آن را که خبرنگار
به بند می کشد
از کشته شدن
خبرنگار چه غم؟
و. نقطه دید
نمی دونم چرا اعصابم خرد بود ،
ساعت 6 تازه از دانشگاه به اصفهان رسیده بودم ،
سوار تاکسی شدم رادیو روشن بود و مهران دوستی با
صدای غم گرفته ای صحبت می کرد و می گفت : مسئولین
می دانید چند سال طول خواهد کشید تا جای این
جوانان در صدا و سیما و رسانه پر شود ؟ آقایان
هواپیمائی.... تا این را گفت تنم لرزید سریع به
یکی از همکاران زنگ زدم ؛
مهران سلام ، چیزی شده و او هم با
صدایی بغض آلود گفت : آره مگه خبر نداری یه
هواپیمای ارتشی سقوط کرده و تعداد زیادی از بچه
های سازمان و خبرگزاری ها کشته شدند!
مهران تو استودیوی پخش بود و گاه صدای گریه و گاه
صدای آهنگی محزون به گوش می رسید . گفتم از بچه
های خودمون که کسی نبوده ؟
با ناراحتی گفت : چرا !
مسعود جاننثاري ، محمود ايلبيگي
، حميدرضا خيرخواه و... اسم دوستان و همکارانم را
که شنیدم وا رفتم .
مهران گفت داریم براشون برنامه
آماده می کنیم .
نمی دانستم چی بگم گفتم خداحافظ !
اونم گفت: تسلیت می گم.
چند دقیقه بعد زنگ زدم به یکی از
دوستان در میراث خبر اونم معلوم بود که گریه کرده
گفتم : سلام ، از شما که کسی نبوده ؟
اونم با ناراحتی گفت چرا ، سه تا
از هم دانشکده ای هایم ( دانشکده خبر ) تو هواپیما
بودند ، من هنوز باورم نمی شه .....
یکی از دوستان خبرگزاری با عصبانیت
پشت تلفن به من گفت :
دیروز تو چابهار زلزله اومده ولی
به خاطر اینکه مانور به هم نخوره نذاشتند خبرش
جایی درز پیدا کنه ، بفرمائید این هم نتیجه اش!
واقعا به هم ریخته ام.
اسمشه که خبرنگاریم ولی در کشوری
که آزادی قلم و مطبوعات هیچ معنایی نداره و فرقی
هم نمی کنه که دولت خاتمی باشه یا دولت احمدی نژاد
کار کردن در عرصه خبر و اطلاع رسانی کار احمقانه
ای است و ما هم احمقانه این کار را انجام می دهیم.
این دوم خردادی ها هم فقط برای
کوبیدن جناح مقابل قربان صدقه خبرنگاران و روزنامه
نگاران می رفتند ولی تا در اداره ای یا وزارتخانه
ای خبرنگاری مشکلی را پیدا می کرد و می خواست روی
آن کار کند سنگ اندازی ها شروع می شد.
آقای مدیر کل جلسه دارند ، آقای
رئیس گفتند انشاالله حل می شه ، دستگاه مشترک مورد
نظر خاموش است ، آقا ما بی تقصیریم بودجه برایمان
نمی رسد و هزار بهانه بچه گانه.
(البته از حق نباید گذشت که در
زمینه مسائل سیاسی دوم خردادی ها خوب کار کردند.)
این اصولگرایان هم یه جور دیگه .
حاج آقا جلسه دارند ، کی گفته بین
ما اختلاف وجود داره ، همه نواقص به دولت خاتمی بر
می گرده و ما بی تقصیریم ، آقا چرا شایعه درست می
کنید؟ و...
اینها فکر می کنند که ما خبرنگاران
بازیچه دست آنهائیم ، عروسک خیمه شب بازی هستیم که
هر جور خواستند برقصانندمان.
با هواپیمای عهد رضا شاه مثل
گوسفند خبرنگاران را می خواهند به منطقه عملیاتی
برسانند .
در حالی که از تهران ابتدا به بندر
عباس قرار بود بروند و بعد به چابهار و چون
خبرنگار در این نظام و در این مملکت یعنی کشک ،
یعنی تو سری خور برای حضرات هم مشکلی نیست که این
جماعت همه مسیر را با این هوایپمای نظامی بروند.
وقتی هم که حضرات فرماندهان ارتش
می خواهند تسلیت عرض کنند ، می گویند :
ما این ضایعه را به رهبر معظم
انقلاب و نظامیان و مردم عزیر میهن اسلامی و
خانواده های داغدار تسلیت عرض می کنیم.
همین..........!
نه خود را مقصر اعلام می کنند و نه
به همکاران اینها تسلیتی می گویند.( به خاطر یک
تسلیت نگفتن من آمپر نچسبوندم ها به خاطر بی شعوری
این فرماندهان که در بخش های مختلف خبری این
اراجیف را به هم می بافند عصبانی ام.)
و این در حالی است که تا ساعت 21
یعنی زمانی که بیش از 7 ساعت از این حادثه دلخراش
می گذرد هیچ پیامی از دفتر مقام معظم رهبری صادر
نشده است.
وقتی که به ما می گفتند مهمترین
اصل خبرنگاری با مردم بودن و با حکومت بودن است و
با حکومت بودن از با مردم بودن مهمتر است نمی دانم
چرا از استادمان نپرسیدم : آیا حکومت هم با
خبرنگاران هست یا نه؟
و آن وقت در خبرها می خوانیم که
مسئول روابط عمومی نیروی زمین ارتش می گوید:
مانور عاشقان ولایت بدون حضور
خبرنگاران برگزار می شود.
آری ارزش واقعی خبرنگاران در ایران
این است. |