pyknet پيك نت

نامه سرگشاده حزب کمونیست عراق

فرآیند دمکراسی

درعراق آغاز شده است


 


شبکه های مهم خبری جهان اطلاع دادند

طرح بمباران ایران

تسلیم وزارت دفاع امریکا شد

       پیک هفته 59------------    24 بهمن  1384 - 13 فوريه 2006

  infos@peiknet.com  

هنر و اندیشه


کانون نویسندگان

فراخوان

ضد سانسور

علیه استبداد

هوای ایران تاریک شده

گفتگو با سید علی صالحی


داستان واقعی

گوزن ها

بهروز وثوقی دریک جلسه  بررسی فیلم هائی که پیش از انقلاب در ایران بازی کرده، بخشی از خاطرات خود را در باره سانسور فیلم ها و برخوردهای امنیتی با بازیگران سینما و فیلمسازان را فاش ساخت.

"گوزن ها" شاید سیاسی ترین فیلمی بود که بهروز وثوقی در آن بازی کرد. سناریوی این فیلم از روی ماجرای به دام افتادن یکی از چریک های شهری سازمان چریک های فدائی خلق در سالهای دهه 50 تهیه شده بود. محاصره "احمدزیبرم" و کشته شدن او در خانه ای که به آن پناه برده بود. گزارش سانسور شده و محتاطانه این ماجرا نیز همان روز در روزنامه کیهان و اطلاعات منتشر شد. کیهان با جزئیات بیشتر و اطلاعات با احتیاط بیشتر. با انتشار این گزارش در مطبوعات عده ای از مطبوعاتی های آن دوران تحت پیگرد ساواک قرار گرفتند و حتی برای مدتی ممنوع القلم و کار در مطبوعات شدند. محمدبلوری که اکنون یکی از قدیمی های مطبوعات ایران محسوب می شود، و در آن ماجرا سردبیر صفحه حوادث کیهان بود، از جمله این ممنوع القلم بود.

کیمیائی نیز همین گزارش و حادثه را تبدیل به فیلمنامه ای بنام "گوزن ها" کرد و بهروز وثوقی در آن اوج توانائی خویش را به نمایش گذاشت.

بهروزوثوقی درجلسه بررسی فیلم های پیش از انقلاب خود، گفت:

تعداد زیادی از فیلمهایی که من "پیش از انقلاب بازی کردم، با مشکلاتی از سوی دولت مواجه شد. از جمله توقیف فیلم «گوزن ها».

ما برای فیلم گوزنها، مجبور به تغییر کامل 30 دقیقه از فیلم شدیم. این فیلم ابتدا نامش «تیرباران» بود، اما دستور آمد که باید نامش عوض شود. یک مسئله دیگر هم بود که می گفتند، «چرا در «گوزن ها» برای یک دزد این همه پاسبان می آید؟» البته ما هم پاسبانها را کم کردیم.

برای همین فیلم، یک روز یک آقایی به من زنگ زد، آدرس داد و گفت، فردا ساعت 8 صبح بیا در خانه ای در خیابان گلستان. من به آنجا رفتم، یک نفر در آنجا بود. مرا در اتاقی برد که فقط یک صندلی داشت. به من گفت اینجا بنشین الان کسی که با شما کار دارد پیدایش می شود. اما فرد مورد نظر تا ساعت 4 بعد از ظهر نیامد و من عصبانی شدم و گفتم آقا ما کاروزندگی داریم، اما او گفت: این اقا جلسه داشته و دارد می آید.

آن آقا بالاخره در ساعت6.7 آمد. یک آدم بسیار لاغر و نحیفی بود. اولین سوالش از من این بود که چرا در این فیلم بازی کرده اید؟ گفتم دلیل خاصی ندارد من فیلمهایی با موضوع متفاوت را بازی می کنم. او گفت : اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر موضوع متفاوت و خوبی داشته باشد بله این کار را می کنم.او گفت، نه خیر، اشتباه می کنی!

آن آقا به من گفت، ما برای شما احترام قائلیم ، اما این کارها را نکن. مثلاً یکی از یک میلیون کاری که می توانیم بکنیم آن است که ساعت 12 شب با کامیون روی ماشینت برویم  و بکشیمت. شیشه ی مشروبی هم در ماشینت می گذاریم که روزنامه ها و مردم بگویند، بازیگر خوب سینما در حالت مستی رانندگی  کرد و مرد.( سرودی که یاد مستان جمهوری اسلامی دادند!)

آنروز گذشت، اما من تا 8 ماه بعد از آن قضیه، هر وقت کامیونی در پشت سرم می دیدم، آنقدر گاز می دادم و کوچه پس کوچه می رفتم که خطر از بین برود.

 


محرم
"شب‌های برره"
را باخود برد!



کتابفروش‌ها:
چاپ آثار
مهاجرانی
ممنوع شد!



 

مصاحبه سخنگوی وزارت خارجه امریکا

هفته تظاهرات ضد کاریکاتور محمد

فرصتی شد برای شناخت بیشتر جهان از

نظرات منزجر کننده

شهردارسابق و رئیس جمهورکنونی

روزنامه زیر نفوذ شهرداری(همشهری) نقش تشویق کننده تظاهرات تخریبی تهران را داشت.تظاهرات در تهران و دمشق با تظاهراتی که در دیگر کشورهای اسلامی برپا شد متفاوت بود. در این دو کشور دولت و حکومت سازمانده و هدایت کننده تخریب ها و خشونت هابودند. (تصویربالا چاشنی های درونی بمب است.)

 

شیرين عبادی: غنی سازی اما به شرط اصلاحات سیاسی

جهان از اتمی شدن

حاکمیت های نظامی وحشت دارد

غنی سازی اورانیوم را در چارچوب نظارت دقیق آژانس بین المللی انرژی اتمی را منوط به انجام اصلاحات سیاسی واقعی در ایران، از جمله آزادی زندانیان سیاسی و انجام انتخابات آزاد و شفاف ممکن سازید.


رمضان 1357

آش همان آش شاه است

اما کاسه اش جمهوری اسلامی


درسهایی از ماجرای کاریکاتور ها - سین ابراهیمی

راستگرایان

دست های همدیگر را می شویند

آقای خامنه ای اگر راست میگوید، چرا خود مشوق سقوط دولت در دامی شد که بقول وی صهیونیست ها گستردند؟

زبان را بریدند و قلم را شکستند تا نپرسند:

اینها مردم خود جوش اند

یا همان ها که به خوابگاه دانشجویان شبیخون زدند؟

امید معماریان


بند کارگران اوین گسترش می یابد؟
620  كارگر معترض معدن

از گیلان راهی تهران می شوند


چهارشنبه سوری زودهنگام

انفجار مهیب در خیابان مطهری

تهرانی ها تصور کرده بودند انفجارهای اهواز در تهران نیز شروع شد


بيانيه فرقه دموکرات آذربايجان

به مناسبت ۲۷ مین سالگرد انقلاب 57

شرایط بغرنج شده

درانتظار چالش های گریز ناپزیر د


 مردم عزادار و خشمگین شعار می‌دادند:
 اگردرکربلا قزاق بودی
 -  حسین ‌بی‌یاور و تنها نبودی!

رضاخان
 
روی شانه عزاداران خشمگین شاه و دیکتاتور شد


مذاکرات امریکائی – انگلیسی پشت درهای بسته

ماهواره ها می آیند

شکستن محاصره خبری مردم


"Peter Schwarz"- ترجمه: زادفر

ریـشـه هـای توطـئـه

بازی بزرگ با کاریکاتورهای محمد

کمی قبل از انتشار کاریکاتورهای جنجال برانگیز در "ییلاند پستن" دانمارک، این روزنامه عنوان اول خود را با این تیتر بزرگ "اسلام جنگ افروز" به گزارشی اختصاص داده بود که در آن از یک فهرست مرگ سخن رفته بود. دراین لیست که گویا از طرف مسلمانان تهیه شده نام های یهودیان زیادی دیده می شد.(در نظر بگیرید سخنرانی های احمدی نژاد را که چگونه خوراک تبلیغاتی را فراهم آورد.). این روزنامه نوشت هر مسلمانی بالقوه یک تروریست است. حالا، پخش تلویزیونی تصاویر مومنان خشمگینی که بر علیه هتک حرمت پیامبرشان اعتراض می کنند، آن گزارش را در افکار عمومی تداعی می کند و جا می اندازد. انتشار کاریکاتورهای حضرت محمد در روزنامه ییلاند پستن حرکتی اتفاقی نبوده است. این روزنامه در دهه 30 میلادی و دوران قدرت گیری نازیسم در آلمان، نقشی کلیدی در تقویت سیاسی آن افکار افراطی راست گرایانه داشت. در رابطه با حرکت جدید آن می توان شباهت های زیادی با کاریکاتورهای ضد یهودی، که در سال های دهه 30 میلادی توسط نشریات ناسیونال- سوسیالیستی منتشر می شدند پیدا کرد. تحقیر دایمی و سیستماتیک مسلمانان نیز هدفی جز آماده سازی  افکار عمومی برای پذیرش جنگ های جدیدی بر علیه کشورهایی مثل ایران و سوریه ندارد.

تهران- دو صحنه از سنگ اندازی های خودجوش و نظارت خودجوش ماموران!

تظاهرات خشونت آمیزی که به بهانه کاریکاتور حضرت محمد و بصورت بسیار مشکوکی در چند کشور اسلامی دامن زده شد تا برسد به آنجا که باید می رسید- تهران- برای هیچ کشورمسلمانی باندازه ایران گران تمام نخواهد شد. امریکا همین را می خواست. می خواست به جهان نشان دهد ایران کنونی همین است که در این صحنه ها و در مقابل سفارتخانه ها دیدید. این حکومت اگر سلاح اتمی داشته باشد چه خواهد کرد؟ جواب را امریکا اکنون در جیب دارد! همکاری نیروی انتظامی با مهاجمین سازمان یافته نکته بود که در روزهای گذشته در تفسیرهای مختلف تلویزیون های سراسری و مهم جهان روی آن تاکید شد. و اینکه 100 تا 200 نیروی ضربتی و حکومتی تمام این صحنه سازی های مخرب را رهبری کردند. واقعا برای جلوگیری از حمله نظامی احتمالی امریکا به ایران، این صحنه سازی ها کارساز بود؟ آینده نشان خواهد که نتیجه خلاف انتظار رهبر و دولت احمدی نژاد از آب درخواهد آمد. ملت ایران، این نیست که جهان دید. فرصتی پیش خواهد آمد تا بتوان این را به جهانیان ثابت کرد و گفت که ما نه سنگ اندازیم و نه بمب انداز. ما را با اسامه بن لادن و حادثه سازان نجف و بیرون و فلسطین پیوند نزنید. ما طرفدار حقوق همه مردم این سرزمین ها هستیم، مخالف سرسخت سلطه امریکا بر منطقه و نفت آن هستیم، اما نه به این شیوه. این شیوه درخدمت امریکا وانگلستان است.


The Wall Street Journal

کابوس ایران اتمی

یک شبه به پایان می رسد!

" Edward N. Luttwak"  

استراتژیست مرکز مطالعات بین المللی واستراتژیک امریکا


بوش درتدارک کسب مجوز از شورای امنیت

informationclearinghouse

بمباران و اشغال خوزستان

نقشه کاخ سفید برای ایران

Mike Whitney


بهزاد نبوی:

تمام توطئه ها برای برقراری

سلطنت مطلقه فقیه درایران بود

این یک تفکر جدی در حاکمیت است که با تراشیدن یک دشمن خارجی می توان فضای سیاسی را در داخل کشور بست. ما از برخی تماس ها و گفتگوها با امریکا، در همین دوران برپا کردن گردوخاک ها خبر داریم که امیدواریم در چاله و دام نیفتند و بسود منافع ملی تمام شود. همه سیاست های مهم داخلی نتیجه حاکمیت مطلقه ای است که با عملکرد غیرقانونی حزب پادگانی به قدرت رسید.


هشدار جامعه کلیمیان تهران

نگران "هولوکاست" برای مسلمانان باشید!


گفتگو با حجاریان

استقلال ملی به معنای

بستن درهای مملکت نیست

به محض آنکه روزنه ای پیدا شود، مردم دوباره حق خود را از حکومت خواهند خواست. مشارکت مردم درامور کم شده است. ائتلاف چپ ها با کارگزاران اجتناب ناپذیر است.


ویلاگ بانوی کوچک

70 درصد و2 در صد


سهم خود را در بهره گیري از این روزنت بپردازید

این یگانه منبع درآمد پیک نت براي ادامه انتشار است.


حساب بانکی

A.KH.P

ِDeutsche Bank

Konto Nr 4593745

BLZ: 10070024

Germany

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany


    

 

 

تصاویرممنوعه

بهمن 57

و نسل جدید

و. امید


فضای باز

 مذهبی

درکشورهای

 سنی نشین


دكتر نيره توكلي:

فضای سالم را

 به روی

جوانان نبندید!

سخنراني دكتر نيره توكلي در دانشگاه هرمزدگان:

روز 12 آذرماه، دكتر نيره توكلي، جامعه شناس، در دانشگاه هرمزدگان دربارة بحران در روابط ميان جوانان، مشكلات جوانان، و راههاي برون رفت از اين بحران سخنراني كرد. وي در اين سخنراني، كه با استقبال جوانان دانشجو رو به رو شد، بحران ايجاد شده را ناشي از بسته شدن فضای سالم  براي معاشرت جوانان با يكديگر دانست و اشاره كرد كه غيرقانوني شمرده شدن معاشرتهاي سالم جوانان، كه نياز طبيعي آنان است، باعث مي شود  همه چيز به پشت درهاي بسته كشيده شود. در نتيجه نه جوانان هنجارهاي عرفي جامعه را ياد می گيرند و نه جامعه می تواند با عرف رايج خود بر روابط ميان جوانان نظارت و آن را تنظيم كند. قلمرو غيرقانوني بودن گسترش مي يابد و بسياري از روابط كه ممكن است در فضايي شاد و سالم جرم به شمار نيآيد، بي هيچ ضرورتي جرم محسوب مي شود و جوانان بزرگترين وآسيب پذيرترين مجرمان می شوند.

ايجاد نهادهايي كه جوانان در آنها مشاركت اجتماعي فعالانه داشته باشند و خود آنها را اداره كنند، از اولويت هايي است كه جوانان در مورد تإسيس آنها نبايد به اميد دولت بمانند.

طولاني بودن دوران سربازي، وضعيت نامطلوب نهادهاي آموزشي و به ويژه دانشگاهها، كه سطح و اعتبار علمي آنها به هيچ وجه با سخت گيري هاي مربوط به آزمونهاي وروديشان همخواني ندارد، كمبود فرصت هاي كار و داشتن شغل و درآمد در طول دوران سربازي و تحصيل، كه جوانان را سربار خانواده هايشان مي كند از جملة اين مشكلات است. جوان امروزي چنان اسير چنبره سنت ها و قوانين دست و پاگيري شده كه گذار از سنت به مدرنيته را براي او با مشكلات فراوان همراه كرده است.


انرژی هسته‌ ای
هم بله و هم نه!
و. نقطه ته خط

تاوانی که
برای حماقت‌ها
باید داد
و. گوشه

شهامت
بی شهادت
سین. ابراهیمی


بذر کینه
دراعماق جامعه
جمیله کدیور

ما نوجوانان دیروز و پدر و مادرهای امروز حتما بارها در معرض این سوال فرزندان خود قرار گرفته ایم که چرا انقلاب کردید؟ و ما نیز به تناسب گفته ایم: انقلاب کردیم که مستقل باشیم؛ انقلاب کردیم که آزاد باشیم؛ انقلاب کردیم که نظامی مبتنی بر رای مردم داشته باشیم؛ انقلاب کردیم تا باورهای دینی مان محترم شمرده شود و...
و آنگاه که سوال بعدی را می‌شنویم که آیا این همان چیزی است که می‌خواستید ؛ فقط به دور دست‌ها خیره می‌شویم و همین سوال را بارها با خود زمزمه می‌کنیم...
گاهی در این آشفته بازار بر غوغای دعواهای طرفداران جمهوریت و اسلامیت؛ لیبرال‌ها و اصولگراها؛ سنتی‌ها و متجددین؛ محافظه کاران و اصلاح طلبان؛ جمکرانی‌ها و غیر جمکرانی‌ها؛ مصباحی‌ها و سروشی‌ها انقلاب بزرگ سال ۵۷ را می‌بینم که چه غریبانه در غربت خود سر در گریبان فرو برده است.
شاید بتوان گفت مشکل از این جا شروع شد که مردم ما با شعار آزادی استقلال، جمهوری اسلامی و با نگاه به قرآن و نهج البلاغه انقلاب کردند. اما سال‌ها که گذشت دیدند به جای جمهوری با حکومت و قدرت رویارویند و نیز رساله جای قرآن را گرفته است. انقلابی که مشخصه اش محبت بود و در لوله ی تفنگ ارتشی‌ها شاخه گل قرار می‌داد کینه توزی در عمق استخوانش راه یافت....