شب گذشته با رفتن برق در محله نظام
آباد تهران، مردم از تاریکی استفاده
کرده و به مغاره ها و اماکن محل حمله
کردند و خسارت مهمی به بار آوردند.
این واقعه تا برگشت برق ادامه داشت.
این حمله با حوادث بازار تهران
ارتباطی نداشته است.
جبهه نظامی- اقتصادی جدیدی که "مک کین"
علیه ایران پیشنهاد کرد، در گام اول شامل
امریکا، فرانسه، آلمان، انگلستان می شود.
او نام این محور و جبهه را "جبهه کشورهای
دارای سیستم دمکراسی" اعلام کرد و تاکید
کرد که این کشورهای ارتش های مشترک،
اقتصاد مشترک و آرمان های مشترک دارند.
فیلم کوتاه این مناظره، بویژه همین بخش
مورد نظر را به زبان فارسی می توانید از
اینجا ببنید!
واقع بینی و نتیجه گیری غلط
احمد خاتمی: شما میدانید
رییسجمهورهای آمریکا
همهکاره نیستند. همه کاره آن
استراتژیستهای
پشت صحنه، مغزهای اقتصادی و
مغزهای سیاسیشان هستند. آنها
سیاست را ترسیم میکنند.
(نتیجه گیری غلط او را در متن
خبر بخوانید)
سردار محصولی
پس از گفتگوها و
راه دراز
رسیدند، آنجا که
بودند باز
سردار محصولی
یکبار ورود به
کابینه را در
مجلس قبلی که
هفتم بود امتحان
کرد و از سد آن
رد نشد. باید دید
این بار از سد
هشتم رد می شود.
این بخش هائی از
یادداشت روز
محمدعلی ابطحی
است که آن زمان
نوشته شد. نه
سردار پول هایش
را وقف امام رضا
کرده و نه احمدی
نژاد دست از
مانورهایش
برداشته.
بنابراین آن
یادداشت قدیمی
هم، همچنان معتبر
است: ابطحی:
من آقای محصولی
را که به عنوان
وزیر نفت معرفی
شده بود نمی
شناختم. ولی در
مصاحبه هایشان
خواندم که خودشان
اعلام کرده اند
میلیاردر هستند.
طبعا یک پاسدار و
یا فرمانده جنگی
در یک رقابت عادی
و کاری سالم
نمی تواند در این
چند ساله
میلیاردر شود.
همچنانکه خیل
پاسداران عادی و
حتی
فرماندهان سالم
جنگ چنین نیستند.
این منطق ناسالم
فساد آور است. بی
آنکه بخواهم در
مورد فردی که
نمیشناسمش قضاوت
کنم. از آن مهمتر
اینکه این فرد در
دولت آقای احمدی
نژاد معرفی شده
که صبح تا شب
رسانه های طرفدار
ایشان و خود
ایشان بسیاری از
گذشتگان
را دارای فساد
اقتصادی معرفی می
کنند و می خواهند
بقول خودشان شعار
عدالت را مطرح
کنند. به عقیده
من در این معرفی
و اصرار رئیس
جمهور بر این امر
شعار عدالت خواهی
دولت جدید خیلی
زود زیر سئوال
جدی رفت. البته
مخالفت جمع زیادی
از محافظه کاران
با
این انتخاب هم
جای تقدیر دارد.
درآستانه کنفرانس اقتصادی
سران جهان که امروز در امریکا
گشایش یافت
کنفرانس
ادیان با
حضور رئیس
جمهور
اسرائیل
"پرز" و
پادشاه
عربستان "ملک
عبدالله" در
نیویورک
برگزار شد.
این کنفرانس
بمدت 2 روز و
پیش از تشکیل
کنفرانس مهم
سران جهان
پیرامون
بحران
اقتصادی در
امریکا تشکیل
شده بود.
کنفرانس به
ابتکار
پادشاه
عربستان
سعودی و تحت
عنوان گفتگو
میان ادیان،
در مقر
سازمان ملل
برگزار شد.
ملک عبدالله
طرحی برای
صلح در
خاورمیانه
است که بموجب
آن اسرائیل
باید سرزمین
های اشغالی
را تخلیه کند
و در برایر،
کشورهای عرب
خاورمیانه
موجودیت این
کشور را در
منطقه به
رسمیت قبول
کنند و با آن
مناسبات کامل
دیپلماتیک
برقرار
سازند. ستایش
رئیس جمهور
اسرائیل از
ابتکارات ملک
عبدالله و
تائید طرح او
برای
خاورمیانه و
اساسا حضور
آنها درکنار
هم بعنوان
خبر مهمی از
سوی خبرگزاری
های جهان
مخابره شد.
رئیس جمهور
اسرائیل
ابراز
امیدواری کرد
که طرح ملک
عبدالله با
تائید همه
کشورهای
منطقه روبرو
شود و با این
اظهار نظر
خود، عملا
تائید طرح
توسط اسرائیل
را اعلام
داشت. در این
اجلاس 17 تن
از
سران و
رهبران
کشورهای غربی
و عرب شرکت
داشتند. از
جمهوری
اسلامی فردی
در این
کنفرانس شرکت
نداشت که
ظاهرا چنین
دعوتی صورت
نگرفته و
حساب ایران
همچنان از
مسائل اعراب
مسلمان منطقه
جداست!
عنوان اول
امروز پیک
درباره خطبه
های نماز
جمعه احمد
خاتمی را
بخوانید )
کارناوالی که حیف
شد در تهران به
حرکت در نیآمد
این عکس ها را
خبرگزاری "فارس"
منتشر كرده است
بعنوان رزمایش
بسیج در هفته ای
که مانور 30 هزار
نیروی انتظامی و
بسیج در خیابان
های تهران، تحت
عنوان امنیت
عمومی برگزار شد.
علاوه بر همه
ابهاماتی که
درباره این مانور
و رزمایش 30 هزار
نفره وجود دارد و
اغلب نیز باز
میگردد به سقوط
قیمت نفت و
احتمال شورش مردم
و تدارک انتخابات
آینده، معلوم
نیست بسیج
خواهران را چرا
برده اند به
بیابان های اطراف
تهران؟ درست مثل
یک کارناوال
دیدنی که اگر این
کارناوال را در
خیابان های تهران
به گردش در آورده
بودند به مراتب
دیدنی تر از آن
کارناوال 30 هزار
نفره نیروی
انتظامی بود.
سرانجام این
نمایش ها و
برنامه ها به
کدام نقشه و
حادثه ختم خواهد
شد؟
طرفداران آقای
احمدی نژاد در
این چندساله از
بابت رک گویی و
صراحت در بیان،
ایشان را ستوده
اند. به زعم من
این صراحت و سخن
گفتن بدون واهمه
در مقام محکوم
کردن استکبار
جهانی و صهیونیسم
تا وقتی هزینه
هایش را ملت می
پردازد، چندان
ستودنی نیست.
شهامت و رک گویی
در بیان حقایق
وقتی تحسین
برانگیز است که
آدمی بتواند آن
را درباره عملکرد
خویش و زیرمجموعه
خویش به کار برد،
به ویژه آن زمانی
که افکار عمومی
ناخودآگاه منتظر
است در مورد یک
مساله اساسی و
مبتلابه کشور نظر
صریح و بی پرده
بشنود. این همان
آزمونی است که
تاکنون دولت نهم
نمره خوبی در آن
نگرفته است. فقط
از باب مقایسه بد
نیست یادآوری
کنیم صراحت دولت
اصلاحات را در
افشا و محکومیت
سوء عملکرد
عواملی که درگیر
قتل های زنجیره
یی بودند و هزینه
کلانی که اصلاح
طلبان بابت آن
اصولگرایی کم
نظیر پرداختند.
دستگاه قضایی نیز
وظیفه خطیری
برعهده دارد.
باید تکلیف شکایت
آقای کردان از
فردی که به ادعای
ایشان عامل صدور
مدرک جعلی برای
ایشان بوده است،
روشن شود. آیا به
عنوان یک نشانه
نمادین مدعی
العموم قادر است
حقوق و مزایایی
که آقای کردان با
مدارک غیرواقعی
از بیت المال
گرفته را
برگرداند تا روشن
شود دستگاه قضایی
نسبت به ناراستی
ها در دستگاه های
اجرایی بی تفاوت
نیست؟
آیا چنانچه چند
ماه بعد خبرنگاری
در این مورد از
سخنگوی قوه
قضائیه سوال کند،
این پاسخ را
نخواهد شنید که
آقای کردان شاکی
خصوصی نداشته
است؟ به راستی
اگر در قوه
قضائیه اراده یی
برای پیگیری علل
و عوامل خدشه دار
شدن اعتماد عمومی
مردم در این
موضوع وجود
نداشته باشد، چه
کسی حق مردم را
استیفا خواهد
کرد؟ آیا در
مجموعه مجلس،
دولت و قوه
قضائیه کسانی
پاسخگوی این امر
خواهند بود که پس
ماجرای تلاش برای
تغییر رای
نمایندگان از
طریق پرداخت پول
چه کسانی بودند؟
آیا این ماجرا هم
یک اقدام فردی
خواهد بود که
هرگز عامل آن
محاکمه نمی شود؟
می بینیم که هنوز
موضوع کردان تمام
شده نیست و نمی
توان پرونده را
مختومه پنداشت.
شاید به تعبیری
این تازه آغاز
ماجرا باشد. هنوز
هیچ ابهامی برطرف
نشده است. سوالی
که در افکار
عمومی جای دارد،
آن است که چرا
چنین شد؟ حتی
کسانی که در
موضوع کردان
آزمون خوبی پس
دادند، ناگزیرند
به این سوال پاسخ
دهند که کدام
روندها و رویه
های اشتباه باعث
شده است فردی که
به قول نمایندگان
دو سال پیاپی در
تحصیلات خود
مردود شده است و
نهایتاً فقط موفق
به اخذ مدرک فوق
دیپلم شده تا حد
یک مدیر
تحصیلکرده و مدرس
دانشگاه خود را
جلوه گر کند و تا
وزارت کشور بالا
رود.
(این مطلب خلاصه
شده است)