نظرهاشمی رفسنجانی از زبان محمد هاشمی
دولت احمدی نژاد ناآگاه و ناتوان است!

مستند ترين دليل شکست مذاکرات بغداد
موج جديد انفجار و آدم ربائی درعراق

پيک هفته

   

خاطرات علی اکبر ناطق نوری
 12 بهمن -  14 خرداد
بازگشت و درگذشت
خمينی
روی دست مردم آمد
بر شانه های مردم رفت
در ازدحام و بلبشوی بهشت زهرا، ما يقين کرده بوديم که
 امام زير دست و پای مردم کشته می شود
وقتی پدر خانم آقای فروهر، مرحوم اسکندری از دنيا رفت،
 من در مجلس ختمش در مسجد ارک منبر رفتم.

در مراسم چهلم شهدای يزد آقای عبائی منير را شروع کرد و همين که کلمه "اين رژيم خون آشام" را گفت يک مرتبه صدای رگبار مسلسل بلند شد. ما فکر کرديم مردم را به مسلسل بسته اند. آقای عبائی از منبر پائين آمد و در ميان جمعيت پنهان شد. مردم پراکنده شدند. بعد از مدت کوتاهی متوجه شديم که يک نفری با چوب روی در کرکره صدای مسلسل را در آورده و اصلا مسلسلی در کار نبوده. من و آقای فروهر و آقای مرواريد مردم را آرام کرديم و آقای عبائی مجددا منبرش را رفت.

پاسخ آيت الله منتظری به آيت الله مهدوی کنی
من قائم مقام بودم، بز اخفش نبودم!

اگر همه آنها که انتقادات من را قبول داشتند اما جرات گفتن آنها را به آقای خمينی نداشتند، مثل من عمل کرده و حرف زده بودند، ای بسا کار به اينجا نمی کشيد که اکنون شاهديم. به اوضاع مملکت نگاه کنيد و خود قضاوت کنيد، که حق با من بود يا نه؟


طبيعت بيجان (1354) ساخته سهراب شهيد ثالث - يك اتفاق ساده در طبيعت بيجان!

تاريخ سينمای ايران- مسعود مهرابی
عقاب تلويزيون
روی پرده سينما پر ريخت

فريدون رهنما، را می تواند پدر فيلم سازی تلويزيونی ايران دانست. با حمايت او فيلم های تلويزيونی به زندگی واقعی مردم نزديک شدند و از جمله "گذراسماعيل بزار" ساخته شد و بعدها رسيديم به "آرامش در حضور ديگران"، "درغربت"، "طبيعت بی جان" و...

تا قبل از انقلاب، فيلم سازان تلويزيونی 1000 فيلم کوتاه و بلند ساختند

پرويزصياد، به پرکارترين سريال ساز تلويزيونی بود. برای خوشايند هويدا، نخست وزير وقت، شخصيت "حسن بلژيکی" را آفريد و هويدا در يک تماس تلفنی به صياد گفت: "تو که عصای مرا دردست داری چرا پيپ را به آن اضافه نمی کنی؟" با اين تائيد، کارصياد درتلويزيون بالا گرفت به نحوی که دريک مصاحبه تلويزيون مجری ازصياد درباره اين رابطه می پرسد و صياد درپاسخ می گويد: "سايه ايشان هميشه بالای سرماست"

پرويز صياد - در غربت (1354) ساخته سهراب شهيد ثالث


بازی روز:
جاسوس بيا منو بگير!


بازگشت سلطنت پهلوی  

اما اين بار

در يک سريال تلويزيونی!

اداهای شاه و هويدا به بهترين شکل ممکن تقليد شده است

اگر این سر بند و حجاب اجباری را به شراره درشتی تحمیل نکرده بودند
 او نیز در نقش فرح بسیار موفق بود.


استفاده ابزاری!

وبلاگ تست دمکراسی- اين کارت يک قصابی است در يکی از شهرستان ها. قصد و نيت بدی هم در کار نبوده و نيست. اما بهرحال يک کاری است ديدنی و عبرت گرفتنی!



 9 خرداد 1386

شماره 92                
پيک هفته
ارشيو هفتگی
درباره پيك هفته

شب های "کابل"
زمزمه های صبوری
زير گوش نامور و کسرائی
اسدالله کشتمند

 درسال 1362 بود که به افتخار ورود دوستان عزيزی ازايران، بعد از سفری آگنده از رنج وعذاب، از عده ای از اعضای گروه هنری"گل سرخ3 سازمان دموکراتيک جوانان افغانستان تقاضا کرديم با برگزاری بزم موسيقی رنج سفر از تن و روح ياران رنجور ما بزدايند. وقتی صبوری به خواهش من آهنگ زيبای «تو از بوی گندم ...» را اجرا می کرد، زنده ياد"سياوش کسرائی" درگوشی به من از لطافت کلام ومحجوبيت شريفانه "صبوری" با محبت ياد کرد... ادامه


می خواهند قبر دو شهيد بزرگ
 انقلاب مشروطه، یعنی ملک المتکلمين و صوراسرافيل را پارکينگ کنند!

ملك‌المتكلمين
مجسمه تمام قد او را
در روز روشن ربوده اند

نعمت احمدی


ديدار و گفتگو
 با
سيمين دانشور
در يک بعد از ظهر
نيلوفرنياورانی- لادن نيکنام


خبر خوش شرکت ارتباطات نوين
فيلترينگ يکپارچه
در سراسر کشور
!


سعيد نفيسی
من به قلم خودم!

گفتگو با سايت "قديمی ها"
ناصر ملک مطيعی
امير کبير سينمای ايران
در رويای

"سلطان صاحبقران"


آهنگ درخواستی

با عقد نامه
ديشب کجا بوده؟
زيتون


بخشش از کيسه خليفه
خسرو مال آباده ای ها
شيرين هم برای اقليدی ها
وبلاگ آرش غفوری


آفرین بر همت ازبک ها

ابوعلی سینا

دست نوشته های او

از پاریس به بخارا منتقل شد


به پيش تا بهشت
به يک صف، در زنجير
احمد شيرزاد

گرومب، گرومب، گرومب
صدای چکمه هايشان ميآد
بيدار شويد، ای خفتگان
ما سربازان خدائيم
آمده ايم ببريمتان
تا بهشت، پای در زنجير
همگی به صف، به ستون يک
به فرمان من، نفس حبس
نگاه ها بالا. به پيش

هان صدا از که بود؟

رهايمان کن، آدميم
آن بهشتت ارزانی خودت
اگر نگهبانش توئی، ای زشت خوی
من اين دنيای پست را
با خدای مهربان خودم دوست دارم
گناهکار و توبه کارم
 چون آدم
با خدايم عشق بازی می کنم
هيچ خود را در آينه ديده ای؟
در آن بهشت اگر لطفی هست و زيبائي
تو را توانی هست که تا کام گيری؟
ساکت! به صف شويد
ما ماموران خدائيم
آمده ايم، آدم عاصی را فرشته ای فرمانبر سازيم
به پيش!
گوش به فرمان من