درباره مذاکرات
اتمی، نه ایران و
نه طرف های
مقابل، هیچکدام
نمی گویند "گره"
کور مذاکرات
چیست؟ ایران می
گوید امریکا
زیادخواهی دارد و
امریکا می گوید
ایران مسائل فرعی
را چاشنی مذاکرات
می کند. این
زیادخواهی چیست و
آن مسائل فرعی
کدامند؟ هیچکدام
نمی گویند و
مفسران تلویزیون
های خارج از کشور
هم فراتر از حدس
و گمان هائی نا
مفهوم نمی روند و
عمدتا، اگر تا
چند هفته پیش روی
کارشکنی روسیه و
شخص وزیرخارجه آن
کشور متمرکز
بودند، حالا روی
ماندن و یا
نماندن نام سپاه
در لیست تروریسم
جهانی و شاخ و
شانه کشیدن های
اسرائیل برای
حمله به ایران،
در صورت شکست
مذاکرات تمرکز می
کنند. در داخل
کشور هم، رسانه
ها درحالیکه معطل
ماندن مصالحه و
شکست مذاکرات را
دلیل بحران
اقتصادی و گرانی
دلار و گرانی
مایحتاج عمومی و
... می دانند
تقریبا همگی
معتقدند باید
آغوش برای امریکا
گشود تا همه
مشکلات یکباره حل
شود.
آنچه ما، از این
گره کور و بن بست
درک می کنیم، چیز
دیگری است و
تفاوت نمی کند که
مذاکرات در وین
باشد یا در قطر،
اصل مسئله مهم
است و آن نیست،
مگر سیاست
استراتژیک امریکا
برای بریدن بند
ناف ایران از چین
و روسیه و کشیدن
آن به بهانه
مصالحه بر سر لغو
تحریم ها به سوی
خود و بستن آخرین
سوراخ کمربند
(بقول صالحی رئیس
سازمان انرژی
اتمی جمهوری
اسلامی و وزیر
خارجه احمدی
نژاد) به دور
روسیه! امریکا
ممکن است برای
رسیدن به این هدف
در باغ سبزی هم
نشان بدهد و عقب
نشینی های
تاکتیکی هم بکند
و این نکته ایست
که ظاهرا هسته
مرکزی قدرت در
جمهوری اسلامی از
آن آگاه است و با
انواع مانورها در
مذاکرات اتمی
"زمان" می خرد تا
هم دستآوردهای
اتمی ایران را
تقویت کند و هم
جای پای خود را
در جبهه شرق
مستحکم. بدین
ترتیب، هر دو طرف
میدانند زیر کاسه
مذاکرات چه
نیمکاسه ای پنهان
است اما اعلام
نمی کنند و به
روی خود هم نمی
آورند. گره اصلی
اینجاست! پیش
بینی استراتژیک
ایران نگاه به
شرق بعنوان جهان
آینده است و
بخوبی میداند که
همه در حال تیز
کردن شمشیرهای
خود هستند و
گروگان گیری های
سیاسی روز به روز
آشکارتر می شوند.
تا جائی که رئیس
جمهوری ۷ رنگ
ترکیه هم سعی کرد
با قبول عضویت
سوئد و فنلاند در
ناتو ماهی
هواپیمای اس ۳۵
را در هوا بگیرد!
در این شمشیر تیز
کردن ها و امتیاز
خواستن ها، طبیعی
است که ایران هم
باید شمشیر خود
را تیز کند و
حداقل، تیز
نگهدارد (قدرت
اتمی و نظامی) و
هم مانور کرده و
ریشش را از چنگ
امریکا در آورد و
پشت جبهه خود را
در پیوند با چین
و روسیه و دو
سازمان بریکس و
شانگهای روز به
روز مستحکم تر
کند. شواهد نشان
میدهد که در این
جهت لنگان لنگان
حرکت می کنند و
در کنار آن در پی
حل مناسبات تیره
سیاسی میان خود
با برخی کشورهای
مهم منطقه مانند
عربستان و مصر و
اردن و ... نیز
هستند که کاملا و
بسیار طبیعی در
تضاد و تقابل با
سیاست های منطقه
ای اسرائیل است.
در این کشاکش
بین المللی، اگر
ایران بتواند پشت
جبهه خود در داخل
کشوررا درست
کند، می تواند در
میدان مانده و
نقش آفرین هم
بشود و این پشت
جبهه درست نخواهد
شد، مگر با
دگرگون ساختن
ساختار و سمت
گیری اقتصاد
تجاری و انگلی
حاکم بر کشور که
ریشه فساد و
گرانی و تباهی در
همینجا نهفته
است. کار با یک
گام به جلو و سه
گام به عقب سامان
نخواهد یافت،
بلکه با تدوین یک
برنامه دقیق و
اعلام و تشریح آن
برای مردم و یک
بسیج ملی برای
تحقق آن امکان
پذیر است. در
ادامه و همسو با
آن باید تجدید
نظری اساسی در
سیاست های
اجتماعی -
ارتجاعی صورت
گیرد و بجای
زندان و
برخوردهای
امنیتی، تلاش شود
زبانی برای گفتگو
با همه مخالفان و
منتقدان یافت شود
که بعید است اگر
این زبان با
صداقت و شفافیت
همراه باشد، کسی
آن را رد کند.
باید در سیاست
های فرهنگی و
اجتماعی و امنیتی
دو دهه گذشته
تجدید نظری اساسی
صورت گیرد. |