بتدریج و با
ادامه مقاومت
حکومت برای عقب
نشینی و پذیرش
اشتباهات و تن
دادن به تغییرات
اساسی، نگرانی از
تبدیل شدن
تظاهرات خیابانی
کنونی به جنگ
خیابانی بالا می
گیرد. سخنرانی
روز گذشته رهبر
جمهوری اسلامی که
مانند همیشه مردم
را ساده لوح تصور
کرده و همان
ارزیابی های
گذشته خویش در
باره تحریک
دشمنان خارجی را
در باره تظاهرات
کنونی مردم تکرار
کرد، این نگرانی
رو به تشدید
گذاشته است. شخص
او مسئول مستقیم
سوزاندن هر نوع
امکان اصلاحات
بوده است و این
همان مسیری است
که شاه رفت و حتی
علی امینی را هم
نتوانست تحمل کند
و خانه نشین کرد
و سال57 که دست
به دامن او شد،
از دهان وی شنید
که "اعلیحضرت دیر
کردند! از من جز
دادن مشورت دیگر
کاری ساخته
نیست." امروز هم
معلوم نیست اگر
میرحسین موسوی -
پیر و شکسته از
فشار زندان
خانگی- از حصر
آزاد شود حاضر به
قبول مسئولیت شود
و با فرض قبول
مسئولیت - حتی با
قبول شرایطش –
بتواند جلوی
ویرانی نظام را
بگیرد؟ هاشمی
استخر مرگ شد و
محمد خاتمی هم
حصر خبری و
سرانجام حصر
خانگی و مردم را
محروم از دسترسی
به او. امثال اژه
ای و رئیسی و
جنتی برای رهبر
باقی مانده اند
که این روزها هفت
سوراخ پنهان شده
اند و خوب می
دانند که باد این
جنبش آنها را با
خود خواهد برد.
مردم نادان و
فراموش کار
نیستند. 7 سال
است بابک زنجانی
باصطلاح محاکمه
می شود و مردم
منتظرند حداقل
بشنوند حامیان او
در حکومت چه
کسانی بودند؟
سرداران سپاه که
از او حمایت
کردند و با هم
شریک بودند چه
کسانی بودند؟ با
زندانیان سیاسی
هر کار که
خواستند کردند و
تصور کردند توده
مردم به این
مسائل کاری
ندارند. درست
همان فکری که شاه
می کرد. اما
واقعیت اینست که
قطره قطره جمع می
شود و آنگاه دریا
می شود که شده
است. عقب نشینی
سخت است. بسیار
سخت، اما هیچ راه
حل دیگری در
برابر حکومت وجود
ندارد جز عقب
نشینی و تن دادن
به تغییرات
اساسی. شاید هنوز
آخرین راه حل را
به خون کشیدن
سراسری اعتراضات
و تظاهرات
بدانند، اما این
جمله تاریخی
ناپلئون را نباید
فراموش کنند که
گفت "من با هر
ارتشی می توانم
بجنگم جز با ارتش
گرسنگان"، شاید
تشکیل یک دولت
تازه و نیمه
نظامی، اما خود
نیز میدانند که
دراینصورت امکان
نفوذ "حسن
روحانی" در میان
مردم را از دست
میدهند و او را
هم تبدیل به یک
موسوی دیگر می
کنند و احتمال
تبدیل شدن
تظاهرات کنونی به
جنگ خیابانی را
بیشتر. شاید به
فکر راه اندازی
یک راهپیمائی
حکومتی مانند 9
دی با پخش ساندیس
باشند، اما
میدانند که دیگر
نمی توان از
شهرهای اطراف
تهران جمعیت با
اتوبوس به تهران
منتقل کرد و چند
هزار بسیجی را هم
در میانشان جا
زد. این احتمال
بسیار است که
یکباره از درون
همین جمعیت
انفجار خشم آغاز
شود.
گفته می شود روز
گذشته در پایان
بحث هائی که در
تمام زمینه های
بالا جریان
داشته، طرحی چهار
ماده ای در راس
نظام بررسی شده
که ظاهرا منطقی
ترین و یگانه راه
حل است و به همین
دلیل رهبر جمهوری
اسلامی سخن گفتن
درباره تظاهرات
مردم را به آینده
موکول کرد.
1- خروج نیروی
انتظامی و
نیروهای بسیج و
تخریب از خیابان
ها و خاتمه دادن
به خشونت دو طرفه
ای که میان این
نیروها و مردم
شکل گرفته است.
2- باز کردن فضا
برای راهپیمائی
ها و تظاهرات
مسالمت آمیز مردم
3- امکان دادن به
تشکیل شورای
رهبری این
تظاهرات توسط
افراد صالح حاشیه
حکومت ومغضوب
حکومت.
4- جمعبندی
خواسته های مردم
و تبدیل آن به یک
منشور حکومتی. |