1- در همان
روز های
آغازین
انقلاب
مصادرهها
توسط شورای
انقلاب و قوه
قضائیه شروع
شد که تا
کنون به
درستی تجزیه
و تحلیل نشده
است. مسئله
مصادره ها به
دولت به
معنای قوه
مجریه نسبت
داده
می شود اما
واقعیت این
است که دولت
زمان جنگ هیچ
دخالتی در آن
نداشت.
مصادرهها در
جو خاصی
اتفاق افتاد.
نقدهائی که
از دولت من
انجام می شود
از موضع
علمی انجام
نمی گیرد و
متون اصلی به
طور دقیق
بررسی
نمیشوند،
انتقادات
تنها
درتهمت زدن
و انگ چپ زدن
و انگ
کمونیستی زدن
خلاصه می
شود.
2- موفق
ترین برنامه
رژیم سابق
برنامه چهارم
بود، اما این
برنامه با
تجدید نظری
که پس از
افزایش قیمت
نفت ایجاد
شد، عملاً
منتفی
شد. در این
باره اخطارها
و تذکرهایی
توسط
کارشناسان به
مسئولان وقت
رژیم داده می
شد
که بسیار
عبرتآموز
است. در
کنفرانس
بازبینی
برنامه پنجم
در رامسر
(درحضور
شاه)، متغییر
افزایش
قیمتها
بررسی شد.
شنیده ام
که یکی - دو
کارشناس
برنامه و
بودجه با
شجاعت در این
کنفرانس
اعتراض
کردند و با
صراحت اعلام
کردند که این
برنامه ممکن
است منجر به
فروپاشی
رژیم شود،
اما با تلخی
با آن ها
برخورد شد.
جاه طلبی های
شاه، نقشی که
سعی میکند
از نظر
امنیتی در
خلیج فارس
عهده دار شود
و یا وظیفه
ای که او در
ارتباط با
صلح
اعراب و
اسرائیل برای
خود تعریف می
کند، همکاری
های شاه با
سران اسرائیل
همه و همه
دربردارنده
هزینه های
سنگینی برای
رژیم او شد.
او حتی برای
خود رسالت
کمک به
کشورهای دیگر
را تعریف
میکند که
بدهی های
زیادی را
برای کشور به
بار می آورد،
بدهی هایی که
هیچ گاه گفته
نشد چگونه پس
از انقلاب
پرداخت
شد. باید
بگویم که
بیشتر این
بدهی ها
ناگزیر در
زمان جنگ
پرداخت شد.
حتی
به دولت
فرانسه در
قبال سوختی
که قرار بود
در آینده
برای نیروگاه
های اتمی
تحویل گرفته
شود وام
کلانی داده
شد.
3-
علامتهایی
که
از سوی
مجموعه دولت
به بخش خصوصی
داده میشد
حمایت قوی و
بازگشت به
تولید
داخلی بود.
این موضوع
برای ما مثل
مرگ و زندگی
بود. ما
اعلام کردیم
از بخش تولید
حمایت
میکنیم، اما
منافع عدهای
با سیاست
دولت در
حمایت از بخش
های تولیدی
سازگار نبود.
در این دوران
دولت نوع
تجارتی را که
در چهارچوب
خدمت به
اهداف اقتصاد
ملی بود مورد
حمایت
قرار داد.
4- سه
سناریوی
مختلف را در
اوج جنگ
تنظیم کردیم.
وضعیت قرمز،
وضعیت زرد و
وضعیت آبی.
سناریوی
وضعیت قرمز
که
بدترین وضعیت
کشور را
تصویر می
کرد، درباره
ی شرایطی در
نظر گرفته
شده بود
که تنگه هرمز
بسته شود،
گلوگاه های
مهم مواسلاتی
ما بمباران
شود، نفت هم
نتوانیم صادر
کنیم و حتی
جلفا هم بسته
شود و شوروی
هم راه خودش
را بر ما
ببندد.
افرادی که
این
طرح ها را
تهیه می
کردند 15
نفر از وزرا
بودند که در
ساختمانی
جلسه می
گذاشتند،
موضوع را
بررسی می
کردند، اسناد
و مدارک جلسه
هم همانجا می
ماند چرا که
اطلاعات
حیاتی کشور
نباید به
بیرون درز
پیدا می کرد.