هاشمی رفسنجانی که در طول جنگ ایران وعراق
عملا فرمانده کل قوا بود، پس از پذیرش
قطعنامه
۵۹۸
توسط آیت الله خمینی و پایان جنگ با عراق،
در جمع فرماندهان سپاه حاضر شده و دلائل
پذیرش قطعنامه را طی سخنانی تشریح کرده
است.
این سخنرانی برای نخستین بار در روزهای
اخیر روی وبسایت هاشمی منتشر شد که با
توجه به موقعیت بحرانی و حساس جمهوری
اسلامی (تحریم ها، سیاست اتمی، بحران
اقتصادی و ...) آن را می توان اقدامی جهت
توصیه به علی خامنه ای تلقی کرد.
آنچه از این سخنرانی در وبسایت هاشمی
منتشر شده و استنباط توصیه به علی خامنه
ای از آن می شود چنین است:
انقلابی گری کلّه شقی متحجرانه نیست، تحول
پذیری منطقی است. انسان انقلابی مقتدر است
امّا جمود ندارد، تعصب ندارد. وقتی حق را
تشخیص داد – حتی خلاف نظرش- در مقابل حق
خاضع است و می پذیرد.
من امروز آمده ام پاسخگو باشم.
*
در کجا هستیم؟ چه وضعی داریم؟ در جنگیم؟
درصلحیم؟ آینده چطور می شود؟ وضع جامعه به
کجا می رود؟
این سوالات در ابعاد سیاست خارجی و
اقتصادی و سایر بخش ها هم هست، که من در
این جلسه این قسمت ها را صحبت نمی کنم
بیشتر بخش های نظامی را حرف می زنم.
سپاه و ارتش می خواهند بدانند وضع ما
چگونه است؟ آینده چگونه است؟ ادغام اگر
هست چه طور است؟ و اگر نیست چطوراست؟.بسیج
هم همین سوال را دارد؟ دنیا هم این سوالات
را دارد. یعنی چشمان دنیا هم متوجه ماست
که بینند ما چه کار می کنیم. که اگر جنگ
تمام شود با نیروهای مسلح که در جنگ
بودند، چه خواهیم کرد؟
کسانی که در جنگ سرمایه گذاری کردند.
آنهایی که در جنگ آسیب دیدند.
آنهایی که عمر و جوانی خود را در جنگ
گذاشتند و از حرفه و شغل و تحصیل و زندگی
به معنای کلی آن عقب ماندند. آنها چه
خواهند کرد در جامعه؟
تصمیمی که امروز جمهوری اسلامی با رهبری
عظیم الشان خود حضرت امام گرفت، آنهم
ناگهانی و آنی و شوک آور، و جنگ را قطع
کردند. کار عجیبی تلقی شده و همه ناظران
را متعجب کرده و آنها هیچ انتظارش را
نداشتند.
انقلابی یعنی انسانی که آماده پذیرش
تحولات منطقی است،روحیه جمود و تعصب ندارد
وقتی که یک مسئله ای را حق تشخیص داد –
حتی خلاف نظرش – در مقابل حق خاضع است و
می پذیرد.
این بهترین مصداق انقلابی است. یعنی تحول
و جابجا شدن و قبول تحول، یعنی پذیرش
تحول. همه کس نمی تواند به معنای کامل
کلمه انقلابی باشند تعصب ها و تحجرها و
رودربایستی ها، حالاتی که انسان دارد که
ما حالا یک حرفی زدیم و دیگه از حرفمان بر
نمی گردیم. اینها مانع حق پذیری است و این
چیزی است که در قرآن مذموم است، ارتجاع
این است، معنایش می شود تعصب کور، معنایش
می شود حق ناپذیری که عین ناحقی است و این
حالت انقلابی گری نیست.
انسان سالم با فطرت سالم این است که در هر
شرایطی اقدامی را که حق و مطابق مصلحت
تشخیص داد رودربایستی با کسی نداشته باشد،
با جامعه و همرزمانش صمیمی و صاف و صادق
در میان بگذارد باشد. آنهایی که کله شقی
را با انقلابی بودن اشتباه می گیرند
اشتباه می کنند. آنها که فکر می کنند با
کله شقی و یکدندگی باید هر حرفی را زدیم
تا قیامت پای آن بایستیم، آنها که در عین
مشاهده حق می گویند نباید از حرف خود
بازگردیم اینها نه تنها انقلابی نیستند که
عین مظاهر ارتجاع و تعصب جاهلی هستند.
انسان سالم این است که وقتی تشخیص داد
الان باید یک موضع جدید انتخاب کند و این
موضع را حق تشخیص داد، بتواند تصمیم بگیرد. |