|
خاطرات تاج الملوک
جنگ ملکهها
در خانه ای که
ازپای بست درحال
ویرانی بود |
|
اوایل که فرح زن محمد رضا شده
بود هنوزبه من ملکه پهلوی
میگفتند، اما فرح با تحریک
مادرش زیرپای محمدرضا نشست
وعقل او را ضایع کرد. محمدرضا
آمد پیش من و گفت مادرجان!
حالا این زن ملکه است و باید
یک فکری برای شما بکنیم!
اگراجازه بدهید منبعد به شما
ملکه مادربگویند و به فرح
ملکه پهلوی.
گفتم پسرجان ازنظرمن پهلوی
یعنی شوهرمرحومم رضا)
شاه(
او پهلوی بود و من هم زن او،
یعنی ملکه پهلوی! دست آخر
قرارشد به فرح فقط گفته شود
علیاحضرت ملکه!
لیلی
امیرارجمند میگفت: آدمها
اگردرحضورهم معاشقه ومغازله و
زناشوئی کنند لذتش دو صد
چندان میشود. محمدرضا هم
ازپس این زن برنمی آمد
ودربرابراو تسلیم بود!
فرح محمدرضا را وادار کرد او
را نایب السلطنه کند. او
ازاین موقعیت جدید استفاده
کرد و شروع به مداخلات جدی
درامور مملکتی نمود. حتی
کاربه جایی رسید که به
واشنگتن رفت و با
کارترمذاکرات سیاسی نمود.
ما آنقدربدبخت شده بودیم که
رضا قطبی هم درکارهای مملکت
مداخله میکرد. رفت وآمدهای
فرح به واشنگتن و دوستی و
رفاقتی که با روزالین کارتر
زن رئیس جمهور بهم زده بود
باعث شد خودش را درجایگاه شاه
مملکت احساس کند. میخواست
ادای انگلستان وهلند را
دربیاورد وخودش به عنوان ملکه
فرح پادشاه ایران بشود. |
|
|
اسماعیل خان
سیمیتقو
رضا شاه ازچنگ او
گریخت
و یک شب تا صبح
از ترس
نخوابيد |
تابستان 1302 رضا
که آن موقع رئیس
الوزراء بود برای
بازدید از
آذربایجان
وکردستان روانه
غرب کشورشد.
اوضاع آذربایجان
درنتیجه اقدامات
وقعالیتهای
مرحوم
امیرلشکرعبداله
خان امیرطهماسبی
بسیارخوب بود.
روسای شاهسون قلع
وقمع، اقبال
السلطنه ماکوئی
ازبین رفته،
کردهای مهاباد
سرکوب شده بودند.
فقط اسماعیل آقا
سیمیتقو به حال
نیم یاغی باقی
مانده بود، که
اسلحه خود را
تسلیم نکرده و در
اطراف
سلماسبیآنکه
شرارتی بکند
امرار وقت
مینمود....
ادامه |
|
|
|
|
|
|
فنی
زاده
با هق هق آسمان یاد "رگبار"
کنید! |
|
|
|
|
سایه
گروه جدید و جوان
نوازندگان و
خوانندگان
موسیقی کلاسیک ایران
هم بخوانید و هم بشنوید! |
|
گروه «سایه» در
شهریور 1384 در
خانه «هوشنگ
ابتهاج»
(سایه) در تهران
شکل گرفت.
غزلسرائی که
روزگاری مسئول
شعر برنامه
گلهای رادیو
ایران ( پس از
رهی معیری) بود و
موسیقی ایرانی در
رگهای خودش و
شعرش روان است.
یکی از اعضای این
گروه میگوید:
شاید نام «سایه»
را به این خاطر
انتخاب کردیم که
روی غزلهای او
نغمههای عاشقانه
بنوازیم و طرحی
نو در اندازیم.
گروه «سایه» را
سودای آن است که
نشانی از «شمس»
بیابد و فرصتی و
فراغتی پدید آورد
که «نفسی بیاییم
و بنشینیم و سخنی
بگوییم و بشنویم...
ادامه |
|
|
|
مزه اش دانمارکی باشه
اسمش هرچه میخواهد باشه! |
|
تهران- شیرینی
دانمارکی اعدام
باید گردد!
جانشین ولائی
اعلام باید گردد!
فعلا دانمارک در
بورس مرگ است!
این صحنههای
مضحک را مردم
میبینند و
براساس آنها صدها
جوک و اس ام اس
میسازند.
مخابرات تهدید
میکند که اس ام
اسها را کنترل
میکند! خب،
نکنید تا نکنند!
کجای دنیا این
خیمه شب بازیها
هر روز به رنگی و
لعابی تازه راه
میافتد. مثل
ماجرای الاغهائی
با پالان پرچم
امریکا و انگلیس
و کانادا و آلمان
و فرانسه و... |
|
|
|
وقت تقسیم کار
وقت تقسیم مقام |
این شعر هم در
روزنامه همشهری
منتشر شده و
التماس دعا دارد
برای احمدی نژاد.
شعرش دست انداز
فنی ( بدیع و
عروض و قافیه) هم
کم ندارد. مهم
اینست که برای
سرودن آن ناخنک
به کارهای
افراشته زده است.
میبینید،
ازهادی خرسندی
در مهاجرت تا
سراینده این شعر
از جمع آبادگران
داخلی، وقتی
دوکلام شعر مردمی
میخواهند بگویند
هنوز به خزانه
غیب (خزانه زنده
یاد افراشته)
ناخنک میزنند!
حالا بخوانید: |
|
چه شباهت میان
این همه خویش
با به جا ماندگان
دوره پیش ؟
مانده از آن که
بوده است
مدیر
عده ای قالتاق
گردنه گیر
عده ای نابکار
دزد و
دله
همه دنبال کسب
پول و پله
هیچ یک معتقد به
کیش تو نیست
یک نفر مثل قوم و
خویش تو نیست
عرصه را خوب پاکسازی
کن
بنشین بهد ((
خاله بازی )) کن
!
---------------
منظومه هسته ای!
|
"فک
و فامیل را ز
یاد نبر"
ابوالفضل زرویی
نصرآباد
آن گروهی که بیخ
ریش تواند
فک و فامیل و قوم
و خویش تواند
بعد قرنی ، پلو
به دیس
شده
بین ما یک نفر "رئیس"
شده
این جماعت که
فاقد سمتند
همه چشم انتظار
مرحمتند
بین ما، کج خیال
و ناتو نیست
یک نفر، زیر کار
در رو نیست
همگی عاشقان خدمت
و پست
همگی مرد کار و
کار درست
جز به منظور یاری
و خدمت
نکند هیچ یک
قبول سمت |
|
|
زن در«سیمای
ج.ا»
هم می شوره
-
هم آب
می کشه
- هم
خشک می کنه
|