همزمان با مصاحبه احمدی نژاد در
آرامگاه آيت الله خمينی که طی آن
ايران را ابرقدرت فرهنگی اعلام کرد،
قائم مقام وزير آموزش و پرورش کابينه
او اعلام داشت:
حدود 13 ميليون نفر در كشور از تحصيل
بازمانده اند،
که از اين رقم
3 ميليون نفر دانش آموز هستند.اين
درحالی است که
براساس تصويب شورای انقلاب فرهنگی
بايد تا پايان برنامه چهارم توسعه
افراد 10 تا 39 سال باسواد شوند.
تحلیل های خوش بینانه رهبر در پایان تور اتمی- سیاسی ولایتی و
لاریجانی بزودی نقش برآب خواهد شد. بجای امید به تغییرات در کاخ
سفید و سنای امریکا باید طرحی برای تغییرات در سیاست ها و
کاربدستان حکومتی داشت.
لوموند
دیپلماتیک فارسی ماه فوریه با برگردان فارسی 8 مقاله روی سایت
این نشریه قرار گرفت.بخش
دوم مقالات این شماره لوموند دیپلماتیک درآینده نزدیک به فارسی
برگردانده شده و روی سایت این نشریه قرار خواهد گرفت. درشماره
منتشر شده می خوانید:
اين لالائی ها
چرا برای ملت
خوانده می شود؟
و. جمهور
خبرگزاری
فارس با خشنودی می دهد که بوش در
اولين کنفرانس خبری خود در سال 2007
اتهام دخالت ايران درعراق را پس
گرفته. در حالی که در ادامه ی همين
گزارش از قول جورج بوش آمده است:
«من میتوانم با اطمينان بگويم كه
نيروی قدس كه بخشی از دولت ايران است،
اين تسليحات پيچيده را كه به نيروهای
ما آسيب میرساند، تهيه كرده است اما
نمیدانم آيا نيروی قدس اين دستور را
از مقامات ارشد دولتی گرفته است يا
خير.»
بنظر می رسد که خبرگزاری فارس تعمدا و
يا به واسطه ی عدم شناخت از سياستهای
ايالات متحده فريب بازی آمريکايی ها
را خورده باشد. اين نحو بيان اخبار
توسط آمريکايی ها در گذشته نيز سابقه
داشته است.
آمريکايی ها می دانند نمی توانند به
شکل صريح و قاطع خبر دخالت ايران در
عراق را عنوان نمايند. حتی اگر اخبار
مربوط به اين دخالتها حقيقت داشته
باشد. لذا سياست پيشروی گام به گام را
اتخاذ نموده اند.
در گام اول اتهاماتی به ايران وارد می
گردد. برای قابل پذيرش کردن آن
اتهامات در افکارعمومی نسبت به دخالت
مستقيم و سيستماتيک حکومت اظهار تشکيک
می شود.
با ورود به اين مرحله صحت اصل خبر غير
قابل انکار فرض می گردد. و نظرات را
بر اين مورد متمرکز می کنند که آيا
اين جريان توسط حکومت ايران هدايت می
شود و يا توسط بخشی از نيروهای خودسر.
در هر دو حالت نتيجه يکی است. يعنی
افکار عمومی پذيرفته اند ايران، به هر
نحوی، در عراق عليه نيروهای ائتلاف
اقدامات خرابکارانه انجام می دهد. حتی
اگر بپذيريم بخشی از نيروهای خودسر
سپاه قدس اين حملات را پشتيبانی می
کنند.
اين همان شيوه ای است که در مورد دولت
صدام حسين و ارتباطش با نيروهای
القاعده نيز در پيش گرفته شد. آمريکا
مدعی بود عراق پس از افغانستان به
دومين پايگاه تروريستها تبديل شده
است. گرچه اظهار می داشتند مطمئن
نيستند که آيا صدام قطعا از آنها
حمايت می نمايد يا خير.
البته می توان از نوع خبر رسانی
خبرگزاری فارس اينگونه برداشت نمود که
نيروهای هوادار دولت احمدی نژاد به هر
شکلی در پی اثبات اين مدعی هستند که
خطری ايران را تهديد نمی نمايد.
گرچه بنظر می رسد با توجه به سخنان
اخير هاشمی رفسنجانی در مورد امکان
مذاکره با امريکا در صورت نشان دادن
حسن نيت از سوی آنها و اظهارات ولايتی
در مورد تابو نبودن تعليق غنی سازی،
حکومت ايران خطر را بخوبی احساس نموده
است
زاهدان
در تیر رس
جنگی منطقه ای
دو انفجار در زاهدان که اولی به
کشته شدن 11 سپاهی سر نشین یک اتوبوس سپاه منجر شد
و دومی که ظاهرا و براساس اظهارات مقامات محلی یک
مقر برق در زاهدان را هدف گرفته بود، می تواند
آغاز فصل جدیدی در شرق و جنوب شرقی کشور باشد.
آنچه که درباره مقر و ایستگاه برق زاهدان گفته می
شود، حتی اگر اظهارات مقامات محلی نیز ملاک باشد،
این مرکز از راه دوره و با موشک های برد کوتاه زده
شده است. پرتاب موشک به شهر کویته پاکستان(مرکز
بلوچ های این کشور) که بلافاصله گفته شد عملی
انتقامجویانه از جانب سپاه پاسداران ایران بوده و
کشتاری که به همراه آورد نشان داد که در اینسوی
مرز هم می دانند مقر برق زاهدان از کدام فاصله و
چگونه زده شد! این که در شلیک به سمت مقر و
ایستگاه برق زاهدان کسی کشته نشد یک خوش شانسی
است، اما این که در شلیک به کویته بلوچستان
پاکستان شمار زیادی از مردم کشته شدند یک فاجعه
است. فاجعه ای که می تواند عملا به یک جنگ محلی در
شرق و جنوب شرقی ایران بیانجامد. جنگی که از دو
پشتوانه مهم تسلیحاتی در افغانستان و پاکستان
برخوردار است. سیل سلاح های مدرنی که ماه گذشته به
افغانستان انتقال یافت، حتی در همان زمان نیز این
نگرانی را تشدید کرد که این سلاح ها نه برای جنگ
در داخل افغانستان ومقابله با طالبان، بلکه برای
کارهای بزرگتری به این کشور منتقل شده است. در عین
حال که طالبان نیز خود دشمن قسم خورده حکومت شیعه
ایران است.
راه حل متوقف ساختن آنچه در زاهدان
شروع شده، نه بگیر و ببند های امنیتی و اعدام با
جرثقیل است و نه موشک پرانی واحدهای سپاه پاسداران
در منطقه. دفتر خاطرات جنگ دو ساله کردستان را
سپاه باید ببندد و برای آنکه چنین شود، ابتدا باید
فرماندهان سپاه سرجایشان نشانده شوند و سیاست و
مدیریت و دیپلماسی جای این نوع ماجراجوئی ها را
بگیرد.