مشت آهنین برای ایران
جلب رضایت مسکو، هماهنگی با قاهره، ریاض و کویت
پیش بینی سازمان مجاهدین انقلاب: حاکمیت عقب نشینی می‌کند

پيک هفته

   

ليلی اميرارجمند

فوزيه مهين ارجمند

ادامه خاطرات تاج الملوك
جدال زن‌ها
در دربار پهلوی
وقتی مردها می‌توانند چند زن و چند معشوق داشته باشند چرا زن‌ها نتوانند؟

لیلی امیرارجمند زن عجیبی بود. فرح خیلی تحت تاثیر این زن بود. می‌گفت آدم‌ها اگردرحضورهم معاشقه ومغازله و زناشوئی کنند لذتش دو صد چندان می‌شود وخودش همیشه مجالس چند نفره راه می‌انداخت و گاهی که مرد کم می‌آوردند ازهمین خدمه دربارصدا می‌کردند و می‌بردند به داخل محفل خودشان!
اعتقاد زن وشوهر را خلاف عادت انسان و یک عمل خرافی و نشانه عقب ماندگی می‌دانست و می‌گفت وقتی مردها می‌توانند چند زن و چند معشوقه داشته باشند چرا ما زن‌ها نتوانیم؟!
بچه‌های من در ازدواج شانس نداشتند و چندین بار ازدواج کردند و طلاق گرفتند
شرف یکبار زن یک شوفرمصری شد، محمد رضا اولین زنش فوزیه مصری بود، شمس زن مهرداد مین باشیان شد که درمیهمانی‌ها ویلن می‌زد. علیرضا یک زن آواره لهستانی را گرفته بود.

درپاناما فرح پول‌های محمد رضا را به حساب خودش برگرداند و دربرابر اعتراض خانواده پهلوی گفت که وقتی بچه‌ها بزرگتر شدند این پول‌ها را به آنها باز می‌گرداند... ادامه


هفتاد و اندی
از تولد
گوهرمراد گذشت

هفتادمین سالروز تولد غلامحسین ساعدی نمایشنامه نویس برجسته ایران که درغربت فرانسه قلبش از حرکت باز ایستاد با حضور چهره‌های شناخته شده ادبیات، سینما و تئاتر  ... ادامه


امام زاده زرگنده
سینه یحیی دولت آبادی
 را در شمال تهران شکافتند
نگذارید شورای شهر تهران
با تاریخ و بزرگان ایران چنین کند

این را برای شهدای جنگ ساخته اند. آرامگاه یحیی دولت آبادی کجاست؟


کشتی انقلاب
80 سالگی رزمناوپاتمکین
سرگئی. م. آیزنشتاین
نوشته
Lionel RICHARD
برگردان"آزیتا نیکنام"- لوموند دیپلماتیک فارسی-


3
وقتی که سبز سیر چمن را
شبدیزهای خسته چریدند،
وقتی که عاشقان
با شاخه‌های یاس
تا خانه‌های شهری رفتند،
وقتی که سنج «لاله» ی کولی
بر سنگ‌ها شقایق رویاند،
(و مردهای شهر،‌ تماشا را
بر خاک
سکه
ریختند.)
وقتی که باز ابری بارید
و کوچه‌ها طراوت باران و باد را نوشیدند،‌
با دختران شهری
بر اسب‌های لخت نشستیم
تاختیم:
-«ای دختران شهری!
در خیمه‌های کولی
با شیر گرم و تازه بسازید!
ای دختران بمانید!»
 

لاله
هوشنگ گلشیری

1
با کوچ کولیان
تا شهر آمدیم
خواندیم:
-« ای بردگان مرز و مقادیر
ما بسته ایم
بر ترک اسب‌هامان
مشکی از آب چشمه‌ی ییلاق
خورجینی از طراوت پونه.»
زن‌های فالگیر
با دختران شهری گفتند:
-«بختت سفید باد
در خط سرنوشتت، خواهر!
دستان کودکی است که سرباز می‌شود.»
 

4
و دختران شهری دیدند
سگ‌های گله را که بر امواج می‌رفتند.
مرد اسیر را که به میدان تیر می‌بردند.
و «لاله» را که می‌گریید
بر چکمه‌های سربازان
«ای فالگیرهای قبیله!
در خط دست‌های کدامین سرباز
این خیمه‌های سوخته را دیدید؟

2
بر اسب‌های لخت نشستیم
تاختیم
با ساز و هلهله
تا سرسرای قصرها رفتیم
گفتیم :
- « ای بردگان مرز و مقادیر!
روح غریب دریا
سبز شگرف بید،
در چارچوب پرده نمی گنجد.
از انجماد سنگ ستون‌ها و سقف‌ها
راهی به رنگ‌ها بگشاید !»
 


 

     28 دي 1384 

شماره 56                   
پيک هفته

دهخدا
مرد بزرگی که قرار بود
اولین رئیس ‌جمهور ایران باشد


این 3 زن سینما
دیدار و گفتگوی 3 نفره
نیکی کریم، فاطمه معتمدآریا
 و تهمینه میلانی


شب یلدا
همه جا گیرشده
علی اصغر راشدان


گوگوش و قنبری
درمهاجرت
بسیاری، زودتر از
مرگ خود مردند!


ترانه جاوانه
جدائی
با صدای رشید بهبوداف


گیله مردان
سرزمین سبز
را هم اینجا بشنوید


زهرا کاظمی
کار
"شب پا"
نه هنوزاست تمام


معلم چشم ما بود ...
وبلاگ سپیدار