شاید ابراهیم
رئیسی هم مانند
رهبر جمهوری
اسلامی دچار این
توهم دیرپاست که
مسائل کشور با
فتوا و تهدید و
اعلام ممنوعیت ها
و احکام حکومتی و
یا ممنوعیت های
شرعی حل می شود.
رهبر جمهوری
اسلامی و آنها که
در بیت وی طراح
بسیاری از مسائل
کشور هستند، با
همین توهم احمدی
نژاد را در گام
اول با ترفند
هاشمی ستیزی و
شعار "اکبر شاه"
به ریاست جمهوری
رساندند و در گام
دوم که مردم او
را طرد کردند و
میرحسین موسوی را
انتخاب، با
کودتای خونین 88
وی را بر مسند
ریاست جمهوری حفظ
کردند و فاجعه
دوران احمدی نژاد
8 سال بر کشور
حاکم شد. احمدی
نژاد آمد که
کارگزار بیت
رهبری و
فرماندهان سپاه
باشد. آقای خامنه
ای او را زنده
کننده شعارهای
انقلاب 57 و
نظرات اقتصادی او
را نزدیک به
نظرات خود اعلام
کرد. فاجعه غارت
ثروت نفت و تقسیم
جامعه به اقلیتی
رانت خوار و تاجر
پیشه (نظامی و
غیر نظامی) و
اکثریتی گرسنه و
فقیر
مال
دوران شعارهای
باصطلاح انقلابی
اوست. در همین
دوران پرونده
اتمی ایران رفت
به شورای امنیت
سازمان ملل و در
زیر فصل 7 که
اجازه اقدام
نظامی جهانی علیه
ایران را میداد.
این پرونده را
حسن روحانی و
ظریف با زیرکی
توانستند از
شورای امنیت
سازمان ملل خارج
کنند. یکی از
دستآوردهای بزرگ
برجام، همین بود.
فعالیت اتمی
ایران میتوانست
در دوران احمدی
نژاد هم بی سر و
صدا ادامه پیدا
کند، اما
"هولاکوست" بازی
و سیاست های
شعاری و تهدید
اسرائیل به
نابودی و تیرگی
روابط با تمام
کشورهای منطقه،
این فعالیت را
تبدیل کرد به
"ایران هراسی".
فعالیتی که چند
کشور دیگر جهان
هم مانند
آراژانتین،
افریقای جنوبی،
ژاپن و آلمان هم
داشتند اما در
ارتباط با ایران
تبدیل شد به یک
سوژه جهانی که
همچنان ادامه
دارد. دولت
ابراهیم رئیسی با
همان اهدافی که
احمدی نژاد به
مردم تحمیل شد،
بر سر کار آورده
شده است. توان و
دانش او برای
چنین مقامی نیز
در همان حد احمدی
نژاد است. بسیاری
از بدنه دولت
احمدی نژاد در
دولت رئیسی به
خدمت بازگردانده
شده اند. حتی
کسانی که به
بهانه دور زدن
تحریم ها در
دوران احمدی نژاد
مملکت راغارت
کردند و فساد
حکومتی را
نهادینه. شاید
یگانه تفاوت
احمدی نژاد و
ابراهیم رئیسی در
این باشد که
احمدی نژاد خیال
و عمامه و عبای
رهبری را نداشت و
رئیسی دارد و به
همین دلیل بسیار
با احتیاط تر و
درحاشیه تر از
احمدی نژاد عمل
می کند تا مبادا
گربه شاخش بزند!
امور را از صدر
تا ذیل سپرده
بدست فرماندهان
سپاه و روسای
نهادهای زیر
مجموعه رهبری و
خود هر از چند
گاهی یک اظهار
نظری در باره
امور مملکت می
کند که نه به درد
این دنیا می خورد
و نه بدرد آن
دنیا. چه تعداد
بابک زنجانی از
زیر عبای دولت او
بیرون خواهد آمد
را آینده روشن
خواهد کرد. فعلا
در این چند ماهی
که رئیس جمهور
شده نه تنها
مشکلی از مشکلات
مردم حل شده،
بلکه بر مشکلات
اضافه هم شده
است. شاهکار او
باز کردن دروازه
های ایران برای
ورود واکسن هائی
است که در دولت
روحانی ثبت سفارش
شده و پولش هم
پرداخت شده بود
اما دولت سایه
جلوی ورود آن را
در گمرک گرفته
بود تا مبادا
واکینساسیون علیه
کرونا به نام
روحانی ثبت تاریخ
شود.
آنها که نسبت به
انتخابات 1400 بی
تفاوت بودند و
این بی تفاوتی را
تا حد عدم توصیه
به مردم برای رای
به ناصر همتی حفظ
کردند و آنها که
در چهار سال دوم
ریاست جمهوری
روحانی منتقد او
بودند و بنام
اپوزیسیون با
راست ترین جناح
حکومتی همراه شده
بودند، حالا کم
کم از خواب غفلت
بر می خیزند.
فرماندهان سپاه
استانداری ها و
شهرداری ها را
قبضه کرده اند،
حکومت سپاهی که
حدس زده می شد پس
از رهبر جمهوری
اسلامی بر سر کار
خواهد آمد، حالا
در زمان خود او
بر سر کار آمده
است. سانسور و
بستن فضای مجازی،
تشدید بگیر و
ببندها، افزایش
اعدام ها در کنار
افزایش گرانی ها،
سر در گمی برای
تعیین و اعلام
چارچوب مذاکرات
اتمی و ادامه
حاکمیت سرمایه
داری تجاری بر
کشور کم کم خواب
رفتگان را بیدار
می کند. آنها که
از انتخابات مجلس
یازدهم به خواب
رفتند و مجلس
کنونی به مردم
تحمیل شد و در
انتخابات 1400
نیز نتوانستند و
یا نخواستند از
خواب برخیزند تا
حداقل اگر حریف
اراده قدرت حاکم
هم نمی شود، به
وظیفه خود عمل
کرده و امروز
خطاب به مردمی که
پای صندوق ها
نرفتند بگویند:
دیدید اشتباه
کردید؟
شب گذشته قرار
بود ابراهیم
رئیسی در سیما
ظاهر شود تا با
مردم ایران که 60
تا 65 در صد
واجدین حق رای
آنها با عدم شرکت
و یا انداختن رای
سفید به صندوق ها
در انتخاب او
نقشی نداشتند سخن
بگوید. سخنی که
فراتر از همان
حرف های کلی و بی
محتوای ماههای
گذشته نخواهد بود
و اکثریت مردم
ایران پیچ
تلویزیون را از
روی ماهواره به
روی سیمای جمهوری
اسلامی باز
نخواهند کرد که
او را ببینند و
به حرف هایش گوش
کنند. این حضور
قرار بود ساعت
21 بوقت ایران
انجام شود اما تا
آنجا که اطلاع
پیدا کردیم تا
ساعت 22 از آن
خبری نبود. |