در طول تعطیلاتی که از غروب سه شنبه آغاز
شد و تا جمعه شب ادامه یافت، دو رویداد،
یکی سیاسی و دیگری غیر سیاسی در ایران روی
داد. رویداد نخست سیل جمعیتی بود که از
تهران راهی شهرهای شمال ایران شد. رندی
برای ما پیامی فرستاده بود با این مضمون
"انگار قرار است سالگرد رحلت امام کنار
دریا برگزار شود!"
ما هیچ تفسیری بر این جمله کوتاه نداریم
زیرا خود باندازه کافی گویای خستگی مردم
از سالگردها و مراسم بی روح و رسمی و
کشاکش های حکومتی بر سر سخنران و سخنرانی
ها و نقش مخرب صدا و سیما دراین میانه
میدان خالی!
رویداد دوم سکته آیت الله مهدوی کنی، رئیس
مجلس خبرگان رهبری بود. ریاست مجلس خبرگان
را در اوج تلاش برای برکناری رفسنجانی از
راس مجلس خبرگان بر دوش کنی، علیرغم میل و
وضع نامناسب جسمی او گذاشتند. در حقیقت
اکثریت مجلس خبرگان برای عبور از این ستون
و رسیدن به ستون بعدی به کنی رای دادند.
البته با توصیه خود رفسنجانی. این اکثریت
کوشید فشار احمد جنتی، مصباح یزدی و پادوی
آنها "احمد خاتمی" و حمایت بیت رهبری از
آنها برای گرفتن ریاست این مجلس از
رفسنجانی را، به این ترتیب از سر بگذراند.
تصور بر این بود که آیت الله کنی "محلل"
خواهد بود و بار دیگر هاشمی به جایگاه خود
دراین مجلس باز خواهد گشت. اما پیش از این
بازگشت، محلل سکته کرد و رفت! گرچه
نخواستند خبرش را همزمان با سالگرد درگذشت
آیت الله خمینی اعلام کنند.
نه سکته و نه درگذشت آیت الله کنی حادثه مهم
نیست، بلکه پیامد آن برای انتخاب جانشین
وی در مجلس خبرگان حادثه ایست که پشت سکته
و در گذشت او پنهان است. شک نیست که از
همان لحظه سکته قلبی کنی در مراسم سالگرد
درگذشت آیت الله خمینی، آنها که برای قبضه
ریاست مجلس خبرگان نقشه دارند، پیش از آن
که به فکر رساندن کنی به بیمارستان و یا
دفن و کفن او باشند، به فکر ریاست مجلس
خبرگان بودند و رایزنی ها و دسته بندی ها
بلافاصله شروع شد. چنان که دیدار مخالفان
دار و دسته مصباح و جنتی + علم الهدا و
احمد خاتمی، با آیت الله شاهرودی مکرر شده
است!
پس از عبور از این خوان، نوبت انتخاب
دبیرکل برای روحانیت مبارز خواهد رسید که
آیت الله کنی آن را هم در اختیار داشت.
البته پس از کناره گیری اعتراضی ناطق نوری
رئیس مجلس پنجم، که از هم اکنون تلاش برای
بازگرداندن او به کرسی دبیرکلی این جامعه
نیز زمزمه می شود. بویژه با حاضر شدن ناطق
نوری بالای تخت آیت الله کنی در
بیمارستان، در آخرین دم و باز دم های آیت
الله کنی. |