همزمان با مصاحبه
احمدی نژاد در آرامگاه آيت الله خمينی
که طی آن ايران را ابرقدرت فرهنگی
اعلام کرد، قائم مقام وزير آموزش و
پرورش کابينه او اعلام داشت:
حدود 13 ميليون نفر در كشور از تحصيل
بازمانده اند،
که از اين رقم
3 ميليون نفر دانش آموز هستند.اين
درحالی است که
براساس تصويب شورای انقلاب فرهنگی
بايد تا پايان برنامه چهارم توسعه
افراد 10 تا 39 سال باسواد شوند.
از اولین ساعات بامداد دیروز یورش وسیعی در
بزرگترین شبکه های تلویزیونی اروپا و امریکا آغاز شده که مبنای همه
آنها قدرت نظامی جمهوری اسلامی و درکنار آن، نقض حقوق بشر و حقوق
قومیت های ایران است. فیلم های کوتاه مانورهای جنگی ماه های اخیر
جمهوری اسلامی، در کنار مصاحبه ها و اظهار نظرهای فرماندهان سپاه و
بازدیدهای رهبر از پادگان های سپاه، درکنار پرتاب موشک و سپس فیلم
های متعدد از پایگاه های اتمی ایران، همگی با تفسیرهای تحریک آمیز
پیاپی پخش می شوند. این وضع به گونه نگران کننده ای، زمینه سازی و
آماده سازی افکار عمومی جهان برای حمله نظامی به ایران را تداعی می
کند. این درحالی است که در سیمای جمهوری اسلامی نیز فیلم های
مانورهای نظامی با کباده کشی های جنگی پخش می شود. سانسور خبری،
فیلیترینگ سایت ها، کُند کردن امنیتی اینترنت و پارازیت روی شبکه
های تلویزیونی جهان و تبلیغات یکسویه سیمای جمهوری اسلامی به گونه
ایست که حتی فعالان سیاسی داخل کشور نیز اغلب از کارزاری که برای
آماده سازی افکار عمومی جهان جهت حمله نظامی به ایران جریان دارد
بی خبر مانده اند. بدین ترتیب و در اوج بی خبری مردم ایران، می
رویم تا فاجعه فرود آید!
1- نمونه فیلم های نمایش قدرت نظامی
ایران را از روی عکس موشکایران درسمت راست ببینید.
2- فیلم های حقوق بشر در جمهوری
اسلامی را از روی عکس نقشه ایران در زمینه سیاه
در گواتمالا، برنده
جايزه
صلح
نوبل 1992، نامزد حزب چپگراي ميانه براي
انتخابات رياستجمهوري
این کشور شد که قرار است در
ماه سپتامبر
برگزار
شود.«ريگوبرتا
منچو،
اگر انتخاب شود، رهبری کشور
13
ميليون
گواتمالا را برعهده خواهد گرفت. از هم
اکنون پیروزی ریگوبرتامنچو که از بومیان گواتمالاست با
تحریکاتی همراه شده، بویژه آنکه شانس پیروزی او زیاد است و
برنامه اقتصادی که اعلام کرده متمایل به چپ است. ریگوبر
در پاسخ به تحریکاتی علیه وی آغاز شده گفت"
«من يك زن صلح
هستم و به تحريكات پاسخ نخواهم داد.»
يک کارشناس سازمان انرژی اتمی: اين کار بشدت تحريک
آميز است
با انتقال 9 تن گاز "هگزافلورايد"
کليد توليد بمب اتم
عملا، در نطنز زده شد
البرادعی:
آشکارا اعلام می کنم ايران خواسته شورای امنيت را رد کرد
من آخرين تلاش های خودم را در ديدار با لاريجانی کردم
حمله نظامی به ايران را صد در صد رد نمی کنم
ین
یاداشت کوتاه و دردمندانه بدنبال ریشه
یابی و پرداختن به علل ناکامی
ایرانیان در توسعه و پیشرفت نیست،
زیرا اساسا شرایط سخت و دشواری که
بدلیل ندانم کاری و ایجاد جو بی
اعتمادی بین المللی و بی تفاوتی داخلی
پدیدآمده است، در حد اضطرار بوده و
امروز سخن از حفظ استقلال، همبستگی
ملی و اصل موجودیت ایران و جلوگیری از
گسترش دامنه بحرانی که ما را با خطرات
جدی مواجه می نماید از اولویت فوری
تری برخوردار است. ماهیت خطر مورد
اشاره، شدت و جدیت آن به حدی است که
می بایست آحاد ملت ایران فارغ از هر
مرام، مسلک، مذهب، قومیت و گرایش
سیاسی و جناحی (حتی کسانیکه با اصل
نظام موجود مخالفت دارند و اصطلاحا
برانداز خوانده می شوند) در قالب یک
جبهه فراگیر ضد جنگ همه توان و
امکانات خود را صرف اقدامات عاجلی
نمایند که به هر نحو ممکن قادر به پیش
گیری از بروز فاجعه دهشتناک جنگ باشد.
در این میان شاید کسانی نیز هستند که
امیدوار به حل مشکلات کشور از طریق
دخالت بیگانگان باشند، اما تجربه دو
جنگی که در کنار ما به وقوع پیوسته
باید بخوبی به آنان نشان داده باشد که
دمکراسی بسته قابل صدوری نیست که
بتواند بدون جوشش از درون یک اجتماع و
مهندسی آن متناسب با ساختارهای فرهنگی
و اجتماعی همان جامعه قادر به معجزه
باشد.
در تبیین ضرورت و فوریت تشکیل این
جبهه باید این نکته را مد نظر داشته
باشیم که به تغییر رفتار خودبخودی جنگ
سالارانی که در دو سوی این صف آرایی
قرارگرفته اند امید چندانی نیست، زیرا
اظهارات برخی کارشناسان آمریکایی آگاه
به نقشه های نو محافظه کاران حاکم بر
کاخ سفید، تلاش گروهی از نمایندگان
کنگره آمریکا برای تصویب قانونی که
حمله به ایران را منوط به نظرخواهی از
کنگره می نماید، تغییر آرایش جنگی
نیروها و امکانات آمریکا در منطقه و
تلاش گسترده برای آماده کردن افکار
عمومی شواهدی هستند که نشان از عزم
جزم آمریکایی ها برای جنگ دارد. جنگی
که به احتمال زیاد محدود به چند حمله
موضعی نبوده و ابعاد ویرانگر آن بسیار
گسترده تر از آنچه که برخی
اقتدارگرایان با خیال خوش میلیتاریزه
نمودن هرچه بیشتر فضای کشور، شکستن
آخرین قلم ها و امید بیهوده برگرداندن
جامعه به دوران جنگ ایران و عراق به
استقبال آن رفته اند، خواهد بود.
همچنین تبشیر و انذار آنانیکه در میان
همه حقوق ریز و درشت و گاها فراموش و
نقض شده ملت تنها انرژی هسته ای را
حقی می دانند که برای بدست آوردن آن
باید هزینه ای بسیار گرانتر از معمول
و در حد ویرانی سایر زیر ساخت های
کشور پرداخت، کار بیهوده ای است؛ چون
اصرار بیمارگونه بر عادی بودن اوضاع
،اعتقاد به در پیش نبودن بحران جدی،
بعید دانستن حمله نظامی علیرغم تمامی
شواهد و تاکید بر بی اثر بودن تحریم
های اقتصادی نشانه انتخاب رویکرد تاسف
بار "کشور برای انرژی هسته ای" در
مقابل رویکرد عقلانی "انرژی هسته ای
برای کشور" توسط حاکمان است و آن کس
که تظاهر به در خواب بودن می نماید را
هرگز نمی توان بیدار کرد!
اما با همه آیه های یاسی که از زمین و
زمان باریدن گرفته و سخت و دشوار بودن
هرگونه اقدامی (حتی مدنی و مسالمت
آمیز)علیه نظرات حاکمیت، نمی توان و
نباید دست روی دست گذاشت و می بایست
جبهه فراگیری علیه جنگ، متشکل از
احزاب، جریانات و شخصیت های ذی نفوذ
داخل و خارج کشور اعم از ایرانی و غیر
ایرانی هرچه زودتر تشکیل گردد. زیرا
به نظر می رسد این آخرین و تنها ترین
راه برای جلوگیری از وقوع جنگ باشد.
تشکیل چنین جبهه ای با توجه به تک
هدفی بودن آن و روشن بودن همه چیز و
سود همگانی ملت، مقدور و امکان پذیر
به نظر می رسد و نیاز به سازمان و
مکان خاصی هم ندارد. کافی است همه
آنهائیکه دلشان برای مملکت می سوزد و
نگران آینده ایران هستند و یا کسانیکه
به حقوق بشر اعتقاد دارند در هرکجای
دنیا که باشند و در هر سطحی که قرار
دارند متوجه این نکته گردند که دنیای
ما تحمل یک جنگ دیگر را ندارد، تن
خسته ایران ما زخمی صد دشنه است و
برای نجات آن باید کاری کرد.
این جبهه چون نیاز به دفتر و دستک و
رهبر ندارد و براساس یک ضرورت خاص
اجتماعی و به صورت موقت شکل می گیرد
همه آنهائیکه در خویش تعهد انسانی
برای تحقق صلح، دوستی و عشق احساس می
کنند را در بر خواهد گرفت .
اعضای این جبهه که می توانند از گرایش
ها و عقاید مختلف برخوردار باشند از
هر طریق ممکن باید برای آگاه کردن
گروه های مرجع و اثرگذار اجتماعی،
مذهبی، فرهنگی و سیاسی (بخصوص در داخل
ایران) و ایجاد حساسیت کافی علیه جنگ
و جنگ سالاران اقدام نمایند.همچنین
برقراری ارتباط با مجامع و سازمان های
بین المللی و شخصیت های با نفوذ
کشورهای دیگر تاثیر به سزایی در پیش
گیری از وقوع این فاجعه خواهد داشت.
در عین حال این جبهه نباید از اطلاع
رسانی به آحاد جامعه ایران که بدلیل
سانسور بی سابقه تا حد زیادی در بی
خبری به سر می برند و تبیین ابعاد
فاجعه پیش رو و تبعات احتمالی جنگ
غافل بماند.
بدون شک شکل گیری جبهه ای علیه جنگ
ممکن است به شرط اینکه به تغییر روش
های مبارزه اعتقاد داشته باشیم و باور
کنیم که امروز جهان ما جهان دیگری است
.