سرمقاله راه توده- تغییر تاکتیک ها در امریکا
نه تغییر شرایط در امریکا
بلکه شرایط درایران مهم است


 


نامه اعتراضی به رهبر
علمای سنی های ایران
به زور باید فقه شیعه بخوانند!

       پیک هفته 105  -------- 27 آبان 1387  برابر 17 نوامبر 2008

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته

 فیلم خشونت در خیابان
فیلم امنیتی
سخن می گویند

ایران
3 سال پس از بمباران
 با خرافات ‌مذهبی

7 خوانی

در برابر خاتمی
سعید حجاریان


پاسخ غیر مستقیم خاتمی
به آخرین سخنان رهبر!

مصاحبه ای در شهروند امروز
قتل آیت الله لاهوتی 

در اوین و بدست لاجوردی


با ایجاد 5 بسیج جدید
ایران را، سراسر پادگان نظامی میکنند

احمدجنتی :
حکومت یکدست
 هم باید حفظ شود
!

"هادیان سیاسی"
نام رسمی حزب پادگانی
که 5 سال پیش تاسیس شد

 جانشین فرمانده کل ارتش
خلیج فارس کوچک است
پیش به سوی اقیانوس هند!

 "مصطفی پورمحمدی"
جانشین احمدی نژاد کم کم جلوکشیده می
شود!

 قتل دکتر سامی

و نقش احمدی نژاد

دکتر مهدی خزعلی


پورمحمدی، آماده نشستن

برصندلی احمدی نژاد می شود


هوشنگ امیراحمدی:

پیام امریکائی هائی را

 دادم به دولتی ها


مصاحبه علی مطهری

پسرآیت الله مطهری:

احمدی نژاد

اعتماد به نفس زیادی

و ساده لوحی بی حد


غارت در

فرصت قطع برق

این خبر کوتاه نیز به پیک نت رسیده است:

شب گذشته با رفتن برق در محله نظام آباد تهران، مردم از تاریکی استفاده کرده و به مغاره ها و اماکن محل حمله کردند و خسارت مهمی به بار آوردند. این واقعه تا برگشت برق ادامه داشت. این حمله با حوادث بازار تهران ارتباطی نداشته است.


خاتمی: برای جبران

 4 سال ویرانی


سخنرانی اقتصادی احمدی نژاد
بلبشوی بانکی

 در ایران


مهم ترین بخش مناظره

 مک کین و اوباما
جبهه جدید جهانی

 بااهداف نظامی

جبهه نظامی- اقتصادی جدیدی که "مک کین" علیه ایران پیشنهاد کرد، در گام اول شامل امریکا، فرانسه، آلمان، انگلستان می شود. او نام این محور و جبهه را "جبهه کشورهای دارای سیستم دمکراسی" اعلام کرد و تاکید کرد که این کشورهای ارتش های مشترک، اقتصاد مشترک و آرمان های مشترک دارند. فیلم کوتاه این مناظره، بویژه همین بخش مورد نظر را به زبان فارسی می توانید از اینجا ببنید!



 

دکتر ابراهیم یزدی:
تصمیم گیرندگان ایران
تغییر شرایط جهانی را درک می کنند؟

آیت الله منتظری :
اگر مردم در انتخابات غفلت کنند
یک "شر" سر کار خواهد آمد

گزارش دریافتی
واقعیات فرودگاه دوبی
مفسران تلویزیون امریکا
با پروازهای ایرانی بیایند دوبی

مصاحبه "روژهه لات" با سعید حجاریان
کردهای ایران یک قوم ایرانی اند
همچنان که کردهای عراق عرب نیستند

سقوط ادامه دار بورس

سقوط بازار بورس ایران روزگذشته نیز ادامه یافت و خبرگزاریهای داخلی از سقوط 19 واحدی خبر دادند .


عبدالله رمضان زاده:
بسیاری از فرماندهان
نگران سیاست زدگی سپاه اند


یوسف عزیزی بنی طرف
برای یک دوره 5 ساله، باید به زندان اوین برود


اوباما در پی وحدت ملی در امریکا و جبهه وسیع متحدان امریکا درجهان
نشانه های استراتژی داخلی و خارجی کاخ سفید

سوختن سینما جمهوری اسلامی
هزینه ای کم، دربرابر سوختن ایران
حریق، بر سر راه خاتمی

خاتمی باید بیآید
مصاحبه با لیلا حاتمی
درباره سوختن سینما ج.ا


در جدال میان دو رقیب "عوضعلی کردان" بلا گردان شد
کیوان مهرگان

همه یکطرف، آن یکی، یکطرف دیگر!

اینجا داخل حرم امام رضاست. شاه نیز هر سال یکبار برای مراسم غبار روبی می رفت مشهد و درهای داخلی حرم را برایش باز می کردند تا با وزیر دربار و تولیت آستانقدس وارد آن شود. البته پول هائی که مردم در طول سال به داخل حرم ریخته بودند قبلا جمع شده و به حساب واریز شده بود. همین آئین در جمهوری اسلامی تکرار می شود. البته از زمان رهبری علی خامنه ای، والا آیت الله خمینی با مشهد میانه ای نداشت. شاید با امام رضا هم که بعنوان پادشاه در خراسان حکومت می کرد و بزرگترین زمین دار و حشم دار و مرتع دار منطقه وسیع خراسان قدیم بود روی خوشی نداشت. ارثیه ای که به آستانقدس رضوی رسیده است. این عکس 4 روز پیش گرفته شده است. آن که بر سنگ قبر بوسه می زند و شکر نعمت می کنید آیت الله واعظ طبسی است و آن که سمت چپ عکس از روبرو ایستاده است، رهبر است و آن که سمت راست عکس ایستاده همان است که در 83 سالگی همچنان دو برابرش زیر زمین است و یک برابرش روی زمین. آیت الله جنتی است که معلوم نیست از میان این همه روحانیون حکومتی، به چه دلیل هر وقت رهبر به مشهد می رود و داخل حرم امام رضا می شود، او هم درکنارش است. سایه به سایه رهبر و حتی تعیین کننده تکلیف برای رهبر!


پر رمز و رازترین انتخابات در جمهوری اسلامی
لُولُوی میر حسین موسوی برای ترساندن رهبر و موتلفه


رقابت انتخاباتی به حساب صندوق ذخیره ارزی
ماموریت زیر میزی العربیه  برای وحدت اصولگرایان


"نه" به بوش خوب بود، اما "نه" بزرگ دوم خرداد بد بود!
بازتاب نگرانی روحانیت از حکومت فرماندهان
در خطبه های احمد خاتمی درنماز جمعه تهران

مرجعیت و ولایت دوبال نظام اند، نه یک بال!

واقع بینی و نتیجه گیری غلط احمد خاتمی: شما می‌دانید رییس‌جمهورهای آمریکا همه‌کاره نیستند. همه کاره آن استراتژیست‌های پشت صحنه، مغزهای اقتصادی و مغزهای سیاسی‌شان هستند. آنها سیاست را ترسیم می‌کنند. (نتیجه گیری غلط او را در متن خبر بخوانید)


سردار محصولی
پس از گفتگوها و راه دراز
رسیدند، آنجا که بودند باز

سردار محصولی یکبار ورود به کابینه را در مجلس قبلی که هفتم بود امتحان کرد و از سد آن رد نشد. باید دید این بار از سد هشتم رد می شود. این بخش هائی از یادداشت روز محمدعلی ابطحی است که آن زمان نوشته شد. نه سردار پول هایش را وقف امام رضا کرده و نه احمدی نژاد دست از مانورهایش برداشته. بنابراین آن یادداشت قدیمی هم، همچنان معتبر است:
 
ابطحی: من آقای محصولی را که به عنوان وزیر نفت معرفی شده بود نمی شناختم. ولی در مصاحبه هایشان خواندم که خودشان اعلام کرده اند میلیاردر هستند. طبعا یک پاسدار و یا فرمانده جنگی در یک رقابت عادی و کاری سالم نمی تواند در این چند ساله میلیاردر شود. همچنانکه خیل پاسداران عادی و حتی فرماندهان سالم جنگ چنین نیستند. این منطق ناسالم فساد آور است. بی آنکه بخواهم در مورد فردی که نمیشناسمش قضاوت کنم. از آن مهمتر اینکه این فرد در دولت آقای احمدی نژاد معرفی شده که صبح تا شب رسانه های طرفدار ایشان و خود ایشان بسیاری از گذشتگان را دارای فساد اقتصادی معرفی می کنند و می خواهند بقول خودشان شعار عدالت را مطرح کنند. به عقیده من در این معرفی و اصرار رئیس جمهور بر این امر شعار عدالت خواهی دولت جدید خیلی زود زیر سئوال جدی رفت. البته مخالفت جمع زیادی از محافظه کاران با این انتخاب هم جای تقدیر دارد.


سران اسرائیل و اعراب

در کنار هم در کنفرانس ادیان

کنفرانس ادیان با حضور رئیس جمهور اسرائیل "پرز" و پادشاه عربستان "ملک عبدالله" در نیویورک برگزار شد. این کنفرانس بمدت 2 روز و پیش از تشکیل کنفرانس مهم سران جهان پیرامون بحران اقتصادی در امریکا تشکیل شده بود. کنفرانس به ابتکار پادشاه عربستان سعودی و تحت عنوان گفتگو میان ادیان، در مقر سازمان ملل برگزار شد. ملک عبدالله طرحی برای صلح در خاورمیانه است که بموجب آن اسرائیل باید سرزمین های اشغالی را تخلیه کند و در برایر، کشورهای عرب خاورمیانه موجودیت این کشور را در منطقه به رسمیت قبول کنند و با آن مناسبات کامل دیپلماتیک برقرار سازند. ستایش رئیس جمهور اسرائیل از ابتکارات ملک عبدالله و تائید طرح او برای خاورمیانه و اساسا حضور آنها درکنار هم بعنوان خبر مهمی از سوی خبرگزاری های جهان مخابره شد. رئیس جمهور اسرائیل ابراز امیدواری کرد که طرح ملک عبدالله با تائید همه کشورهای منطقه روبرو شود و با این اظهار نظر خود، عملا تائید طرح توسط اسرائیل را اعلام داشت. در این اجلاس 17 تن از سران و رهبران کشورهای غربی و عرب شرکت داشتند. از جمهوری اسلامی فردی در این کنفرانس شرکت نداشت که ظاهرا چنین دعوتی صورت نگرفته و حساب ایران همچنان از مسائل اعراب مسلمان منطقه جداست!

عنوان اول امروز پیک درباره خطبه های نماز جمعه احمد خاتمی را بخوانید )


حساب بانکی

A.Khodai

DEUTSCHE BANK

Konto 4593745

BLZ 10070024

برای پرداخت از خارج آلمان اطلاعات زیر را بنویسید

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

----------------------------

برای تماس با پیک نت

 ازآدرس ای میل زیر استفاده کنید:

  infos@peiknet.com

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany

----------------------------

 

   

--------------------------------


تماس با پیک - تبلیغات در پيك

دیدگاه ها

ارتش شاه
 چرا نداشت
سپاه هم
 چرا ندارد؟

یادداشت سردبیر

همه آنها که دوران قدر قدرتی شاه در دهه 1350 را بخاطر دارند، می دانند که در کنار لقب "اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر" که هیچ روزنامه ای حق نداشت خبری درباره شاه بدون ذکر این لقب منتشر کند و یا در تلویزیون و رادیو بدون این لقب خبری از او پخش کند و بگوید، ایشان یک لقب نظامی هم داشت. یعنی هر وقت رسانه ها می خواستند یا دستور داشتند یک تصمیم نظامی آن آقا را منتشر کنند، باید می نوشتند "اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشداران"، چون فرمانده کل قوا هم ایشان بود و بعد از درجه ارتشبدی که انگشت شماری به دریافت آن مفتخر می شدند، یک درجه بالاتر وجود داشت که "ارتشداری" بود و این درجه خاص ایشان.  درجات نظامی را ایشان میداد، برکناری ژنرال ها بدستور ایشان بود، جا به جا شدن در پست های نظامی و یا انتقال از فرماندهی به کارهای دفتری و ستادی با ایشان بود و خلاصه ارتش دراختیار ایشان بود. چند تنی هم به پاس چاکری و خدمتگذاری و جلب اعتماد ایشان طی چند 10 سال، مثلا بعنوان مشاور منصوب می شدند. این مشاوران هم برای آنکه یکوقت خودشان و مردم تصور نکنند شاه نیاز به مشاور دارد و آنها هم به حساب می آیند، نام آنها "آجودان" بود. اگر غیر نظامی بودند "آجودان کشوری" و اگر نظامی بودند "آجودان لشگری" لقب می گرفتند تا در اذهان "آجدان" های کلانتری ها را تداعی کنند!

در مسافرت های داخلی و خارجی از میان آنها به تناسب کاری که در پیش بود چند تنی را همراه می برد. درست شبیه همین همراهی احمد جنتی با رهبر در سفر به مشهد برای غبارروبی حرم امام رضا و یا همراهی رحیم صفوی با ایشان در بازدیدهای نظامی، سمتی شبیه همان سمتی که علی اکبر ولایتی و یا ناطق نوری دارند. کپی برداری عجیب و درس آموزی است. فکر نمی کنید؟

نه تنها در مورد آجودان های لشگری و کشوری، بلکه در مورد بخشش درجات نظامی هم ایشان به کسی توضیح نمی داد، فقط حکم آن صادر می شد و روزنامه ها منتشر می کردند و یا رادیو تلویزیون ملی ایران آن را می خواند. همین

هیچکس نمی دانست بر مبنای چه معیاری فلان سرتیپ درجه سرلشگری می گیرد و یا فلان تیمسار چرا آخرین درجه ارتش؛ یعنی ارتشبدی را می گیرد. البته بعدها، پس از سقوط رژیم، امثال مادر شاه و یا اسدالله علم وزیر دربار شاه اشاره کردند که این درجات بر مبنای کدام زدوبندها، خوش خدمتی ها، ابراز جان نثاری ها، چاپلوسی ها، نقش آفرینی ها در کودتای 28 مرداد و سرکوب شورشها و قیام ها و... داده می شد.
حالا!

هیچ آدم با انصافی در جمهوری اسلامی پیدا نمی شود که بگوید چنین مناسباتی، حداقل بین رهبر و فرماندهان سپاه برقرار است و بسیار هم بعید به نظر می رسد کار به چنین فاجعه ای بکشد، مگر در شرایطی بکلی متفاوت با شرایط 30 سال اخیر. فرماندهان سپاه هنوز می توانند اظهار نظر سیاسی کنند، با مطبوعات مصاحبه کنند، در مجامع سخنرانی کنند و این را باید مثبت دید و نه منفی. این که با نظرات آنها موافقیم و یا نیستیم و یا چه بخش هائی از این اظهار نظرها را به سود کشور میدانیم و یا نمی دانیم مهم نیست، بلکه اصل مسئله مهم است، که با روند کنونی، یعنی نظامی کردن حکومت خطر از بین رفتن همین پدیده به یادگار مانده از انقلاب و جنگ با عراق هم از بین خواهد رفت. چطور و چگونه اش بحثی جداگانه است. بحث این یاداشت آنست که هیچ یک از این تحرکات در زمان شاه ممکن نبود. حتی کوچکترین ابراز وجود و یا حتی شهرت در میان ارتشیان با برکناری و بازنشستگی  و غضب ملوکانه توام می شد. بلائی که سر ارتشبد آریانا و ارتشبد جم آمد و یا حتی ارتشبد مین باشیان و در درجات پائین تر بر سر امثال دریادار احمد مدنی و دیگران آمد. آجودان های کشوری هم همین وضع و موقعیت را داشتند و کسی ابراز نظری از آنها درباره وضع مملکت به یاد ندارد. مناسبات رضاشاه با ارتشی که مدعی بود ارتش نوین ایران است و خود او درست کرده حتی بدتر از این بود. یعنی حتی کار به کتک زدن ژنرال ها با چوب تعلیمی هم می کشید!
بنابراین، قصد مقایسه نیست، اما قصد و جای سئوال هست. این سئوال که فرماندهان سپاه بر اساس کدام اساسنامه و مقررات مدون و ضوابط تعیین و اعلام شده، درجات نظامی می گیرند؟ به پست های فرماندهی گمارده می شوند؟ از لباس سپاهی بیرون آمده و داخل دولت می شوند، از دولت به سپاه بر می گردند، از بسیج به سپاه می روند و از سپاه به بسیج منتقل می شوند؟ از سپاه اخراج و حتی زندانی عقیدتی و مقلدی می شوند و؟؟؟
چرا یک نفر، حتی یک نفر، در هیچ ارگانی – حتی مجلس خبرگان رهبری- یکی از این سئوالات را نمی پرسد و یا اطلاعاتی دراین باره در اختیار مردم نمی گذارد؟ اگر مردم غریبه نیستند، چرا نباید بدانند؟
امروز، شاید جای نگرانی نباشد، اما فردا را چه دیدید؟ فردائی که همین فرماندهان مثل دوران شاه حتی حق ابراز عقیده هم نداشته باشند و فرمان "ارتش چرا ندارد" شامل حال آنها هم بشود: "سپاه سئوال ندارد"


حکایت
همچنان باقی است
احمد شیرزاد

طرفداران آقای احمدی نژاد در این چندساله از بابت رک گویی و صراحت در بیان، ایشان را ستوده اند. به زعم من این صراحت و سخن گفتن بدون واهمه در مقام محکوم کردن استکبار جهانی و صهیونیسم تا وقتی هزینه هایش را ملت می پردازد، چندان ستودنی نیست. شهامت و رک گویی در بیان حقایق وقتی تحسین برانگیز است که آدمی بتواند آن را درباره عملکرد خویش و زیرمجموعه خویش به کار برد، به ویژه آن زمانی که افکار عمومی ناخودآگاه منتظر است در مورد یک مساله اساسی و مبتلابه کشور نظر صریح و بی پرده بشنود. این همان آزمونی است که تاکنون دولت نهم نمره خوبی در آن نگرفته است. فقط از باب مقایسه بد نیست یادآوری کنیم صراحت دولت اصلاحات را در افشا و محکومیت سوء عملکرد عواملی که درگیر قتل های زنجیره یی بودند و هزینه کلانی که اصلاح طلبان بابت آن اصولگرایی کم نظیر پرداختند.
دستگاه قضایی نیز وظیفه خطیری برعهده دارد. باید تکلیف شکایت آقای کردان از فردی که به ادعای ایشان عامل صدور مدرک جعلی برای ایشان بوده است، روشن شود. آیا به عنوان یک نشانه نمادین مدعی العموم قادر است حقوق و مزایایی که آقای کردان با مدارک غیرواقعی از بیت المال گرفته را برگرداند تا روشن شود دستگاه قضایی نسبت به ناراستی ها در دستگاه های اجرایی بی تفاوت نیست؟
آیا چنانچه چند ماه بعد خبرنگاری در این مورد از سخنگوی قوه قضائیه سوال کند، این پاسخ را نخواهد شنید که آقای کردان شاکی خصوصی نداشته است؟ به راستی اگر در قوه قضائیه اراده یی برای پیگیری علل و عوامل خدشه دار شدن اعتماد عمومی مردم در این موضوع وجود نداشته باشد، چه کسی حق مردم را استیفا خواهد کرد؟ آیا در مجموعه مجلس، دولت و قوه قضائیه کسانی پاسخگوی این امر خواهند بود که پس ماجرای تلاش برای تغییر رای نمایندگان از طریق پرداخت پول چه کسانی بودند؟ آیا این ماجرا هم یک اقدام فردی خواهد بود که هرگز عامل آن محاکمه نمی شود؟
می بینیم که هنوز موضوع کردان تمام شده نیست و نمی توان پرونده را مختومه پنداشت. شاید به تعبیری این تازه آغاز ماجرا باشد. هنوز هیچ ابهامی برطرف نشده است. سوالی که در افکار عمومی جای دارد، آن است که چرا چنین شد؟ حتی کسانی که در موضوع کردان آزمون خوبی پس دادند، ناگزیرند به این سوال پاسخ دهند که کدام روندها و رویه های اشتباه باعث شده است فردی که به قول نمایندگان دو سال پیاپی در تحصیلات خود مردود شده است و نهایتاً فقط موفق به اخذ مدرک فوق دیپلم شده تا حد یک مدیر تحصیلکرده و مدرس دانشگاه خود را جلوه گر کند و تا وزارت کشور بالا رود.
(این مطلب خلاصه شده است)


امنیتی ها
علیه امنیت