گفته ميشود: پيش شرط های امريكا برای مذاكره
به رسميت شناختن اسرائيل
همكاری با طرح خاورميانه بزرگ


 


ديدار فراكسيون اقليت مجلس با هاشمی رفسنجانی
مجلس بی خاصيت هفتم
و شرايط بحرانی كشور

       پیک هفته 67  ----------   2 خرداد  1385 - 23  مه 2006

  infos@peiknet.com  

هنر و اندیشه


انتشار كتاب
نخستين كنگره
نويسندگان ايران


مقامات
سانسور
و فيلترينگ
به چه می انديشند!
دنيای كامپيوتر وارتباطات


پرستوئی
در "زيرتيغ"
بازی می كند


اين نامه
نيازاست
هنر نيست!

اين شب ها "جمع آوری گداها" شده زير نويش برنامه های سيمای جمهوری اسلامی و گويندگان و مجريان و مفسران سيما هم از مردم می خواهند به متكديان كمك نكنند. استدلال هم اينست كه كمك به متكديان مهاجرت به شهرها را بيشتر می كند.
دليل مهاجرت به شهرها، البته اين استدلال سرداران جمع شده در سيمای جمهوری اسلامی نيست، كه شايد خودشان هم بدانند، اما فعلا به اقتضای جنجال جديد بر سر جمع كردن گدا ها اين را كرده اند در بوق تا نگويند واقعا چرا 8 ميليون نفر در اطراف شهرهای بزرگ كشور جمع شده اند.
اما، به بهانه طرح جمع آوری گداها، اين را هم بخوانيد كه واقعا خواندنی است و خبر از عمق بسياری مسائل در جامعه ايران می دهد.
از مدتی پيش كسانی كه آگهی ترحيم به روزنامه های همشهری و اطلاعات می دهند( سهم اين آگهی در كيهان بسيار پائين آمده زيرا تيراژ كيهان سقوط كامل كرده است) حاضر نيستند آدرس خانه مرحوم و يا بستگانی كه مجلس ترحيم در خانه گرفته اند را بدهند. دليل اين كار نيز آنست كه به محض انتشار چنين آدرسی، سيل نامه از شهرهای مختلف كشور به اين آدرس شروع می شود كه در آن ها ضمن تسليت به بازماندگان، شرحی نيز از گرفتاری ها و نيازمنديها و نيازشان به نان شب را نوشته و طلب كمك مالی می كنند.
ظاهرا برای مردم فرق نمی كند كه به چه كسی نامه بنويسند. به رئيس جمهور در سفرهای استانی و شهرستانی اش باشد و يا به بازماندگان يك مرده. محتاج اند و نيازمند و به هر دری می زنند و به هر طنابی چنگ می زنند. اينها گدای سر گذر نيستند. محتاج اند.


هوا را بگير
خنده را نه!


31 ارديبهشت
عاشيق ها
دو فيلم مستند


فيلترنشده
سايت اينترنتی
"مدظله العالی"
 راه اندازی شد


هنرهای
هيات نظارت
برمطبوعات


 

خشم، شعار، گلوله، سنگ
بزرگترين تظاهرات در تبريز
آن كه با كاريكاتور محمد بذر پاشيد، حال توفان درو می كند!

ايران
روی بشكه باروت است
حاكميت
در خواب و خيال سركوب

تظاهرات و تعطيل بازار در اردبيل


مصطفی تاج زاده
امريكا به كداميك می انديشد؟
تغيير رژيم ج. ا
يا حل مسئله اتمی ايران

بی پاسخ ماندن نامه احمدی نژاد به بوش، كه در واقع نخستين و رسمی ترين دعوت جمهوری اسلامی از امريكا برای مذاكره مستقيم بود، می تواند بدان تعبير شود كه كاخ سفيد حاكميت جمهوری اسلامی را به رسميت نمی شناسد و نه در پی حل مسئله اتمی و حل اختلافات؛ بلكه در پی تغيير رژيم ايران است. نامه احمدی نژاد تاكنون نتوانسته پرونده ايران را از "پنتاگون" به "وزارت خارجه امريكا" منتقل كند. اگرگفتار و رفتار ماجراجويانه و جنگ‌طلبانه از هر دو سو به گفتگو و صلح تبديل نشود نه "الهام خداوندی” كه "وسوسه شيطانی” است كه به زبان ما جاری می‌شود و ايران نه "ژاپن اسلامی” بلكه " ويتنام اسلامی” خواهد شد. تداوم يا گسترش چالش كنونی می‌تواند در منطقه خاورميانه و حتی فراتر از آن به فاجعه منتهی شود.


حاصل آشكار
نظام امنيتی و امنيت نظامی
دردانشگاه ها و شهرهای كشور

سخنرانی رفسنجانی لغو شد
همايش ناممكن، برای پژوهش
در دانشگاه پر تنش امير كبير

دانشگاه
تظاهرات، سخنرانی ها
و شعارهای ديروز در دانشگاه تهران

تحصن در دانشگاه چمران اهواز

دانشگاه مشهد
لغو اعتراضی يك ميزگرد از سوی دانشجويان


وزير خارجه عربستان:
با ادامه غنی سازی در ايران
جنگ همه را تهديد می كند


ديدار پدرخوانده
با نوه ای كه می تواند نا خلف از آب در آيد

جبهه خط امام و رهبري( متشكل از موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسان، بنياد رسالت و اصناف و بازاريان و چند گروه ديگر همسو با هم) كه چند روز پيش يك نشست عمومی را برگزار كرده و مسائل اتمی و تجارت، سياست داخلی و خارجی و تنش ها و دسته بندی های جديد در مجلس هفتم را بررسی كرده بودند، روز گذشته به ديدار احمدی نژاد رفتند تا جمعبندی خود را با وی در ميان بگذارند. جزئيات اين جمعبندی معلوم نيست و اخباری كه از نشست جبهه و ديدار با احمدی نژاد منتشر شده جز تكرار حرف ها و تعارفات هميشگی و مطبوعاتی نيست. اين عكس مربوط به همين ديدار است. ديدار با " پدرخوانده" (حاج حبيبت الله عسگراولادی) صدر جبهه و دبيركل سابق موتلفه اسلامی و توليت كميته امداد. كميته ای كه احمدی نژاد تا كنون چند بار خيز برداشته تا بلكه "صندوق مهرالرضا" را رقيب آن كند و بدهد بدست سپاه و بسيج، اما هنوز موفق نشده! ديدار بر محور همين مسئله اصلی بايد دور بايد زده باشد، يعنی چيدن پروبال موتلفه و اضافه كردن به پروبال شركت ها و بنيادهائی كه سپاه و بسيج كه با حمايت دولت درست شده اند و صندوق ذخيره ارزی را هم فعلا دراختيار دارند.


سرمقاله راه توده
صلح، كارآمدترين شعار
برای بسيج مردم ايران


بحث ها و اخبار محافل سياسی ايران
عقربه قدرت، در جهت
هاشمی رفسنجانی می چرخد!

زمينه رياست آيت الله مهدوی كنی بر مجلس خبرگان و نشستن بر صندلی خالی آيت الله مشگينی فراهم شده است. رهبر در ملاقات با احمدی نژاد از وعده های پوچ او به مردم انتقاد كرده و احمدی نژاد هنوز نمی داند كه رهبر او را نصيحت كرده و يا به او داده است! وزرای كليدی كابينه گزارش‌های خود را به مجمع مصلحت داده و خود را با هاشمی رفسنجانی همآهنگ می كنند. گروهبندی‌های مجلس نيز نسبت به سياست های دولت معترض اند، برای مشورت با هاشمی رفسنجانی فراخوانده شدند.


سخنرانی مشترك دكتر ابراهيم يزدی و دكتر احمد شيرزاد
چه دست هائی مانع آشتی ملی است؟
زعمای حاكميت نيز خودشان قبول كرده اند خطر جدی است


رايزنی وزرای خارجه آلمان و روسيه در منطقه
كشورهای خليج فارس در يك جبهه "عليه ايران اتمی"


جدال درونی!
استيضاح هيات رئيسه مجلس هفتم
استيضاح 4 وزير دولت احمدی نژاد


مردم هنوز نمی دانند، در آن 8 سال چه گذشت
گزارش ديرهنگام مظلوميت دولت خاتمی


اعتراض به اختناق و فضای امنيتی
تحصن 400 دانشجو در دانشگاه سيستان و بلوچستان


فكری برای زن و بچه آنها كنيد
90 هزار زندانی متاهل گوشه زندان ها خوابيده اند


صلح اكنون- جنگ هرگز
سايت دفاع از صلح با مقالات زير از داخل ايران كار خود را آغاز كرد:

1- جنبش صلح و اثرات عميق آن – احمد سپيداری
2-
تحليلی مختصر در باب مساله جنگ و بحث های پيرامون آن – ارس احمدی
3- جنايت جنگی در عراق – نوام چامسكی، برگردان: اكبر پدرام نيا
4-
نقدی بر مواضع دكتر مجتهد زاده منتشره در سايت صلح – احمد سپيداری
5- در مورد نامه ايران به آژانس بين المللی انرژی هسته ای – احمد سپيداری
6-
مصاحبه با پروفسور يرواند آبراهاميان در مورد جنگ
( http://www.itdop.com)



10 مقاله - 7 مترجم
لوموند ديپلماتيك فارسی ماه مه منتشر شد

بخش اول مقالات ماه مه لوموند ديپلماتيك فارسی روی سايت اين نشريه قرارگرفت. 10 مقاله اين شماره را ميترا شعبانی، آزيتا نيكنام، منوچهر مرزبانيان، بهروز عارفی، كتايون كاتوزيان، علی افشارنادری و محمد زاهدی از فرانسه به فارسی برگردانده اند. بخش دوم مقالات اين شماره در دست ترجمه است كه بزودی منتشر شده و روی شبكه جهانی اينترنت قرار خواهد گرفت.

 1- جنگ عقايد   2- روشنفكران و روشنفكري 3- دوران پس از نفت آغاز شده است 4- شورشی های عراق چه كسانی هستند؟ 5- شگردهای غير منتظره از سر گيری رشد اقتصادی  ژاپن 6- ريشه های رژيم سوريه: مبارزات ضداستعماری و ناسيوناليسم عربي 7-«قطع گفتگو با بورژوازي» از ديدگاه سارتر8- بازار بی نظم و بی كاری تضمين شده در جزاير آنتيل 9- ناخشنودی و ياس دركشورآفتاب تابان10 -نبردهای اوپك.



سهم خود را در بهره گیري از این روزنت بپردازید

این یگانه منبع درآمد پیک نت براي ادامه انتشار است.


حساب بانکی

A.KH.P

ِDeutsche Bank

Konto Nr 4593745

BLZ: 10070024

Germany

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany


    

 

 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها


بازداشت جهانبگلو
انگشت اتهام متوجه دستگير كننده است،
 نه دستگير شده
«جاسوس» يعنی
كيم فيلبی، نه جهانبگلو
و.عبدالله شهبازی

رامين جهانبگلو روشنفكر برجسته‌ای نبود. فيلسوف و متفكر هم نبود. به همين دليل حتی دانشگاه تورنتو او را استخدام نكرد. به‌صورت پاره وقت در دپارتمان علوم سياسی اين دانشگاه درس می‌داد. در دانشگاه فوق می‌گفتند كتاب‌هايش كار آكادميك نيست؛ گفتگو با اين و آن است كه كار علمی به‌شمار نمی‌رود. روشنفكری متوسط، و البته زرنگ، بود از خانواده‌ای مرفه كه به دليل گفتگو با متفكران بزرگ جهان كتاب‌هايی تاليف كرد و، البته به لطف مسئولان وقت روزنامه همشهری و نشر فرزان روز، در ايران شناخته شد. (اولين مصاحبه‌هايش در همشهری چاپ شد. قبل از آن كسی جهانبگلو را نمی‌شناخت.) جهانبگلو شايد مصاحبه‌گر خوبی بود كه در اين هم ترديد است. اگر مايه بيشتری داشت، می‌توانست وارد مباحث عميق نظری شود كه نمی‌شد؛ يعنی توانش را نداشت. اگر بخواهم مقايسه كنم، از نظر مايه علمی، مصاحبه‌های جهانبگلو در حوزه فلسفه و انديشه سياسی شبيه است به مصاحبه‌های حبيب لاجوردی و دستيارانش با رجال سياسی دوران پهلوی در حوزه تاريخنگاری. ولی ارتباطات گسترده جهانبگلو با آدم‌های مهم اهميت داشت. احسان يارشاطر در دانشگاه هاروارد و سيد حسين نصر در دانشگاه جرج واشنگتن برايش اسكولارشيپ گرفتند. می‌توانست در آنجاها كار علمی درخوری ارائه دهد و به دليل برخورداری از شبكه گسترده ارتباطی‌اش كاره‌ای شود كه نشد. حالا بخوانيد اين ارزيابی دانشنامه ويكی‌پديا از او را پس از بازداشتش: «دكتر رامين جهانبگلو استاد دانشگاه و فلسفه‌دان سياسی ايرانی... يكی از تأثيرگذارترين چهره‌های جنبش روشنفكری ايران به‌شمار می‌رود، در شناساندن فلسفه غرب به ايرانيان نقش به‌سزايی ايفا كرده است.»
فكر می‌كنم در سال 1371 يا 1372 بود كه يك مؤسسه انگليسی، به دليل همان ارتباطات، از جهانبگلو تعريف اغراق‌آميز كرد و فرج سركوهی برآشفت. سركوهی در آدينه مطلبی نوشت با اين مضمون كه قدرت‌های بزرگ گاهی برای تحقق اهداف خود بعضی آدم‌ها را بزرگ می‌كنند و بعد كه اهداف‌شان برآورده شد رهايشان می‌كنند. سركوهی اگر در زندگی پيشگويی درستی كرده باشد همين يك مورد است.
گفتم كه جهانبگلو با «بيگانگان» ارتباطات فراوان داشت و اين مسئله پنهان نبود. از ميان اين ارتباطات می‌توان برايش پرونده «ارتباط با بيگانگان» ساخت؛ ولی جهانبگلو «جاسوس» نبود. جاسوس به كسی می‌گويند كه در جاهای مهم نفوذ می‌كند و اطلاعات كسب می‌كند يا خرابكاری می‌كند. جاسوس يعنی كيم فيلبی نه جهانبگلو. حوزه كارش، فلسفه و انديشه سياسی، نيز به «جاسوسي» نمی‌خورد. كسانی را می‌شناسم كه در مسير هوايی ايران- لندن در پرواز دائم‌اند، در آكسفورد اسكولارشيپ می‌دهند، نخبگان برجسته را از دانشگاه امام صادق (ع) و جاهای ديگر «شكار» می‌كنند، با بعضی از آدم‌های مهم اين مملكت رفيق‌اند، دكترا می‌دهند و «اطلاعات» می‌گيرند، سابقه خانوادگی‌شان هم به «جاسوسي» می‌خورد؛ ولی كسی كاری به كارشان ندارد.
جهانبگلو يا «بيچاره» است يا «خوش شانس». اگر در ذيل تاريخ مرگ جهانبگلو در ويكی‌پديا، كه برايش خالی نگه داشته شده، «1385» درج شود قربانی است و بيچاره. پيشگويی آقای فرج‌ سركوهی كامل می‌شود. اگر «1415» ذكر شود خوش شانس است زيرا در آستانه پنجاه سالگی بدون هيچ زحمتی تبديل شد به چهره‌ای جهانی و سی سال ديگر از موهبت اين شهرت بهره‌مند خواهد بود. كرسی هاروارد هم پيشكشش خواهد بود.
در زمانی‌كه نئوكان‌ها در تدارك تهاجم نظامی به ايران هستند، لشكركشی خود را در جبهه‌های اطلاعاتی و تبليغاتی و فرهنگی آغاز كرده‌اند و می‌كوشند هم دولت‌ها و كانون‌های سياسی و هم محافل روشنفكری دنيای غرب را با خود همراه كنند، چرا بناگاه بايد از يك روشنفكر متوسط ايرانی شخصيتی جهانی ساخته شود و گروهی از برجسته‌ترين متفكران جهان امروز را، كه بسياری از آن‌ها در زمره منتقدان نئوكان‌ها و دولت بوش هستند و بعضی از آن‌ها چون چامسكی به ايران نظر مثبت دارند، عليه ايران تحريك كند؟ حتی اگر جهانبگلو واقعاً «جاسوس» بود دستگيری او اهميت و ضرورت نداشت. موج گسترده پس از دستگيری او برای تحريك روشنفكران برجسته جهان عليه ايران كاملاً قابل پيش‌بينی بود. مگر در عرف سازمان‌های اطلاعاتی هر جاسوسی را دستگير می‌كنند؟ من بازداشت جهانبگلو را محكوم می‌كنم زيرا آن را دستمايه‌ای برای تحريكات نئوكان‌ها عليه ايران اسلامی می‌‌دانم.
------------------
* كيم فيلبی (متولد 1912) چهره برجسته اطلاعاتی بريتانيا كه از بنيانگذاران سازمان اطلاعاتی آمريكا (سيا) بود و سال‌ها در مقام رابط ميان اينتليجنس سرويس بريتانيا و سيا كار كرد. از معدود كسانی بود كه در فهرست نامزدان رياست ام. آی. 6 جای داشت. در سال 1963 به اتحاد شوروی پناهنده شد و در سال 1968 خاطراتش را با عنوان جنگ خاموش من منتشر كرد. فاش شد كه در سال 1933 در دانشگاه كمبريج به كمونيسم گرويده و با انگيزه‌های اعتقادی در سرويس اطلاعاتی بريتانيا نفوذ كرده است. در سحرگاه 11 مه 1988 در مسكو فوت كرد. كيم فيلبی به عنوان برجسته‌ترين جاسوس سده بيستم ميلادی شناخته می‌شد


مقامات
خودشان سركارند
يا ملت را
سركار گذاشته اند؟
و. جمهوريت

اكبرگنجی در
جلسه ماهانه
روزنامه نگاران
 اصلاح طلب


نا امنی در جاده ها
حامل چه پيامی است؟
شازده حسين و كشتند
خوب شد كه ما نبوديم
والا، ما رم می كشتند
بيژن صف سری


صدام
و خلق و خوی صدامی
و. پويا


كل
اگر طبيب بودی
سرخود دوا نمودی
و. جمهور