اندک زمانی پس از
پایان مذاکرات
برجامی در قطر که
ایران بصورت غیر
مستقیم با امریکا
وارد مذاکره شد،
باقری کنی که
برای این مذاکره
به قطر رفته بود،
پس از بازگشت به
تهران و همآهنگی
با رهبر جمهوری
اسلامی، راهی
مسکو شد. این،
امر پنهانی نیست
که هدایت مذاکرات
اتمی را رهبر
جمهوری اسلامی بر
عهده دارد و این
نیز امری غیر
عادی نیست که
نتایج مذاکرات
قطر به اطلاع
روسیه رسانده
شود. کشوری که در
کنار چین، دو
متحد اصلی جمهوری
اسلامی اند.
باقری کنی در
مسکو با «سرگئی
ریابکوف» معاون
وزیر امور خارجه
روسیه و اولیانوف
مذاکره کننده
ارشد روسیه در
مذاکرات وین دور
یک میز نشسته و
آنچه را که در
قطر گذشت و نتیجه
ای که ایران از
آن مذاکرات گرفت
را بررسی کردند.
تاکنون هیچ خبر
دقیقی در باره
آنچه که در قطر
گذشت، نه از
جانب ایران
منتشر شده و نه
از جانب امریکا و
این درحالی است
که رسانه ها حدس
و گمان هائی را
مطرح می کنند که
بیشتر، همان حدس
و گمان است تا
ریشه اختلاف
نظرهای مانع
توافق. ساده لوحی
است اگر تصور شود
ایران به دوران ۳
در صد غنی سازی
اورانیوم باز می
گردد و یا
تاسیسات اتمی
خود را برای جلب
توافق امریکا و
رضایت اسرائیل
تعطیل می کند.
کدام عقل سلیم در
جهانی که از آن
بوی گسترش جنگ و
از جمله در
خاورمیانه می
آید، خود را خلع
سلاح کند؟ چه
نظامی و چه اتمی!
تمام هنر
دیپلماسی آنست که
از شرایط کنونی
که امریکا در
منگه بحران
اقتصادی، تورم و
بحران سوخت و
بحران چاپ اسکناس
دست و پا می زند
بتواند به نفع
منافع ملی ایران
از این کشور
امتیاز بگیرد.
تناسب کنونی جهان
و یکه تازی
امریکا که پول هر
کشوری را که
خواست بلوکه کند،
هر کشوری را که
خواست تحریم کند،
به هر کشوری که
خواست حمله نظامی
کند و ناوگان
اتمی از این
اقیانوس به آن
اقیانوس ببرد، می
رود که خاتمه
یابد و حاکمیت
دلار بر جهان نیز
خاتمه می یابد.
این آینده
باحتمال بسیار با
حوادثی خونین و
هولناک همراه
خواهد بود، اما
این بدان معنا
نیست که ایران به
امید آن آینده
کنار "رینگ"
نشسته و تنها نقش
تشویق کننده این
و یا آن بوکسور
را داشته باشد.
در این نبرد باید
شرکت کرد، نبردی
که فعلا در جدا
کردن حساب و کتاب
ها از امریکا و
بیرون کشیدن خود
از زیر فشار دلار
و راهزنی دریائی
و هوائی امریکا
خود را نشان
میدهد. عضویت در
شانگهای، حضور در
بریکس و حل
اختلافات با
کشورهای منطقه
خود باندازه
کافی، در شرایط
کنونی حضور در
رینگ بوکس است.
هچمنان که با
استفاده از
موقعیت جهانی و
چالش هائی که
امریکا گرفتار آن
شده، باید بتوان
قدرت اتمی و
نظامی کشور را
حفظ کرد و درعین
حال از زیر بار
تحریم ها خود را
بیرون کشید.
بنابراین، هیچ
ایرانی مخالف
مذاکرات نیست،
چنان که حاکمیت
نیز این را نشان
میدهد، اما
مذاکراتی که پیش
بینی های آینده و
مورد اشاره در
بالا در آن لحاظ
بشود و سیاست های
شعاری جای خود را
به سیاست های بی
هیاهو اما
استراتژیک بدهد.
دوران "عسس بیا
منو بگیر" نیست،
اما دوران آماده
شدن برای گرفتن
"عسس" هست. البته
به وقت خود! در
همآهنگی با
متحدان، از هر
نوع مذاکره ای
باید استقبال
کرد، چنان که
ظاهرا روش کنونی
جمهوری اسلامی
همین است!
(عسس، یعنی
پاسبان و یکی از
ضرب المثل های
معروف و پر معنای
ایرانی) |