رهبر جمهوری
اسلامی، روز
گذشته به بهانه
"درس خارج"
درباره شورش مردم
علیه سهمیه بندی
بنزین سخنرانی
کرد. او بصورت
مشروط پذیرفت که
طرح سهمیه بندی
را سران قوا تهیه
و او تائید کرده
است، اما نگفت که
خود او به شهادت
فیلمی که از
سخنرانی او برای
کارگزاران دولتی
وجود دارد و ما
نیز آن را روز
گذشته منتشر
کردیم، دستور
تهیه آن را داده
بود. او دراین
سخنرانی گفت که
کارشناس سهمیه
بندی نیست. مسئله
اساسی همین است
که ایشان کارشناس
بسیاری از مسائلی
که درباره آنها
اظهار نظر می کند
نیست، اما دستور
و فرمان آن را
میدهد و برای کل
کشور دردسر تولید
می کند. برای
مثال درباره
افزایش جمعیت و
یا ممنوع بودن
مذاکره با امریکا
و یا تشکیل دولت
جوان در آینده
نزدیک و یا کودتا
علیه نتیجه
انتخابات 88 و
ابقای احمدی نژاد
برای 4 سال فاجعه
بار دیگر و دهها
ودهها نمونه
دیگر.
در زمان جنگ هم
بنزین سهمیه بندی
شد اما مردم
اعتراض نکردند و
پذیرفتند،
بنابراین، ایشان
از خود باید
سئوال کند که چرا
اکنون مردم در
برابر این نوع
تصمیمات اینگونه
واکنش نشان
میدهند؟ وضع
اقتصادی کشور
بحرانی است و
سهمیه بندی بنزین
یکی از راه حل
های مقابله با
این بحران اما
مردم اعتماد به
حکومت ندارند و
در برابر این نوع
راه حلها مقاومت
می کنند. او باید
دلائل این مقاومت
را بپذیرد. مردم
وقتی مملکت را
غارت شده و دزد
زده می بینند،
لواسان و زندگی
های لاکچری را می
بینند و تقسیم
جامعه به "خودی"
و "غیرخودی" را
می بینند، زبان
تهدید و تحقیر
امام جمعه ها و
فرماندهان سپاه
را می بینند و می
شنوند، خطر جنگ
را با سخنرانی
های همین امام
جمعه ها و
فرماندهان نظامی
حدس می زنند و
آینده ای بدتر از
امروز را حدس می
زنند، سیمای
بیگانه با مردم و
واقعیات جامعه را
هر شب می بینند،
جنگ قدرت در درون
حکومت را شاهدند،
فرار با
میلیاردها دلار
از مملکت را به
حافظه سپرده اند
و دهها و دهها
نمونه دیگر،
طبیعی است که
سهمیه بندی بنزین
بدلیل شرایط فوق
العاده و بحرانی
اقتصادی را نمی
پذیرند و قبول
ندارند. رهبر
جمهوری اسلامی در
سخنرانی خود در
درس خارج حمله به
اماکن عمومی و
پمپ بنزین ها را
کار اراذل و
اوباش دانست.
واقعا این باور
اوست؟ این خشونت
درجامعه نهادینه
شده و سرمنشاء آن
رفتار خشونت آمیز
و چند ده ساله
خود حکومت با
مردم است. حتی در
همین تظاهرات
علیه سهمیه بندی
بنزین صحنه های
از خشونت های
نیروهای نظامی و
انتظامی وجود
دارد که خود درسی
به مردم برای
مقابله به مثل
است.
رهبر جمهوری
اسلامی نیز مانند
شاه که هر نوع
نارضائی داخلی را
به گردن خارجی ها
می انداخت در
سخنرانی درس خارج
خود انگشت اشاره
را به طرف
مجاهدین خلق و
سلطنت طلب ها
دراز کرد. واقعا
باور دارد که
مجاهدین خلق
دارای چنین توان
و نیروئی در داخل
کشورند؟ مردم از
مجاهدین خلق
همانقدر نفرت
دارند که از
رفتارهای امنیتی
و سرکوبگرانه
حکومت. کدام
ابلهی است در
ایران که بخواهد
ایران تبدیل به
پایگاه "اشرف"
مجاهدین در عراق
شود؟ آیا او
واقعا اعتقاد
دارد که بیانیه
فرح (همسر شاه)
مشوق تظاهرات
مردم است؟ و یا
مقصر و مشوق
تلویزیون های بی
بی سی و من و
توست و یا سانسور
و بی هویتی و بی
اعتباری صدا و
سیما؟
اینها خود فریبی
است و راه به
جائی نمی برد.
فاجعه از کودتای
88 شروع شد و گام
به گام گسترش
یافت و هرگاه که
فرصتی شد بار
دیگر و آلوده به
خشونت جلوه کرد.
مردم رای میدهند
و رئیس جمهور
انتخاب می کنند
اما شخص رهبر
مانع هر ابتکار
او برای برون رفت
کشور از بحران
شد. اجازه تشکیل
دولت به او نداد
و لیست کابینه در
اختیارش گذاشت.
بیت رهبری را به
ستاد اداره کشور
از روی سر دولت و
مجلس تبدیل کرده
است. شهردار غیر
دزد و غیر وابسته
به سپاه و بیت
رهبری منصوب می
شود آن بلاها را
سرش می آورند.
مشهد به کانون
فتنه تبدیل می
شود و متکی به
بیت رهبری است.
فاتحه انتخابات
مجلس را از هم
اکنون احمد جنتی
و حسین طائب و
علم الهدا در
مشهد خوانده اند.
راه حل دیگری
برای مردم باقی
مانده جز شورش؟
فتنه از اینجا
بر می خیزد و نه
از بیانیه فرح و
مجاهدین خلق.
مردم جنگ نمی
خواهند، تحریم
نمی خواهند،
سرکوب و تحمیل
حجاب و جلوگیری
از کنسرت و بستن
اینترنت نمی
خواهند.
شاهکارهای امنیتی
مانند ظهور روح
الله زم پیشکش
خودتان. مردم
آرامش و کار و
نان و آزادی می
خواهند. هنوز
شماری از معلمین
و دانشجویان و
فعالان مدنی و
سیاسی را تحت
عنوان محکومین
امنیتی از زندان
آزاد نکرده حالا
چندین برابر آنها
از دستگیر شدگان
روزهای اخیر را
به زندان می
برید. راه حل
برون رفت از
بحران اینها
نیست. راه حل
خاموش کردن تنوری
است که طی سه دهه
در بیت رهبری
روشن است و برای
مردم و کشورنان
الوده به خاک اره
می پزد و ای بسا
شاطرهای کنار
تنور همان نفوذی
هائی باشند که در
کنار صدام حسین
بودند و او را
تشویق به حمله به
کویت و گرفتن آن
کشور کردند و
زمینه حمله
امریکا به عراق
را فراهم ساختند.
اگر این واقعیات
پذیرفته نشود، از
حریق وحشت کنونی
هم که بگذرید،
حریق دامنه دار
تری در پیش است. |