ادبیات مردم ایران با سابقه 5 هزارسال
تاریخ متمدن، سرشار از نكات و ظرایفی است
برای سخن گفتن از شرایط حال و گذشته.
از جمله "ارباب كه بی عرضه باشد، نوكر
حاكم می شود."
زمانی كه حاكم و ارباب توان اداره حوزه
قدرتش را ندارد، به نوكر و زیردست خود
قدرت بی حد و حصر می دهد.
از همان روزهای آغازین زعامت آقای خامنه
ای، ورود سپاه به تمام عرصه های قدرت و
ثروت ایران شروع شد كه اخیرا كروبی هم به
تلاش رئیس بسیج آن روزها برای گسترش نفوذ
بسیج اشاره كرده و شمه ای از برنامه
بلندمدت آن روزها را فاش کرد و یا فاش
گفت.
پس از 16 سال، در سال 84 این قوای تحت امر
ولایت، نوكربابی را به نوكری ترجیح دادند.
(در دوره ی قاجار نوكرانی كه مثل ارباب
دستور می دادند و قدرت داشتند، نوكربابی
نامیده می شدند). این بار سپاه تصمیم گرفت
كه خود رئیس جمهورساز شود و خودش وكیل
مجلس تعیین كند، تا برسد آن روزی كه
انتخاب رهبر نیز بسته به تائید و تصویب
نظر آن باشد. قصه ی نوكربابی كه خودشان
ارباب شدند در این سرزمین قصه ی دیرینه ای
است. سپاهیانی كه آرام آرام همه چیز را به
دست گرفتند، سپس یا فرش را از زیر پای
پادشاهان كشیدند و یا پادشاهانی چون مترسك
بر سر كار نهادند.
كودتای سال 88 را باید آغازی برای پایان
نوكربابی و رسیدن به اربابی فرماندهانی
دانست كه احمدی نژاد و مصباح یزدی از دو
سو نمایندگیشان می كنند و نفوذشان را پیش
می برند.
خوی بیمارگونه خود خواهی احمدی نژاد و
نیروی تزویرش برای كوبیدن همه مخالفان، او
را به بهترین گزینه برای این سپاهیان بدل
نموده تا اتحاد زر و زور و تزویر( نفت و
دولت دروغگو و سپاه) برقرار گردد. تا ازین
پس خود ارباب اسیر نوكرانش باشد و اگر
نوكری جنایتی كرد، راهی جز تأیید پیش پای
خود نبیند و اگر هم روزی نافرمانی كنند،
سرنوشتی جز از دست دادن همان قدرت ظاهری
برایش متصور نباشد. |