بخشی از تاریخ معاصر ایران،
به آن تلاش سخت و جانکاهی
اختصاص دارد که نخبگان
روحانی، ملیون و حتی چپ های
غیر مذهبی ایران پیوسته در سه
انقلاب و جنبش، یعنی از صدر
مشروطه، جنبش ملی دهه 1330 و
انقلاب 57 و دوران پس از این
انقلاب کرده و می کنند تا
اسلام زمینی شود و تقابل
روشنفکر و روحانی به اتحادی
ملی تبدیل شود. تلاش
برای دمساز کردن اسلام با
مشروطیت از فراز های مهم
تاریخ مشروطه است. این تلاش
را آقای ماشاء الله آجودانی
که به جمع پژوهشگران تاریخ
معاصر ایران پیوسته، در کتاب
خویش "مشروطه ایرانی" به گونه
ای دیگر جلوه می دهد. این
چالش یکصد ساله که هر تحولی
در ایران به سرانجام آن بستگی
دارد، بارها عقیم مانده و
استبداد و دیکتاتوری مانع از
تکامل و به سرانجام رسیدن آن
شده و در حقیقت، سد راه شده
است.
انقلاب مشروطه شاید بزرگترین
تلاشی بود که در طول تمام
تاریخ اسلام برای نوسازی
وهمگام کردن آن با تحولات
دوران انجام شد. دیکتاتوری
رضاشاهی مانع سرانجام
یافتن تقابل فکری اسلام
مشروطه و اسلام مشروعه شد.
پیام ایدئولوژیک "مشروطه
ایرانی" آقای آجودانی، برپا
کردن دوباره جنگ مشروعه و
مشروطه است، که قهرمان واقعی
آن امثال احمدی نژاد اند.
بخشی از روحانیون که همچنان
اسیر مشروعه اند راه را به
سمت همان استبدادی می گشایند
که در مشروطه گشوده شد و از
درون آن رضاخان بیرون آمد.
اندیشیدهایم که چرا کتابی که
سراسر آن نقد روشنفکران
آزادیخواه و ایجاد نفرت نسبت
به روحانیان و دخالت مذهب در
سیاست است در جمهوری اسلامی
دوم، یعنی در دوران رهبری
آقای خامنه ای هفت بار منتشر
شده است؟ چرا آقای خامنه ای
در اوج دوران 8 ساله اصلاحات
قدم رنجه کرده و رفت به
دانشگاه تهران تا در جمع
دانشجویانی که برایش در مسجد
این دانشگاه بسیج کرده بودند
"ملکم خان" را نقد کند و به
روشنفکران بتازد و سپس "یورش
فرهنگی" غرب را مبنای آن
چالشی اعلام کند که از دل آن
دولت احمدی نژاد و خرافات
مشروعه در آمد و سرنوشت ایران
به آن شبحی وصل شد که گویا
قرار است از چاه های جمکران
در آنسوی شهر قم بیرون بیآید؟
چرا در دوران رهبری آیت الله
خمینی این دوچاه متروکه
ماندند و مردم به اشباح درون
آن حواله داده نشدند. دلیلش
را در آن عنوانی جستجو باید
کرد که کیهان اسفند ماه 1357
از قول آیت الله خمینی منتشر
کرده است. علیه آن پیوند و
سرنوشتی که آیت الله خمینی
گفته بود، مشروعه در زمان خود
او توطئه کرد و پس از او سکان
را بدست گرفت تا بذر پاشیده
شده را درو کند.
جنجال و چاپ و ترویج کتاب
"مشروطه ایرانی" در جامعه ما
ظاهرا جزیی از پروژه بزرگتری
است که برای نوشتن آخرین فصل
کتاب انقلاب ایران در حال
اجراست. راست نظامی و حکومتی
– به شمول روحانیون مشروعه
خواه- زودتر از هر روشنفکر و
غیر روشنفکری و روحانی مشروطه
خواهی پیام "مشروطه ایرانی"
را درک کرد. نه تنها درک
کرده، بلکه در پی تحقق آنست.
حکومت نظامی ها و سپس دست به
دست شدن حکومت بین گروه بندی
های نظامی و سرانجام، بیرون
آمدن رضاخانی با محاسن و
تظاهر به اسلام پناهی از دل
همین گروه ها و بازگشت به
دوران رضاشاه!