|
|
|
|
فیلم کوتاه خانه شاملو
با گفتاری از "آیدا"
توفان
در آن نیمه شب
صنوبر سرفراز را
با خود برد!
----------------------------- |
|
|
بخشی از خاطرات منتشر شده
بزرگ علوی در ایران
عبدالحسین نوشین
ازصحنه تئاتر تهران
تا مهاجرت مسکو
|
"اردوگاه"
علیرضا الهی
رادیو امریکا: از هر هزار کودک افغانی
که در اردوگاه های پاکستان به دنیا می
آیند، شمار كثيری در نخستین سال زندگی
می میرند و 255 کودک دیگر نیز بیش از
رسیدن به سن پنج سالگی از بین میروند.
بر اساسی گزارش نمایندگان سازمان ملل
متحد از میان هر 100 هزار زنی که در
اردوگاه های افغان های مقیم پاکستان
وضع حمل می کنند 1100 نفرشان در اثر
تولد نوزاد می میرند. این گزارش،
انگیزه تصویری است که می خوانید.
|
|
|
|
|
|
|
|
گفتگوئی کوتاه با
حسین قوامی
و سپس
ترانه زیبای"سرگشته"
|
|
|
|
|
|
از میان نسل جدید دختران خوش صدای ایرانی
که در مهاجرت غرق بازی های لس آنجلسی نشده
و صدای خود را در خدمت موسیقی اصیل و
کلاسیک ایرانی و یا حتی به سبک اپراهای
ایرانی به خدمت گرفته اند، یکی هم
"دریادادور" است. صدای او صدای لطیف پری
زنگنه را بخاطر می آورد. خود اوست، اما
چند ده سال جوان تر از او.
از میان ترانه هائی که خوانده و فیلم آن
روی شبکه اینترنتی یوتوب قرار دارد، به
یاد عزیرترین همسایگان خود، یعنی افغان
ها، یک آهنگ بسیار زیبا خوانده شده افغانی
او را انتخاب کرده ایم که می بینید و می
شنوید. تمام غم بیش از 30 سال جنگ خانگی،
پیش آمدن و سپس پس رفتن دولت ها و مردم
این همسایه را در این ترانه او احساس می
کنید.(از
اینجا ببنیید و بشنوید!) |
|
|
رئیس مجلس
پاکستان- جنتی و علم الهدا در چه
فکری اند؟ در خانه همسایه خوانده
خروس. این شب تلخ عبوس در مجلس
ایران هم صبح خواهد داشت |
--------------------------------- |
|
------------------------- |
"من
و شما"
بالاترین وبلاگ
در این روزهای |
------------------------ |
همه جا "بله"
بیمارستان هم "بله"؟ |
-------------------------- |
با پوزش از مولاناجلال الدین بلخی
مثنوی گرانی
به 70 من رسید
روزبه محسنی
بشنو از نی چون حکایت می کند
از گرانی ها شکایت می کند
چون زبان بنده را ببریده اند
بال پرواز مرا هم چیده اند
سکه خواهم کیسه کیسه بی شمار
تا گرانی را کنم شاید مهار
هر کسی بر رخ نهد یک تپه ریش
بیمه گردد تا ابد با پشم خویش
من به هر بیچاره ای گریان شدم
یار بی چیزان و درویشان شدم
هر که آمد فتنه زد در کار من
همچو آقایان نشد غمخوار من
هان چه باید کرد ما را زور نیست
حاضریم از بهر مردن، گور نیست
مرگ ما نزدیک اما دور نیست
کس به فکر این تن رنجور نیست
هر که را پارتی نباشد، نیست باد
گشته فربه بطن آقا، نیست باد
آتش فقر است کاندر ری فتاد
ز آه مظلومان ترک در پی فتاد
مرگ بر آنکس که از ملت برید
تحت نام دین و مذهب هی چرید
چون گرانی درد جانسوزی که دید
بهر بی چیزان چنین روزی که دید
هان، تورم دیده ها خون می کند
عاقلان را پاک مجنون می کند
محرم ما اهل عیش و نوش نیست
همچو آقایان ازرق پوش نیست
پول نفت نآمد به سفره، دیر شد
مرد مستضعف ز جانش سیر شد
چونکه صبر و تاب ملت در گذشت
بر کسی دیگر نیارد او گذشت
تیغ خشم ما ببرد نای او
مشت ملت کی کند پروای او
ظالمان را نیست راه پیش و پس
خشم ملت حبس گرداند نفس
چون که دلها لخته لخته خون بود
لاجرم این گفته آتشگون بود
گوش هر کس محرم این راز نیست
جز دل شوریده کس جانباز نیست |
----------------------- |
|
|