هیچکس
نمی داند
که چرا
یکباره
فرمانده
کل سپاه
و رئیس
قوه
قضائیه و
رئیس
مجلس
درهای
رحمت را
می
خواهند
به روی
ایرانی
های خارج
از کشور
باز
کنند؟
همه وعده
میدهند
که
ایرانیان
خارج از
کشور
مشکلی
برای سفر
به ایران
ندارند و
دعوت می
کنیم که
بیایند.
پزشکیان
هم در
دیدار با
برخی
سفرای
جمهوری
اسلامی
توصیه
کرده است
که
تسهیلات
قائل
شوید
برای
ایرانی
ها برای
بازگشت
به کشور
و حتی
آنها را
تشویق
کنید.
همه این
دعوت ها
و باز
شدن
درهای
رحمت
مربوط به
همین ۱۰
روز اخیر
است.
تفکیکی
هم قائل
نشده اند
که مثلا
کسی فکر
کند که
منظور
آقایان
بازگشت
ایرانیان
صاحب
ثروت است
و یا
احتمالا
متخصصان
ایرانی
که اگر
اینگونه
هم باشد
بسیار
بعید است
آنها این
وعده ها
را باور
کرده و
به ایران
باز
گردند.
آنها که
صاحب
ثروت
هستند به
اوضاع
سیاسی و
اساسا به
حکومتی
که چند
پارچه
است
اعتماد
ندارند و
پول بی
زبانشان
را نمی
آورند
ایران تا
دست
کسانی
بیفتد که
زبان
دراز و
دهان
گشاد
دارند.
آنها هم
که متخصص
اند بیم
دارند که
بیایند و
بیکار
بمانند و
تازه این
در حالی
است که
شانس
آورده و
متهم به
جاسوسی
نشوند و
سر از
زندان در
نیآورده
و تا
زمان
مبادله
با فلان
زندانی
حکومتی
در خارج
از کشور
در زندان
نمانند.
اینها
همه
تجربه
شده است
و بقول
خود
مذهبی ها
"مسلمان
از یک
سوراخ
نباید
دوبار
گزیده
شود" و
بقول
مردم
عادی
"مار
گزیده از
ریسمان
سفید و
سیاه می
ترسد".
زیاد
نباید
راه دور
رفت،
درست
همین
روزهائی
که
آقایان
می گویند
درهای
رحمت باز
است و
تشریف
بیاورید
ایران،
علاوه بر
نخبگان
دانشگاه
ها که
دنبال
راه حل
می گردند
تا خود
را به
خارج از
کشور
برسانند،
هنرمندان
و
فرهنگیان
ایران هم
که
میدانند
هنرشان
در ایران
گل می
کند و
فرهنگ
سازی فقط
در کشور
امکان
پذیر است
دنبال
راه حلی
برای
خروج از
کشور می
گردند تا
مبادا
گذارشان
یکبار
دیگر به
دوران
امثال
احمدی
نژاد
بیفتد و
مثلا
امثال
جلیلی و
آیت الله
میرباقری
سکاندار
و رهبر
شوند.
برای
نمونه
همین
خانم
تهمینه
میلانی
(کارگردان
سینما)
همین
روزها
نوشته
است:
«من
۲بار
در مراسم
تقدیر از
بهروز
وثوقی در
آمریکا و
کانادا
شرکت
کردم،
اما
حاشیهای
برایم
درست
نشد. قبل
از اینکه
به آن
مراسم
بروم،
روزی در
منزل
خانم هما
سرشار
بودیم.
شوهر
ایشان از
من و
آقای
وثوقی و
هما، عکس
گرفت.
آستین من
حلقهای
بود،
لباس
بازی
نداشتم.
عکس را
رجانیوز
منتشر و
روزنامهها
و مجلات
منتشر
منتشر
کردند.
حالا
چگونه
رسیده
بود به
دست
رجانیوز؟«
خانم
معتمد
آریا هم
نوشته:
«داستان
تلخی
است.
۲ماه
بعد از
برگشت من
و همسرم
از
آمریکا،
مدتی بود
حس
میکردم
رفتار
سرایدار
دفترم با
من عجیب
شده. حدس
من این
است که
هارد من
را خالی
کرده
بودند.
بعد از
آن عکس،
مرا
دادگاهی
کردند.
کسی که
آنجا
بود، گفت
عکسهایی
از شما
دارم که
اگر نشان
همسرتان
بدهم،
همین
الان شما
را طلاق
میدهد.
گفتم
میشود
همین
الان به
همسرم
نشان
دهید؟
۱۰سال
است
میخواهم
از ایشان
طلاق
بگیرم،
نمیدهد.
حالا
عکسها
چه بود؟
مثلا عکس
من و
خانم
گوگوش.
عکس من
با خانم
ایرن و
پوری
بنایی و
شورانگیز
طباطبایی
و...خلاصه
بعد از
یک
محاکمه
طولانی
برای
۴تا
عکس،
قاضی مرا
تبرئه
کرد.
اصلا
خودش
خندهاش
گرفته
بود.»
آقایانی
که در
ابتدا
از آنها
نام
بردیم و
مقام و
موقعیتشان
را بر
شمردیم
فعلا
فکری به
حال این
دو
کارگردان
سینما
بکنند و
نوبت به
بقیه ای
که از
دروازه
رحمت
عبور
نکرده
اند
بتوان
فکری
کرد.
حداقل
۱۰- ۱۵
سال است
بهروز
وثوقی می
خواهد به
ایران
باز گردد
و حتی
یکبار تا
پشت
مرزهای
زمینی
ایران هم
آمد
درهای
رحمت به
رویش
بسته
ماند.
چرا؟ و
هزاران و
هزاران
بهروز
وثوقی
دیگر.
همین است
که کسی
برای
حکومت
تره هم
خرد نمی
کند،
زیرا حرف
بی عمل
زیاد می
زنند و
آنها که
عمل می
کنند و
قدرت
دستشان
است حرف
نمی
زنند. |