در شرایطی که کشور در معرض تهدید خارجی است، نمی دانم
چرا مسئولین به عاقبت کارهای خود فکر نمی کنند و هر
روز علاوه بر مشکلات اقتصادی و گرانی و تورم رو به
رشد، نارضایتی جدیدی برای مردم به وجود میآورند.
من درمورد تخلف از آرمان های اصلی انقلاب کسی یا کسانی
را متهم به خیانت به انقلاب نمی کنم، اما نمی توان
از تندروی ها و انحصارطلبی ها و قدرت خواهی ها و
تمامیت طلبی های عده ای در یک جناح خاص چشم پوشی
نمود.
از نیمروز دیروز، به سیمای جمهوری اسلامی
دستور داده شد، برای گرم کردن حوزه ها، از خط قرمزها عبور کند. رای
دهندگان خوش سیما و نیمه حجاب پشت این خط بودند و با آن فرمان، پخش
تصاویر و گفته های تبلیغاتی آنها آغاز شد. گرچه، یادآوری خطر
امریکا از دهان آنها نیز کارساز نشد، چرا که سئوال مردم بی جا
نبود: اگر حکومت این خطر را جدی تلقی می کرد، چرا چنان فضای سرد و
بی روح انتخاباتی را خود سازمان داد؟
وارد حوزه که
شدم چند نفری مرا شناختند. بعضی سلام و
علیک می کردند و بعضی ایماء و اشاره به
یکدیگر. لحظاتی بعد از اینکه در صف
ایستادم، صدای یکی از مسئولین حوزه رای را
شنیدم که بلند بلند می گفت: ابتکار کیه؟
هر کی می خواد باشه؟... و این را چند بار
تکرار کرد.
نمی دانستم موضوع چیست. در همین گیرو دار
نوبتم شد و در مقابل آن فرد که پشت میز
نشسته بود قرار گرفتم. کنجکاوی باعث شد
بپرسم: ابتکار منم، چی شده؟ مشکلی پیش
آمده؟
یک دفعه موضع فرد مورد بحث 180 درجه تغییر
کرد. خندید و گفت: ما ارادت داریم، شما را
در سیما می بینیم و...
برگه هایم را گرفتم و در گوشه ای مشغول
نوشتن اسامی شدم که یکی از همراهانم آمد و
دو نفر دیگر از آن طرف میزی ها را نشان
داد و گفت: آن یکی آهسته به دیگری گفت
شناسنامه خانم ابتکار را بده ببینیم چند
بار ازدواج کرده؟ شاید یه خبر داغی ازش
دربیاد. اما وقتی شناسنامه را دید سری
تکان داد و گفت نه بابا یک بار بیشتر
ازدواج نکرده، دو تام بچه داره. چیزی از
توش در نمی آد.
از این اتفاقات جالب در روزهایی از این
دست زیاد رخ می دهد. اما امروز نکته دیگری
نیز به نظرم جالب آمد. در چند نوبت اخیر
انتخابات الگویی از رای دادن مردم در شهر
تهران قابل احصاست. در این الگو
اصولگرایان که براساس تکلیف رای می دهند
بیشتر در ساعات آغاز رای گیری به حوزه های
اخذ رای مراجعه می کنند. اما اصلاح طلبان
ومستقل ها که به مداقه و چند وچون زیاد و
«من شک می کنم، پس هستم» دچارند بیشتر
پاسی از عصرگذشته پای صندوق ها حضور می
یابند.
در هر صورت انتخابات 24 اسفند پیروزی
دیگری برای ملت سرافراز ایران است. اگر چه
بی قانونی های جناح صاحب قدرت مثل استفاده
از رسانه های دولتی برای تبلیغ، چاپ و
الصاق پوسترهای غیرقانونی دارای عکس
کاندیداها، تعرض و برخورد با جناح رقیب در
سطوح و اشکال مختلف مانند رد صلاحیت های
گسترده، انتشار لیست مجعول در روزنامه جام
جم و ... علاوه بر دلسردی، سبب تاخیر در
فعالیت های اصلاح طلبان شد و شرایط را
برای آنان ناعادلانه تر کرد. اصلاح طلبان
در مظلومیت کامل و با توجه به این که در
حدود دو سوم کرسی ها به طور مطلق امکان
رقابت نداشتند در انتخابات حضور یافتند و
برخلاف آن که می گفتند هیزم انتخابات نمی
شوند، فداکاری کرده و برای مقابله با
تضعیف جمهوریت نظام وارد این عرصه شدند.
اکنون مسئولین موظفند پاسداری کامل از رای
مردم را با رعایت همه اصول اخلاقی، انسانی
و شرعی برعهده گیرند و بدانند رای مردم
یعنی حق الناس. آن هم مردمی که به رغم همه
سختی ها و دشواری ها و جدالی جدی با
تردیدها، به میدان آمدند. این مردم انتظار
دارند نتایج وجود تنوع دیدگاهها را در
منتخبین ببینند؛ که اساسا یکی از مولفه
های اصلی حکومت های دموکراتیک، امکان
تغییر و جابجایی قدرت به صورت مسالمت آمیز
و با رای مردم است. در واقع اگر تغییری در
آرایش سیاسی کشور رخ دهد، دیگر نیازی به
شعار و اصرار بر دموکراتیک بودن انتخابات
نخواهد بود. زیرا جابجایی و تغییر خود
نشان دهنده نافذ بودن اکثریتی است که از
گرانی، نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی
ناراضی و خواهان اصلاح امور هستند.
همین حالا که مشغول نوشتن این یادداشت
هستم در خبرها خواندم وزارت کشور اعلام
کرده نتایج انتخابات یک جا و پس از اتمام
قرائت آرا – و نه به صورت تدریجی - اعلام
می شود. این خبر بسیار نگران کننده ای
است. متدینینی که برای حلال و حرام مته به
خشخاش می گذارند بدانند همین جا محکی برای
داعیه اصولگرایی آنهاست. اصولگرایان در
مراحل بررسی صلاحیت ها و نیز تبلیغات یعنی
در آزمون اول و دوم که «اصلی» را باقی
نگذاشتند. امید است در این مرحله یعنی در
آزمون سوم پروا کنند و تقوای الهی را در
پیش گیرند.
قبل از ثبت
نام داوطلبان انتخابات مجلس هشتم در
ملاقات های خصوصی به آنها اعلام کرده
بودند که ثبت نام نکنید. حتی با ایجاد رعب
و وحشت ساختگی خیلی از نیروها را ترساندند
چون معتقد بودند رد صلاحیت هزینه گزافی
برایشان دارد. هرکاری کردیم نتوانستیم این
افراد را راضی کنیم که ثبت نام کنند.
تا قبل از انتخابات اخیر وقتی می خواستند
جمهوری اسلامی را مثال بزنند می گفتند
پرنده ای با دو بال(راست و چپ) اما حال
تشبیه به اتوبوسی می کنند که یک راننده
دارد و مردم هم به مثابه سرنشینان آن موظف
به سکوتند، چون حواس راننده پرت می شود پس
باید خفه شوند و هیچ اعتراضی نکنند.
از مجالس خصوصی جناح مقابل خبر می رسد که
می گویند حتی نباید یک اصلاح طلب وارد
مجلس شود. نمی دانم قرار است چه بر سر این
کشور بیاید که یک اصلاح طلب هم نباید در
مجلس مورد علاقه آقایان حاضر باشد! (تاج
زاده- سایت امروز)