وزير خارجه جديد امريكا با استراتژي تغييرات در ايران
وارد اروپا و خاورميانه شد
امريكا، انتخابات
غيرآزاد
در ايران را قبول ندارد!
1-
شركت عراقیها و افغانهای
مقيم ايران در انتخابات آن دو
كشور مشوق خوبی شد برای مردم
ايران كه خواهان يك انتخابات
آزاد در اين كشور شوند!
2-
مردم ايران لايق حكومتی بهتر
از حكومت كنونی اند كه عدهای
غير منتخب امور را در دست
گرفته اند.
تحليل "يرواند
آبراهاميان"
از شرايط ايران
و آيندهای كه امريكا برای آن در نظر دارد
نبايد به امريكا
اجازه داد
ايران را ميدان جنگ چهارم كند
منبع انتشار Globalagendamagazine ترجمه "جواد
جوانشير- برای پيك نت"
دربحرانی ترين شرايط، سرنوشت مملكت را چه كسانی برعهده
گرفته اند!
عسگراولادی
و ناطق نوری
زوج سياسی، در مدرسه حقانی
ناطقنوری در بيت ولايت، درنقش ميرزاآقاسی دردربار
ناصرالدينشاه
ما ميتوانيم بمب اتمی بسازيم و بايد داشته
باشيم. بايد خود را برای جنگ فضايی آماده كنيم، تمام
دنيا را به آتش ميكشيم و تمام
نيروهايمان را در سرتاسر جهان
برای حمله به آمريكا
بسيج می كنيم.
معاون وزارت خارجه امريكا
حمله يا مذاكره؟
آغاز رايزنی های امريكا
با كشورهای مسلمان منطقه
واشنگتن – بوش
طبق برنامه، 2 فوريه در برابر كنگره، مردم
آمريكا و نيز مخاطبان جهانی نطق سالانه خود را
ايراد كرد.
قانون اساسی ايالات متحده رييس جمهور را موظف
می داند كه گزارش كار خود را "هر چند وقت
يكبار" و از طريق "نطق سالانه" در اختيار
كنگره بگذارد. اين سخنراني- همانطور كه در
سخنرانی امسال بوش نمايان بود- به گزارش شرايط
داخلی و بين المللی ايالات متحده می پردازد،
برنامه قانونی سال آينده را پيشنهاد می دهد و
برای رييس جمهور امكان بيان ديدگاه های شخصی
خود را نسبت به كشور فراهم می سازد.
بوش در سخنرانی سال 2004 خود به مسايل متفاوت
داخلی و بين المللی، از جمله جنگ با تروريسم،
دخالت ايالات متحده در اوضاع عراق و
افغانستان، امنيت كشور، بهداشت و آموزش
پرداخت. اين سخنرانی بر حمايت ايالات متحده از
مردم سالاری و آزادی در سراسر جهان تاكيد
داشت. بوش در سخنرانی سال 2004 خود گفت: "كشور
آمريكا ماموريتی دارد و آن ماموريت زاده
باورهای اساسی ما است." وی افزود: " خواسته ما
صلح مردم سالارانه است – صلحی كه بر پايه
احترام و حقوق تك تك مردان و زنان شكل گرفته
باشد."
او در سخنرانی امسال خود، همان مواضع سال
گذشته را، البته با صراحت و علامت گذاری های
دقيق تر تكرار كرد و اين خود نشاندهنده
"استراتژی” تدوين شده ايست كه امريكا در جهان
پيش می برد. اين همان نكته محوری است كه امثال
رهبران جمهوری اسلامی توان درك آن را ندارند و
اغلب می كوشند، مانند گذشته با استفاده از
شيوه "شانتاژ"، "تهديد"، "بُلوف" و گشودن لای
در اتاق مذاكرات آن را دور بزنند. چنان كه پس
از نطق اخير بوش نيز حميد رضا آصفی سخنگوی
وزارت خارجه را پيش انداختند تا حرف های بارها
تكرار شده را يكبار ديگر تكرار كند. اين خواب
غفلت می تواند به قيمتی سنگين برای ملت ايران
تمام شود و درست خطر همينجاست و ضرورت پس زدن
حاكميت و دراختيار گرفتن ابتكار عمل نيز در
همين نهفته است. در نجات ايران از تهاجم و
تجزيه و يا جنگ داخلی و كشتار و از كف رفتن
نفت جنوب كشور!
تاريخچه نطق سالانه در امريكا به سال 1790 باز
می گردد كه جورج واشنگتن(1)، نخستين رييس
جمهور ايالات متحده "پيام سالانه" خود را
ارسال كرد. واشنگتن و جانشين او جان آدامز(2)
سخنرانی های خود را به طور فردی در فضايی با
شكوه و همراه با مراسم ادای سوگند ايراد
كردند.
اما به نظر توماس جفرسن، سومين رييس جمهور
كشور، چنين تظاهرات پر تجملی مناسب جمهوری
مردم سالار جديد درايالات تازه متحد شده نبود.
او ترجيح داد پيام خود را به صورت نوشته ارائه
دهد و شخصا آن را ايراد ننمايد. تاثير اين
رفتار جفرسن تا يك قرن بعد ادامه داشت و روسای
جمهور پيام سالانه خود را به طور كتبی به
كنگره ارائه می دادند.
بيشتر اين پيامها در دهه های نخست جمهوری،
فهرست پرداخت هايی بود كه رييس جمهور می خواست
به تصويب كنگره برساند و روال زمانه و مشكلات
عملی موجود را در شكل دادن به كشور نوپای
آمريكا منعكس می ساخت. سخنرانی ها نيز بيشتر
به موقعيت بين المللی و جايگاه آمريكا در جهان
می پرداخت.
آبراهام لينكلن در جنگ های داخلی، بحرانی كه
بيش از هر چيز اتحاد آمريكا را به خطر انداخته
بود شيواترين و به ياد ماندنی ترين پيام رياست
جمهوری اين كشور را به كنگره ارسال كرد.
او در پيام سال 1862 نوشت: "ما با دادن آزادی
به بردگان، آزادی افراد آزاد را تضمين می كنيم
– برای آنچه می دهيم و آنچه حفاظت می كنيم
احترام متقابل قايليم."
وودرو ويلسون در سال 1913 به رسم ايراد شخصی
پيام سالانه بازگشت. اين تصميم در زمان مناسب
گرفته شد، چرا كه رسانه های ايالات متحده در
آستانه انقلابی قرار داشت كه در اندك زمانی
روسای جمهور را نخست از طريق راديو و بعد از
طريق تلويزيون به خانه های مردم می آورد.
با انتخاب فرانكلين دلانو روزولت در سال 1932
آمريكايی ها به شنيدن صدای روسای جمهورشان از
راديو و نيز ديدن و شنيدن صدايشان در فيلم های
خبری سينماها عادت كردند.
در سال 1945 پيام سالانه به طور رسمی نام نطق
سالانه به خود گرفت. در سال 1950 با بالا رفتن
ميزان فروش تلويزيون ها، اين نطق به يكی از
برنامه های اصلی، نه تنها راديو كه تلويزيون
تبديل شد. ليندون جانسون با توجه به توانايی
پيام رسانی تلويزيون به مخاطبان بسيار
تلويزيونی، زمان اين نطق را از نيمروز به سرشب
تغيير داد تا افراد بيشتری موفق به تماشای آن
شوند.
سنت پاسخ جناح مخالف در تلويزيون از سال 1966
آغاز شد، كه دو عضو جمهوريخواه كنگره از جمله
جرالد فورد، رييس جمهور دوره بعد اين كشور، به
نطق سالانه جانسون از طريق تلويزيون پاسخ
گفتند.
نطق سال 2005 بوش، دويست و شانزدهمين نطق
سالانه بود و پاسخ ليدرهای حزب مقابل، يعنی
حزب دمكرات امريكا نيز ديگر خبری نبود. شايد
به اين دليل و با اين نشانه بايد آنچه بوش
گفت، استراتژی واحد ايالات متحده ارزيابی كرد!
استراتژی كه خاورميانه را هدف گرفته و در قلب
اين هدف، ايران قرار دارد. آيا رهبران جمهوری
اسلامی توان عبور از بحران را خواهند داشت؟
نشانه ها می گويد: نه
اما ايران با هيچ كشور ديگر منطقه قابل مقايسه
نيست. نه با آن تعبيری كه رهبران جمهوری
اسلامی كرده و آنها را گوشت دم توپ يك جنگ
احتمالی در آينده تصور می كنند، بلكه به آن
دليل كه اين مردم يك انقلاب و 26 سال حادثه و
سياست و چندگانگی در حاكميت را پشت سر گذاشته
و آبديده تر از هر زمان و تاريخ ديگری شده
است. چنين مردمی يقننا می توانند هم استراتژی
امريكا را دور بزنند و هم تكليف حاكميت را
روشن كنند. اين امر قطعی بنظر می رسد، گرچه
بايد كوشيد با خسارات و تلفات كمتری همراه
باشد.