بوسه یک ملت بر
دستهایت
این
علی نصیریان است.
زانوهایش یاری
نمی کند که صاف و
سکندر بایستد. و
آن که بر دستهای
نصیریان بوسه می
زند "عبدالحسین
مختاباد" است.
عضو شورای شهر
تهران. این تنها،
بوسه مختاباد
نیست، بوسه یک
ملت است بر دست و
صورت بازیگر
برجسته تئاتر و
سینمای ایران.
هنوز فیلم "آقای
هالو"ی او را دو
نسل در حافظه
دارند. از روستا
آمده بود. پایتخت
را تازه می دید.
به جستجوی زن و
تشکیل خانواده
آمده بود. با یک
رادیو کوچک
ترانزیستوری.
پنجره اتاق
مسافرخانه ای را
که در آن ساکن
شده بود گشود و
در درگاهی آن
نشست و لاله زار
را نگاه کرد. وای
از آن نگاه.
و بعد، رفت به
شمال تهران. رفت
به قهوه خانه مشد
علی که عزت الله
انتظامی نقش آن
را باز می کرد. و
مشدعلی "قهوه چی"
خطاب به شاگردش و
دو اروپائی که به
قهوه خانه دربند
آمده بودند:
- پسر یک قالیچه
بنداز رو تخت
کنار روخونه و
دوتا چائی بزار
جلوشون.
و دستمال یزدی را
دور گردنش تاب
داد و به نصیریان
(آقای هالو) که
خودش را به قهوه
خانه مشدعلی
(انتظامی) رسانده
بود گفت: - آقا!
اینا که درخت و
آب ندیدن.
کشورشون برهوته!
و "عجب، عجب"
نصیریان و....
آن که مختاباد بر
دستهایش بوسه می
زند یار عزت الله
انتظامی است و
نقش آفرین معروف
ترین نمایشنامه
ها و فیلم های به
یاد ماندنی!
(
مراسم اختتامیه
جشنواره تئاتر
شهر.) |