"کنفرانس برلین"
از جمله
رویدادهای نیمه
دوم از دور اول
ریاست جمهوری
محمد خاتمی و دو
ماه پس از تشکیل
مجلس ششم بود.
مجلس ششم پس از
مجلس اول یگانه
مجلسی بود که با
انتخاباتی نسبتا
آزاد برگزار و
تشکیل شد و آن را
همطراز مجلس اول
میدانند. مجلس
اول نیز چهره ای
ملی و بکلی
متفاوت با مجلس
کنونی و بسیاری
از مجالس قبلی در
جمهوری اسلامی
داشت.
هدف از کنفرانس
برلین نوعی آشتی
میان ایرانیان
خارج کشور با
ایرانیان داخل
کشور و بویژه
تحولات اصلاحی
دولت خاتمی بود.
این کنفرانس سه
روز ادامه یافت و
بدخیم ترین
حرکاتی که در آن
صورت گرفت برهنه
شدن دو خانم در
آن بود که ظاهرا
با هدف اعتراض
نسبت به جمهوری
اسلامی و شاید
حجاب و این نوع
صورت گرفت. خیلی
زود معلوم شد که
عوامل امنیتی
جمهوری اسلامی
توانستند خود را
به آلمان رسانده
و دراین کنفرانس
نفوذ کنند و با
شعارها و حرکات
باصطلاح
براندازانه
کنفرانس را در
رسیدن به هدفی که
داشت ناکام
بگذارند. پس از
پایان کنفرانس
نیز، عده ای از
فعالات سیاسی و
فرهنگی و هنری که
از داخل کشور در
آن شرکت کرده
بودند، پس از
بازگشت به ایران
بازداشت و زندانی
شدند و ضربه کمر
شکن اول به مجلس
ششم و ضربه چندم
به دولت خاتمی
وارد آمد. برهنه
شدن آن دو خانم،
بهانه ای شد برای
حکومت تا کل
کنفرانس را به
زیر علامت سئوال
برده و مردم داخل
کشور را علیه آن
تحریک کنند. آن
دو خانم پس از
کنفرانس و ضربه
ای که به آن و به
شرکت کنندگان
داخل کشور آن
زدند، به حاشیه
رویدادها و
تحولات رفتند.
این مرور و
یادآوری بسیار
کوتاه را نه برای
بررسی کنفرانس
برلین، بلکه برای
یک جمله ای انجام
دادیم که هاشمی
رفسنجانی در نماز
جمعه خود در
تهران، در همان
هفته پس از ناکام
ماندن کنفرانس
برلین و در
ارتباط با برهنه
شدن آن دو خانم
در کنفرانس برلین
به کار بردُ.
هاشمی در یکی از
دو خطبه نماز خود
پس از حمله به
کنفرانس برلین،
برای آن که آبی
هم به آتش
مذهبیون دو آتشه
ای بریزد که علیه
کنفرانس برلین
سرگرم راه
انداختن یک بلوای
بزرگ بودند،
مسئله برهنه شدن
آن دو خانم را
اینگونه مطرح
کرد: "شماها که
پای تلویزیون تا
آخرش را دیدید"
اما دلیل این
مرور، پس از این
همه سال:
گروهی از طلاب قم
از
15 زن
بازیگر سینمای
ایران بدلیل
بدحجابی منجر به
تحریک آنان به
دادسرای قم شکایت
کرده و ضمن مطرح
کردن اتهاماتی
مانند محروم شدن
از لذت "انسُ" با
خدا درخواست
جبران ضررهای
وارده بخود را
نموده اند.
آنها در شکایت
خود مدعی شده اند
که سر و سینه و
گوش آن بازیگران
زن و حتی گل سر و
کلاه لبه دار
آنها در فیلم ها
و سریال ها، نمی
گذارد از آنسُ با
خدا لذت ببرند و
این از مصادیق
بدحجابی است که
موجب زیان معنوی،
تحلیل رفتن عقل و
نقش بستن تصاویر
جنسی در اذهان می
شود.
شاکیان طلاب
حوزوی قم هستند و
در نهادهائی
مانند "مجمع
جهادی"، تشکل
فراگیر طلاب قم
"و "مجمع فعالان
امر به معروف" و
چند موسسه و نهاد
مشابه دیگر
هستند. که قطعا
بخشی از بودجه
حوزه علمیه قم و
سازمان تبلیغات
اسلامی و دیگر
نهادهای قم چیز
هم به آنها می
رسد.
مضمون همان جمله
هاشمی رفسنجانی
را باید در باره
این شاکیان به
خدمت گرفت و
نوشت: شماها چرا
بجای رفتن دنبال
لذت انسُ خدا،
پای تلویزیون می
نشینید و احتمالا
به سینما میروید
و با چنین دقتی
از گل سر تا سینه
و بناگوش و سر و
خلاصه تا مچ پای
خانم های بازیگر
را نگاه می کنید؟
و تازه این تمام
چشمچرانی نیست.
به صفحات شخصی
این بازیگران در
فضای مجازی هم
سرک می کشید!
بقول حافظ
واعظان کاین جلوه
در محراب و منبر
میکنند
چون به خلوت
میروند آن کار
دیگر میکنند |