رفت و آمد زائران به عراق محدود می شود. ماموریت
های دیپلماتیک باید مشخص، زمان آن محدود و زیر نظر نخست وزیر عراق
انجام شود. هیچ دیپلمات جمهوری اسلامی حق تماس با گروه های مسلح در
عراق را نخواهد داشت. علاوه بر هویت سپاهی دستگیر شدگان اربیل، در
مصاحبه وزیر خارجه عراق مشخص شد که دو عضو سپاه نیز در بغداد
دستگیر شده اند.
"گروهی از
نمایندگان دمکرات و جمهوری خواه
کنگره آمریکا، برای تصویب قانونی که
حمله به ایران را بدون اجازه کنگره
ممنوع میسازد، تلاش کردند."
تیتر خبر
در روزنامه های ایران
بسیار فریبنده
بود:
"طرح
کنگره برای محدود کردن اختیار بوش
در حمله به ایران"
وقتی میگویند سیاست بازی، این یک
نمونه بارز آن است. خبر چیزی را به
نمایش میگذارد که کل حقیقت نیست. حقیقت این خبر
را باید از لابلای معانی آن پیدا
کرد.
دو نکته کلیدی در این خبر نهفته
است، اول اینکه گروهی که گفته
میشود پیشنهاد را به کنگره آمریکا دادهاند
جمهوری
خواه هستند.
دوم و اساسی تر اینکه در پیشنهادی که به کنگره
ارائه شده گفته می شود "رئیس جمهوری تنها در صورتی
میتواند بدون اجازه کنگره دستور حمله به
ایران را بدهد، که ایران یا به
آمریکا حمله کند و یا نیروهای این کشور را در خارج
از مرزهای آمریکا مور حمله قرار
دهد."
نکته اول را میتوان به این
صورت شکافت: چرا گروهی از جمهوری
خواهان چنین پیشنهادی را مطرح کردهاند!؟ مگر نه
اینکه رئیس جمهور آمریکا از همین
حزب است؟ آیا معقول به نظر میرسد در شرایطی که
حزب جمهوری خواه پس از انتخابات
گذشته آمریکا تضعیف شده است عدهای از همان حزب
دست
به تضعیف بیشتر رئیس جمهور خود
بزنند؟،
چرا عدهای از همین حزب قصد دارند دستان رئیس
جمهور خود را هم در چنین شرایطی
ببندند!؟
نکته دوم و اساسیتر این است که در
این پیشنهاد دستان رئیس جمهور را
کاملا نمیبندند، بلکه شرایطی را میخواهند قانونی
کنند که اگر این شرایط مهیا شد
آقای رئیس جمهور بتواند بدون هیچ عقوبتی دست به
جنگ
با ایران بزند. در این پیشنهاد
گفته میشود که اگر نیروهای ایران در خارج از
مرزهای
آمریکا نیروهای این کشور را مورد
حمله قرار دهد. جالب است نه!؟
مگر نه اینکه در همین یکی چند روز
پیش سیاستمداران کاخ سفید بارها
ادعا کردهاند که فعالیت نیروهای سپاه پاسداران در
عراق به کشته شدن نیروهای آمریکا
در این کشور منجر شده!؟ خوب پس میبینید که اینها
قصد دارند لایحهای را به تصویب
برسانند که کارت سبزی باشد برای بوش برای حمله
به ایران، شرایط آن هم از قبل مهیا
شده و اگر هم نشده باشد برای فراهم کردن چنین
شرایطی راه چندان طولانی نیست.
کافی است یکی از نیروهای مقتدا صدر یکی از سربازان
آمریکایی را در عراق بکشد تا این شرایط مهیا شود.
آنگاه
آمریکا بدون اجازه گرفتن از کسی یا
ارگانی میتواند به هر طریق که لازم بداند ایران
را مورد حمله قرار دهد.
محرم
اینسوی آب
آنسوی آب
امید(مسافری در کویر)
روز اول محرم در اکثر کشورهای عربی
تعطیل می باشد. اشتباه نکنید! آنها
که عرب هستند خود را برای مراسم عزاداری
دینی آماده نمیکنند و به پیشواز ۱۰
محرم نمیروند بلکه سال نوی خود را جشن
میگیرند.امروز ما وارد سال ۱۴۲۸
هجری قمری شدیم.مردم همه کشورهای عربی این
روز را جشن میگیرند.خب ناسلامتی
سال نوی آنهاست.البته باید اضافه کنم که
اعراب به عید فطر و عید قربان خیلی
بیشتر از سال نوی قمری بها میدهند و
اصلا نمیتوان این دو عید بزرگ را
با سال نو مقایسه کرد.
اما در آن سوی خلیج فارس در
کشورمون شرایط
به کلی فرق
دارد. با شروع محرم فضای شهر ها به
مدت دو ماه ! تغییر میکند و شما
میتوانید پرچم های سیاه را بر روی
دیوارها ببینید. برنامه های تلویزیون که
در شرایط عادی هم زیاد لبخند را به
صورت مخاطب نمی آورند
سنگین تر و با
شرایط غم انگیز تری برنامه ها را
ادامه میدهد.از همه این موارد بدتر
شرایط
اقتصادی در ایران است که دست خوش
تغییرات بدی قرار میگیرد. اوضاع اقتصادی
در ایران اصلا جالب توجه نیست،
مخصوصا امسال که شایعه جنگ از سالهای گذشته
پررنگ تر جلوه میکند. مطمئنا با
شروع ماه محرم اوضاع اقتصادی در ایران وخیم
تر و دردناکتر میشود.البته این
خراب بودن اوضاع اقتصادی در ماه محرم را
نمیتوانیم فقط به گردن دولت بی
اندازیم.مردمی را در نظر بگیرید که طبق
روال سنتی
در این ماه هیچ گونه خرید و فروشی
را انجام نمیدهند! و یا
برنامه های مهم زندگی خود را به
ماه های بعد انتقال میدهند.
همه این مسائل چندین سال است که در
کشور ما تکرار
میشود.
در حالی که در این سوی آب ها
خود
اعراب زندگی عادی و روزمره خود را
ادامه میدهند. شاید سالی یک بار به خاطر
وفات حضرت محمد اشکی
بریزند...شاید!
آقای رضوانی
(رضوان الله علیه)
با ماجرای اربیل
ارتباط نداشته!
سیامک زند
هر کس، از هر حادثه و رویدادی، این
روزها یک چیزهائی می داند و انواع شاخ و برگ ها را
هم به آن میدهد. این خبرها، گاه با همان شاخ و برگ
هایش دهان به دهان گشته و به گوش من هم که سروگوشم
همه جا می جنبه، می رسد. مثلا، درباره همین ماجرا
اربیل عراق و گرفتار شدن 5 ایرانی بدست امریکائی
ها که مردم اسمش را گذاشته ماجرای 1+5 . چون می
گویند امریکائی ها 6 نفر را گرفته بودند، یکیش را
ول کردند و پنجتاشو بردند مردم اسمش را گذاشته اند
1+5 . البته کنایه ای هم هست به طرح پیشنهادی –
اتمی اروپائی ها که رد شد و ایران آن را نپذیرفت و
کار کشید به شورای امنیت.
از اصل خبری که می خواستم بنویسم
پرت نیفتیم. یک دوست قدیمی و با وفا دارم که نه
رنگ عوض کرده و نه خط و خال. پنجشنبه رفته بودم
اداره اش. کاری نداشتم. رفتم که سری بهش بزنم. یک
جای معتبری کار می کنه و گوش شیطان کَر قراره
بزودی هم بازنشسته شود. می گفت:
يک
ارباب رجوع
حکومتی داریم که کت و شلوارش در
جمهوری اسلامی نه دوتا، که چندتا شده. دیروز اینجا
بود. خودم را زدم به کوچه علی چپ و پرسیدم: شنیدم
امریکائی ها حمله کرده اند به "اردبیل".
خندید و گفت: نه بابا، حمله کردند
به "اربیل" در عراق. نه "اردبیل" در ایران.
پرسیدم: جنس منس زیاد بردند؟
گفت: جنس نبردند. چندتا حکومتی را
بردند که یکیش خیلی می آمد
دفتر آيت الله رضواني
(عضو
شوراي نگهبان).
گفتم: آخه این برو بچه ها چرا می
روند اونور مرز و برای خودشون دردسر درست می کنند.
گفت: بچه که چه عرض کنم. زن و بچه
هم دارد و این روزها زنش پاشنه دفتر آقا(آیت الله
رضوانی" را از جا کنده. هر روز می آید آنجا و
شوهرش را از آقا می خواهد. آقا هم به ما گفته بهش
بگیم، برو سپاه و از اون ها بپرس. آخه فرمانده
سپاه بوده و>>>>....