فعاليتهای بنياد
سوروس
در همین رابطه بود.
آنها بدنبال «انقلاب مخملی» در ايران
بودند.
آن زمان وزارت اطلاعات بروز چنين اتفاقاتی
را بعد از انتخابات پيشبينی می کرد اما
نه به اين عمق و سطح! در اين عمق که يک
شخصی مثل موسوی به ميدان بيايد و اينگونه
در برابر
حق
و قانون روشن و موضوعی که خودش ساليان سال
ديده و شنيده بايستد! نه! فکرش را
نمیکرديم.
وقايع سال گذشته «هزينه» نيز داشت.
در آن نيروی انتظامی، نيروهای بسيج و
مردمی کتک خوردند و لطمه ديدند.
موضوع «تقلب» را نخستين بار اکبر هاشمی
رفسنجانی، رئيس مجمع تشخيص مصلحت، در نيمه
دوم سال
۸۷
مطرح کرد.
ایشان
در نماز جمعه گفت
بايد مراقب بود در انتخابات تقلب نشود.
من
با موسوی، کروبی و هاشمی رفسنجانی صحبت
کردم
و گفتم
حاضرم
با هر کسی که ادعا میکند تقلب
سازمانيافته يا حتی غير سازمانيافته ولی
مؤثر در نتيجه انتخابات صورت گرفته به
صورت مستدل صحبت کنم.»
(هاله اسفندیاری که درکنار شوهرش "شائول
بخاش" سالها خبرنگار و نویسنده کیهان
انگلیسی در سالهای پیش از انقلاب 57 بود،
پس از آزادی از زندان و بازگشت به امریکا،
خاطرات تلخ دوران زندان و فشار برای
اعتراف های تلویزیونی را در کتابی تحت
عنوان "زندان من، خانه من" نوشت و منتشر
کرد.) |