دوستان عزیز سلام- من یک ایرانی هستم که
در این مملکت زندگی می کنم.افتخار من این
است که یک ایرانی ام. آنقدر دل پردرد دارم
که اگر بخواهم ذره ای از آن را بازگو کنم
شاید در تمامی حجم این نامه را در برگیرد.
اما به خدا قسم دیروز تمامی این دردها را
فراموش کردم. ایران و ایرانی هر دو زنده
است. این را به جد می گویم. چه مردان و
زنانی را دیدم که بدون هیچ غم و اندوهی و
فقط برای یک هدف دیروز پای در خیابان
گذاشتند. هدف تنها یک چیز بود و هست :سقوط
دیکتاتور.
دیروز در میدان آزادی صحنه هایی را دیدم
که هزار بار خدا را بخاطر اهدای شرافت و
غیرت به مردم این کشور شکر کردم.
این ملت گرسنگی را تحمل کرده است. بر سر
سفر فقر می نشیند، اما از غیرت خود نمی
گذرد.
دیروز در خیابان آزادی غوغائی برپا شد. من
به چشم خود بچه های مدرسه ای را دیدم که
به دستشان باتوم داده بودند که بر سر
همشهریان و دوستان و برادران و خواهران
خود بزنند. چرا؟ چون یک نفر هوس کرده در
این مملکت دیکتاتور شود. یک نفر هوس کرده
سلطنت کند. اما یادش رفته که سلطنت دوره
اش در این خاک پاک به پایان رسیده است.
آقای خامنه ای در بیتش سنگر گرفته و برای
جانیانی که دور خودش جمع کرده فرمان صادر
می کند.
من تظاهرات ستاندیس و کیک خورها و گوشی
موبایلی ها را هم دیده ام که برای ایشان
هورا می کشند. شما را به خدا این جنبش و
این مردم را با مصر و تونس مقایسه نکنید.
این ملت برای رسیدن به این آمال سالهای
سال است که خون جگرخورده و شهید داده است.
این ملت اسم بزرگ ایران را بر تارک خود
دارد.
می خواهم باز هم بنویسم اما می دانم که از
مجال حوصله خارج می شود. بدانید که شما
نیز در خارج از این مرزو بوم باید به غیرت
این ملت افتخار کنید. همراه و همدل و
همنشین ملت ایران بمانید و ادامه دهید. |