همه مردم برای اطلاع رسانی به یکدیگر کمک کنند. این دولت از نظر مردم مشروعیت ندارد و مردم به آن اعتماد ندارند. مردم باید بتوانند در چارچوب قانون اعتراضات خود را نشان دهند، در غیر اینصورت ما به سمت تقابل های قومی، ملی، مذهبی و قبیله ای خواهیم رفت.
میرحسین موسوی:
جنبش سبزباید زبان گویای
70 میلیون ایرانی بشود!
5ر3 میلیون دانشجوی کشور فرزندان مردم
هستند و تاکنون به خوبی آگاهی بخشی و
اطلاع رسانی کرده اند.
اما به یاد داشته باشید که کشور
هفتاد میلیون
جمعیت دارد و جنبش سبز زبان این هفتاد
میلیون است، حتی مخالفان ما را هم در بر
می گیرد. شعار جنبش سبز "ما بیشماریم"
است. آزادی و عدالت دو واژه ی مهم در حرکت
جنبش سبز است. بنده چشم اندازی برای
آزادی مطبوعات و رسانه ها آنچنان که
در قانون اساسی آمده است نمی بینم، فلذا
باید علاقمندان به جنبش سبز خود را
با شرایط موجود تطبیق بدهند و در همین
شرایط سخت، راه هایی را برای بسط
آگاهی و گسترش رسانه ها پیدا کنند. همه ما
امروز باید در
محیط فعالیت و خانه خود یک رسانه باشیم.
تقریبا همه صنایع و کشاورزی ما در وضعیت
بسیار دشواری قرار دارند. شما در مورد
وضعیت نیروی کار کشور دقت کنید. بنده
واقعا وقتی با این سیاست ها و فساد و بی
برنامگی و در کنار آن، قول نرخ
بیکاری پنج درصدی را می شنوم حیرت می کنم.
راه حل بحران موجود دستکاری آمار تعداد
شهدا و پرکردن زندان ها نیست، بلکه
راه حل، رسیدگی به خانواده های شهدا و باز
کردن در زندان ها و آزاد کردن رسانه
ها و انتخابات آزاد رقابتی غیر گزینشی
است. اگر می گویید حکومت نوکر مردم
است، نوکر ولی نعمت خود را نمی کشد، آزار
نمی دهد، او را به زندان نمی
اندازد، او را محدود نمی کند و خواسته های
خود را به نام خواسته ی مردم
مطرح نمی کند. شما بگذارید برای آنکه صدا
و سیما رسانه ی ملی باشد، ملت
بیاید در آن رسانه صحبت کند. نه آنکه حتی
یک مناظره ی ساده و کنترل شده را
طاقت نیاورید.
همه بدانند که راه حل مشکلات کشور در
منحرف کردن اذهان مردم از
مسائل اساسی نیست.- برای نمونه- حکومت
باید همیشه به فکر زلزله ی پایتخت باشد،
نه آنکه یکباره
خوابنما شود که زلزله ای بزرگ در راه است.
در حالی که دولت مدیریت و قدرت
جابجایی حتی چند هزار نفر در تهران را
ندارد، نباید با لفظ آمرانه از خروج
پنج میلیون نفر از مردم تهران صحبت کند.
شما اول نم نم ببارید و سپس غرش رعد
و برق را داشته باشید. شما یک رشد معقول
را برای رفاه و آموزش و بهداشت
مردم داشته باشید و سپس تبلیغ افزایش نرخ
جمعیت کشور را بکنید. امروز سیاست
های بدون حساب و کتاب و خیال پردازی ها،
کشور را در مقابل تهدیدات خارجی
قرار داده است. درست است که همه ی ملت ما
آماده است در مقابل هر نوع تهدید
بیگانه متحد بایستد، ولی در عین حال
مسببان این شرایط در داخل را فراموش
نخواهد کرد. بنده توصیه می کنم که به جای
آنکه شعار ناممکن جابجایی پنج میلیون
نفر از تهران را بدهیم، ضمن اقدامات درست
و سنجیده، برای مواجهه با هر خطر
ناشی از بلایای طبیعی، تلاش کنیم که خطر
بلایای خارجی خودساخته را از سر ملت
دور کنیم. فکر نکنیم مردم گفته ها و اعمال
ما را فراموش می کنند.
محمد نوری زاد مستند ساز مکتبی دوران
رهبری علی خامنه ای که پس از انتخابات 22
خرداد به منتقد کودتا و شخص خامنه ای
تبدیل شد و نامه هائی خطاب به خامنه ای
نوشت، به سه و نیم
سال زندان و پنجاه ضربه شلاق محکوم شد.
وی
۱۲۰
روز پیش بازداشت شد که
۷۰
روز آن را در انفرادی
گذراند.
نیویورک 1991- آیت الله
مصباح یزدی در کت و شلوار. دیداری که از
امریکا به کانادا نیز کشید و تاکنون بارها
تکرار شده بی آنکه اعلام شود این سفرها،
علاوه بر دیدار با فرزندان در حال تحصیل و
کاسبی در امریکا و کانادا، چه اهداف دیگری
داشته و دارد؟
سلام- من با تحلیل شما در مطلب سمت راست
پیک نت تحت عنوان «حجتیه، این کانون
را آسان نگیریم!» موافقم. ولی درمورد
فاصله گرفتن آقای سروش از این انجمن
اطلاعات دقیقی ندارم. لطفا اگر دراین باره
اطلاعی دارید منتشر کنید و یا اگر آقای
سروش دراین باره سخنی گفته و یا نوشته اند
نشانی آن را اعلام بفرمائید تا بخوانم.
لطف
کرده نام و ایمیل اینجانب محفوظ بماند.
چند جمله
با خوانندگان!
از هزار وعده خوبان برای
پرداخت آبونمان پیک نت، جز چند تنی به عهد
خویش وفا نمی کنند. ما بارها در ارتباط با
آبونمان پیک نت نوشته ایم که مهم نیست چه
مقدار در ماه برای مطالعه پیک نت می
پردازید، مهم اینست که این آبونمان را
بصورت منظم اول ماه ایرانی و یا ماه خارجی
پرداخت کنید. سیستم pay pal
را نیز با هدف
آسان ساختن کار و صرفه جوئی در وقت رفتن
به بانک و حواله پول کم آبونمان راه
اندازی کردیم. شرح ضرورت پرداخت این
آبونمان برای تداوم انتشار پیک نت نیز
تصور نمی کنیم ضرورت داشته باشد. گفتنی
ها، بارها گفته و نوشته شده است. این چند
خط را بعنوان یادآوری به خوانندگان پیگیر
و علاقمندان به انتشار پیک نت نوشتیم. در
خانه اگر کس است، همین چند جمله بس است!
سفرهای مشکوک
با یک فرضیه اتمی
با توجه به اینکه مجمع
الجزایر دور افتاده "کومور" یا "قمر" جای
مناسبی برای زندگی، تفریح و یا خوش گذرانی
نیست و در عین حال دارای بانک و یااقتصاد بزرگ و
معتبری نیز برای سرمایه گذاری و یا حساب
های بانکی نیست، فکر نمی کنید رفت و
آمدهای مشکوک و مکرر فرماندهان سپاه به
این مجمع الجرایر که در خبر دیروز شما به
آن پرداخته شده بود، برای راضی کردن آیت
الله "قمر" جهت قبول مقدمات یک آزمایشاتمی در
اقیانوس هند باشد؟
دو مجتبی
و یک روحانی
درباره خبری که در شماره دیروز خود، در
باره حجت الاسلام قهرمان نژاد منتشر کرده
بودید، خواستم اطلاعات شما را دقیق تر
کنم. ایشان در دفتر آقا مجتبی تهرانی معلم
اخلاق در
دولت احمدی نژاد کار می کند و نه در دفتر
مجتبی خامنه ای.
و همچنین كارمند سازمان تبليغات اسلامی
است كه نهادی وابسته به دفتر رهبري است
اما خود دفتر رهبری نيست. نویسنده آن
نامه دفتر رهبری را با نهادهای وابسته به
رهبری که ماشاء الله باندازه دوتا دولت و
کابینه کارمند و خدمه دارد اشتباه گرفته
است.
در ضمن همسر اين حجت الاسلام همانطور که
در نامه آن خواننده شما قید شده بود هیچ
فعالیت سیاسی ندارد؛ فقط در انتخابات اخیر
به موسوی رای داده بود و حجت الاسلام
قهرمان نژاد همین را به چماقی بر بالای سر
ایشان تبدیل کرده بود.
حجتیه
این کانون را
آسان نگیریم!
درباره زندانی شدن آقای عمادالدین باقی،
بیخودی به بیراهه نروید. حجتیه ای در کار
نیست. باند مصباح و حامیان امام زمانی
ایشان ربطی به انجمن حجتیه ندارند. این
جریان اساسا یک جریان بنیادگرا نیستند.
مصباح و احمدی نژاد و مشائی و این خرافه
گرایان امام زمانی یک جریان خطرناک اند.
س.م
پیک نت-
اجازه بفرمائید که ما با قاطعیت شما
ارتباط این باند با انجمن حجتیه را رد
نکنیم. ما هم تردید نداریم که انجمن حجتیه
بسیار پیچیده تر و گسترده تر از هر تصوری،
در 30 سال اخیر در جمهوری اسلامی بازسازی
شده است. این که یک طیف دراین تشکل افراطی
تر از بقیه باشد و یا وظیفه اش چنین تعیین
شده باشد و یا یک طیف دیگر بنیادگرا باشد
اما افراطی نباشد و یا عده ای – ماننده
زمان شاه- در تونل های این انجمن با ساده
انگاری های مذهبی گیر کرده باشند، تغییری
در اصل مسئله نمی دهد. شما در این دوران
جائی خوانده و یا شنیده اید که مثلا آیت
الله خزعلی که نزدیک ترین رابطه را با شیخ
محمود حلبی بنیانگذار حجتیه داشت دهان در
باره این انجمن گشوده باشد؟ چنین دهان
گشائی را از علی اکبرپرورش به خاطر می
آورید؟ از اینسو، یعنی از سوی افراد باندی
که بر شمرده اید چطور؟ تا حالا به یاد
دارید که آنها کلامی در باره حجتیه گفته
باشند؟ همین سکوت مرموز، خود حجتی نیست بر
شبکه بندی وسیع حجتیه – با اسامی مختلف و
در ارگان های متفاوت- در جمهوری اسلامی؟
این وضع به گونه ایست که دیگر نمی توان در
باره انجمن حجتیه نظری مانند دوران شاه
داشت و عده ای خشکه مذهبی فعال در انجمن
را آدم های سالم، اما دارای تفکری متفاوت
از دیگر مذهبیون و روحانیون دانست. آنها
اکنون با دهها اسم و در دهها نهاد فعال
اند و به همین دلیل همچنان فکر می کنیم
لقب "لژ" به "حجتیه" بدهیم بهتر است. یعنی
اندک شماری در مخفی ترین محفل، در حال
هدایت بزرگترین شبکه های نظامی و مذهبی و
اداری و قضائی و....
آقای باقی هم چوب فعالیت های 10 – 20 ساله
اخیرش را می خورد و هم چوب فلک
آن تحقیق در باره حزب قاعدون را که در
زمان حیات آقای خمینی آن را شتابزده نوشت
و منتشر کرد و بعدها نیز خود منتقد خویش
به دلیل این شتابزدگی و فرصت ندادن به خود
برای تحقیق بیشتر شد. که البته نظر ما
اینست که اگر منتظر زمان می شد، حتی همان
"قاعدون" هم منتشر نمی شد.
شما کتاب، منبع و یا مقاله ای را – جز
همان کتاب ناقص قاعدون- بخاطر دارید که در
جمهوری اسلامی در باره انجمن حجتیه منتشر
شده و آن را ریشه یابی کرده باشد. ما هم
میدانیم که افرادی در انجمن حجتیه بوده
اند و بعدها از آن فاصله گرفته اند – از
جمله امثال آقای عبدالکریم سروش- اما این
مسئله مربوط به سالهای پیش از انقلاب و
جمهوری اسلامی است، که شامل حال بسیاری
دیگر- جز آقای سروش- نیز می شود.