|
|
|
|
فراموشی خصلت ايرانی ها نيست
محمد خزائلی
روشنائی را او به خانه
نابينايان ايران برد! |
|
|
شايد هنوز،
بعد از گذر سقاخانه آينه - در کوچه
ظهرالاسلام بقايای مدرسه ای که محمد
خزائلی برای نابينايان ايران بنا نهاده
بود مانده باشد. اگر از خشت و گل آن هم
چيزی باقی نمانده باشد، در و ديوار اين
خيابان گواهی ميدهند برآن همت بی مانندی
که دکتر خزائلی برای جمع کردن نابينايان و
سواد آموزی به آن برپا کرد. هر غروب از سه
ضلع اين کوچه بسياری که از بينائی محروم
بودند عصا زنان خود را به مدرسه او می
رساندند تا خواندن و نوشتن بياموزند. و
اين، برای سالهای دهه 1330 اقدامی جسورانه
و همتی کم نظير بود. از خيابان هدايت،
خيابان شاه آباد و خيابان جنب سقاخانه ...
ادامه |
|
|
سرگذشت ترجمه های من- محمد قاضی
ديکتاتوری
در جلد سگ کينه توز |
|
|
گفتگو رضا خجسته رحيمی
با محمود دولت آبادی
روشنفکران
يک قهوه خانه هم
برای ديدارهم ندارند!
افغان ها لغات و کلمات روان فارسی را جذب
کردند و ما در ايران دفع!
روشنفكری ما از دل روحانيت بيرون آمده است، همانطور كه روشنفكری اروپا
هم از دل روحانيت بيرون آمده، منتها با يك
تقدم سيصد ساله. |
|
|
|
|
گزارش تصويری
از يک زن نقال شاهنامه در
ايران
شاهنامه
به نقل از گردآفريد |
|
بشنويد وقضاوت کنيد
يک ميليون گل رُز
هديه برای تو! |
|
يکی از
خوانندگان خوب و
هميشگی پيک هفته،
ترانه ای را که
به فارسی می
شنويد برای اين
شماره فرستاده و
همراه آن يادآور
شده:
ترانه ای را که
می شنويد "يک
ميليون گل رز"
نام دارد که 30
سال پيش يکی از
معروفترين و
درعين حال خوش
اجرا ترين
خوانندگان وقت
شوروی بنام
"آلابوکاچوا" آن
را خواند. آن
ترانه را به
فارسی ترجمه کرده
و با همان ريتم،
يکی از خوانندگان
زن ايرانی در
مهاجرت خوانده
است، البته با
آرامش و شايد هم
لطفافت بيشتر.
بهرحال هر دو را
اينجا بشنويد و
خود قضاوت کنيد!
يك ميليون گل سرخ
ايرانی و
روسی |
|
|
|
خيال سرکش حجاب نمی خواهد |
|
اين
قالی
با
رشته
خيال
درگوشه
يکی
از
کارگاه
های
قالی
بافی
ايران
بافته
شده
است.
گيرم
که
در
خيابان
چادر
سرش
می
کشيد،
در
گوشه
کارگاه
با
خيال
سرکش
چه
می
کنيد؟ |
|
|
|
ايران
يک سفر رفتم به آن خاک
شد همه خاطرهام پاک! |
|
|
|
|
|