می
آئی و من ميروم، ای مرد ديگر
چون تيرگی از بيخ گوش صبحگاهي
ميائی و من می روم، زيباست، زيباست
باران نرمی بر غبار کوره راهي
***
دشت بلاخيز غريب تفته ای بود
هر تپه ای چون تاولی چرکين به آن دشت
ما سوختيم و خيمه برکنديم و رفتيم
اينک تو ميائی برای سير و گلگشت
***
حلاج ها بردار رقصيدند و رفتند
شيطان خدائی کرد، در اين خاک سوزان
اين قصر عاج افتخار آميز تاريخ
برپا بود از استخوان تيره روزان
***
ميائی و من می روم، بدرود، بدرود
چيزی نيآورديم و چيزی هم نبرديم
بيهوده ماندن تلخ دردی بود، اما...
... اما چه درد انگيز! ما بيهوده مرديم.
از
بامداد امروز، جمع زیادی از کارگران مجتمع خانه سازی
اورکیده تهران، در خیابان فدائیان اسلام( بطرف شاه عبدالعظیم) دست به
تحصن خیابانی زدند. به گزارش خبرنگار "پیک" تمام راه های ارتباطی به
منطقه تحصن را نیروهای انتظامی و واحد ضد شورش بسته و مانع راه یافتن
مردم به منطقه تحصن و اعلام همبستگی با متحصنین شده اند.