جلوتر از تصميم شورای امنيت
بانك های مهم جهانی
كمربندها را دور ايران تنگ كردند


 


بيانيه مجمع دانشگاهيان آذربايجان
اعلام خواست های ملی
آذربايجانی های ايران

       پیک هفته 68  ----------   7 خرداد  1385 - 28  مه 2006

  infos@peiknet.com  

هنر و اندیشه


هفتاد و دومين كنگره انجمن قلم "پن"
 در برلين


انتشار كتاب
نخستين كنگره
نويسندگان ايران


مقامات
سانسور
و فيلترينگ
به چه می انديشند!
دنيای كامپيوتر وارتباطات


پرستوئی
در "زيرتيغ"
بازی می كند


هوا را بگير
خنده را نه!


31 ارديبهشت
عاشيق ها
دو فيلم مستند


 

مانيفست جنگی بوش، شب گذشته اعلام شد
امريكا به دوران "ترومن" باز می گردد
پيام آزادی امريكائی
ازدمشق تا تهران
 شنيده شده
!
بيش از 110 ميليون انسان در سراسر جهان به
 صف آزادی پيوسته اند و اين تنها آغاز است


رهبران دو حزب عمده كردستان ايران درامريكا
"ايران فدراتيو"
همايش وسيع سياسی در واشنگتن


محمد خاتمی:
يگانه راه حل عبور از بحران
فراهم سازی زمينه حضور
دوباره مردم درصحنه سياسی


نمی شه، يكنفر در دانشگاه تهران
تو بغل رئيس جمهور غشی كنه؟

اينجا دانشگاه تهران است و آنجا دانشگاه مالزی. آن كه توی بغل رئيس جمهور مهربان و مهرورز ايران غشی كرده، يك دانشجوی مسلمان مالزيائی است و آنان كه در دانشگاه تهران مشت و لگد، پنجه بكس و باتوم و تيرمشقی اين روزها نصيبشان شده دانشجوی ايرانی‌اند و اتفاقا بيشترشان مسلمان هم هستند. يكنفر از رئيس جمهور بپرسد كه چرا نمی رود در ميان دانشجويان ايرانی دانشگاه تهران و يكی از آنها را بغل نمی كند؟ اگر رئيس جمهور در پاسخ وا ماند، از نفر پشت سری‌اش "هاشمی ثمره" سئوال كنند كه همه شعبده بازی های امنيتی دولت دست اوست.


نگاهی به مصاحبه رئيس كميسيون امنيت مجلس ششم
ايران
 پيش از هر حمله نظامی
فلج اقتصادی شده است!

بسياری از شركت‌‏های اروپايی طرح‌‏های خود را متوقف كرده‌‏اند. عسلويه به حالت ركود درآمده است. شركت‌‏های خارجی در قراردادهای خود با ايران ضمانت بانك‌‏های ايرانی را قبول ندارند و بانك‌‏های اروپايی هزينه خدمات بانكی را برای ايران 3 درصد بيشتر كرده اند. حتی بانك‌‏های چينی حاضر نشده اند دارائی های نقدی ايران را قبول كنند. چين قطعنامه شورای امنيت عليه ايران را وتو نخواهد كرد و روسيه نيز در ترديد است.


ادامه اعتراضات دانشجوئی
در دانشگاه های تهران و همدان


نامه سرگشاده يك اسير جنگی دوران جنگ ايران و عراق
آقای احمدی نژاد!
300 هزار مردم جنوب كرمان
در نوبت شورش شهری اند!


روزنامه سرمايه
زندگی زيرخط فقر
50 در در روستاها
20 در صد در شهرها


تله بزرگ امريكا برای به دام انداختن ج.ا
بوش پيشنهاد لاريجانی برای مذاكرات مستقيم با امريكا را
 كه البرادعی حامل آن بود، رد كرد و توقف غنی سازی را پيش شرط مذاكرات قرار داد!
3 پيش بينی و زمينه چينی امريكا برای به تله اتمی انداختن ايران
خروج شتابزده امريكا و انگلستان ازعراق، عقب نشينی نيست،
بلكه، می تواند پيش زمينه عمليات نظامی عليه ايران باشد.


پشت صحنه تدارك تظاهرات دولتی تبريز


گزارش عفو بين الملل
ادامه زندان، شكنجه، اعدام  سانسور و سركوب درايران
دهها تن در تظاهرات يكسال گذشته درايران كشته شده و صدها تن دستگير
شده‌اند. از جانب كردها و گروه های ديگر مقاومت ها جنبه مسلحانه به خود
 گرفته است.احمدی نژاد، عضو سابق نيروهای ويژه سپاه پاسداران رئيس جمهور شده
 و با جمع شدن بقايای اصلاحات، قدرت در دست رهبر متمركز شد


در آذربايجان
با برپائی تظاهرات دولتی مردم را دربرابرهم قرار ميدهند!


دهها تن كشته و مجروح شدند
تظاهرات مردم درنقده به جنگ خيابانی انجاميد


دوم خرداد
آتشفانی كه دست راستی ها
بيش از مردم آن را به خاطر سپرده‌اند
!


هاشمی در نماز جمعه ديروز:
پس از 10 روز وقفه لحن غربی ها بار ديگر تند شده
هر روز مردم قدرتمندتر ‌شده و حقوق خود را مطالبه می‌كنند
دركنار امنيت، بايد به آزادی ها توجه كنيم


شورش تبريز آنگونه كه من به چشم خود ديدم
از و. فردا


چرا حكومت نمی فهمد؟
زبان مردم، اين روزها فارسی است!


خشم، شعار، گلوله، سنگ بزرگترين تظاهرات در تبريز
آن كه با كاريكاتور محمد بذر پاشيد، حالا توفان درو می كند!

سهم خود را در بهره گیري از این روزنت بپردازید

این یگانه منبع درآمد پیک نت براي ادامه انتشار است.


حساب بانکی

A.KH.P

ِDeutsche Bank

Konto Nr 4593745

BLZ: 10070024

Germany

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany


    

 

 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها


به طمع بستن مطبوعات
اين بازی خطرناك
را حكومت باب كرد؟
و. فرهاد رجبعلی

تقريبا تمام ماه‌های اسفند و فروردين گذشته را در دادگاه‌ها اسير بودم. روزی به همراه ماموری كه پرونده‌ام نزدش بود با پدر و دايی پسری كرد زبان، روانه دادگاه جنائی تهران شديم. فرزند اين پدر كه بيست سال داشت، سال گذشته به همراه دوستانش برای اينكه تهران را از نزديك ببينند و چند روزی در پايتخت بگردند، به اين شهر شلوغ و بی‌رحم می‌آيند. از قضا معماری رند و بی شرف تيپ بچه‌ها را می‌زند و پيشنهاد كار در ساختمان نيمه‌كاره‌اش را به آنان می دهد. بچه‌ها كه پول زيادی با خود همراه نداشتند و تنها برای سه روز قصد سفر كرده بودند، از شوق اينكه روزهای بيشتری در پايتخت می‌مانند و پولی هم به خانه‌هايشان می‌برند، پيشنهاد را می‌پذيرند و بيست و يك روز در ساختمان اين معمار كار می‌كنند. سپس پسر جوان كه فكر می‌كند در اين مدت پول كافی جمع كرده، به صاحب كارش می‌گويد كه قصد دارد به روستايشان برگردد و به همين خاطر تسويه حساب می‌خواهد. معمار از خدا بی خبر هم چون از ابتدا نيت سوء داشته، نه تنها پول پسر را نمی‌دهد بلكه او را از محل كارش با لگد بيرون می‌كند و سرانجام پس از يك مشاجره لفظی شديد و به دنبالش درگيری فيزيكی، پسر را در حضور هم‌ولايتی‌هايش از بالای پلی در نزديكی كرج به رودخانه پرت می‌كند.
به گفته ماموران چهل و هشت ساعت طول ‌كشيد تا جسد اين پسر بی‌پناه را از داخل كانال آب بيرون بكشند. حال پدر يك سال دوندگی كرده بود و بعد از سه بار صدور حكم جلب قاتل، ماموران انتظامی حاضر به دستگيری معمار نبودند. از طرفی چون مقتول از روستاهای كردستان بود و از قشر ضعيف و بی‌پشتوانه جامعه، كسی به خانواده‌اش اهميت نمی‌داد. دستگاه قضايی اين بی‌اهميتی را تا آنجا پيش برد كه يك روز پدر و دايی مقتول با تجهيزات آمده بودند تا معمار و خانواده‌اش را به قتل برسانند. حتی نقشه قتل را هم كشيده بودند. آنقدر با آنها صحبت كردم و نزديكشان شدم كه قصدشان را گفتند. جان به لب شده بودند. يعنی جان به لب‌شان كرده بودند. معمار تمام كلانتری‌های منطقه را خريده بود. پدر بی‌چاره با وجود هشت شاهد نمی‌توانست قاتل را دستگير كند. در نهايت آنان نيز تصميم گرفته بودند خود عدالت را به اصطلاح خودشان اجرا كنند.
پدر خشمگين بابت بی‌عدالتی دستگاه‌ قضايی چنان از كنترل خارج شده بود و در واقع حيثيت خود را زير سئوال می‌ديد كه يك روز در حضور سرهنگ كلانتری و ماموران، آشكارا تهديد كرد كه اگر قاتل را دستگير نكنند، همان شب سر قاتل و خانواده‌اش را روی بدنشان می‌گذارد و به جد اين كار را می‌كرد. اصلا برای همين كار آماده شده بود همراه با دايی پسر. تقريبا نصف روز طول كشيد تا متقاعدشان كنم كه ان كار بسيار خطرناك است و خانواده‌هايشان نابود می‌شود. آنان بسيار يك كلام بودند. خود را از حكومت و قانون جدا می‌دانستند و استدلال‌شان هم اين بود كه چون دولت كردها را به هيچ نمی‌گيرد پس چرا آنها به قانون تن دهند. به قول خودش كردها اصلا در رسم‌شان نيست كه قاتل را به دست قانون بدهند و خود بايد طبق قانون خودشان قصاص كنند؛ اما می‌گفت كه به اصرار مادر مقتول حاضر به شكايت شد كه الان پشيمان است كه چرا به حرف زنش گوش كرده است. محتوای پرونده من با پروند آنها فرق داشت و در ادامه پرونده‌ام برای دادسرای ديگری دستور خورد و به همين خاطر نفهميدم كه سرانجام تهديد پدر به كجا رسيد. اما خوب، ماجرای آن پسر و قصد پدرش را نوشتم تا بر اين نكته تاكيد كنم كه با تمام اين تفاصيل، هرگز رفتارهای خودسرانه و از كاه كوه ساختن برای بك‌گراندهايی كه بابت ظلم‌ها داريم را نمی‌پسندم. شايد به همان اندازه كه به آن كرد ظلم شده به من تهرانی هم در آينده در پرونده شكايتم ظلم شود كه دور ذهن هم نيست و ممكن است دادگاه حكم ناعادلانه‌ای صادر كند. حكومت تقريبا در سه دهه، اعتراضات اكثريت اقوام ايرانی را در نطفه خفه كرده است (وقايع دو- سه سال اخير كردستان و خوزستان كه يادتان نرفته است؟) اما حال چطور شد كه سيمای جمهوری اسلامی به يكباره در تمام بخش‌های خبری خود درباره اعتراضات مردمی و موضعگيری نمايندگان آذری گزارشات مشروحی پخش كرد؟!(احتمالا با هدف تدارك تشديد سانسور و بستن بسياری از روزنامه ها- پيك نت) كلی مصاحبه و بيانيه، از دادستان تهران گرفته تا نمايندگان و رئيس مجلس!روشن است كه دولت در اين باره كاملا مقطعی برخورد كرد برای انحراف افكار عمومی. آنها شعور درك اين مهم را ندارند كه تحريك اقوام داخل ايران بيشتر به ضرر خودشان خواهد بود و شورش و اعتراضات قومی اگر فراگير شود، آنقدر خطرناك و غيرقابل كنترل است كه اداره كشور را از يكپارچگی خارج ساخته و به سمت تجزيه‌طلبی می‌برد. چيزی كه گرگان تجزيه طلب داخلی انتظارش را می‌كشند.متاسفانه دولت بر سر اين كاريكاتور كه به نظرم قابل اغماض هم بود و می‌توانست در حد تذكر جدی به خاطيان باشد، بابی را باز كرد كه ضررش را در آينده ابتدا خودش كه بانی‌اش بود، خواهد ديد. به واقع حكومت با دستهای خودش درب ظرف تحمل قوم‌ها را بست.


هويت ملی
اينگونه
به تاراج رفت
و.يدالله اسلامی


بازداشت جهانبگلو
انگشت اتهام متوجه دستگير كننده است،
 نه دستگير شده
«جاسوس» يعنی
كيم فيلبی، نه جهانبگلو
و.عبدالله شهبازی


مقامات
خودشان سركارند
يا ملت را
سركار گذاشته اند؟
و. جمهوريت