درست به خاطر ندارم که چندمین دوره انتخابات مجلس بود اما در گیر و دار تبلیغات انتخاباتی مجلس در یکی از شهرهای کرمانشاه منظره بسیار جالبی دیدم که شبیه همان را در سطح انتخابات ملی و ریاست جمهوری هم دیده ام؛ شاید شما هم دیده باشید.
یکی از کاندیداهای انتخاباتی در یکی از روستاها و در جمع اهالی روستا با لحنی عامیانه و ساده در حال حرف زدن بود. یک پیرمرد روستایی، افسار الاغش را می‌کشید و ظاهراً به سمت زمین کشاورزی‌اش می‌رفت. ناگهان الاغ چموش، افسار را از دست پیرمرد کشید و در رفت! کاندیدا سخنرانی را رها و با سرعت الاغ فراری را دنبال کرد. همه اهالی از این حرکت کاندیدا انگشت به دهن مانده بودند.
چند دقیقه بعد، آقای کاندیدا افسار الاغ را در دستان پیرمرد روستایی گذاشت، خم شد و دست‌های
پیرمرد را بوسید و گفت:"این دست‌ها را فرشته‌ها هم می‌بوسند". روستاییان برای سلامتی کاندیدا صلوات فرستادند.
همین کاندیدا، سرزده وارد حیاط یکی از روستاییان شد. زن روستایی که 50 ساله به نظر می رسید در حال پختن نان بود. آقای کاندیدا با احترامی خاص، خم شد، دستان زن را بوسید و گفت: درود بر شما شیرزن کرد که مایه فخر و مباهات ایران هستی. از خدا می‌خواهم مرا خادم و نوکر شما کند تا حق شما را بگیرم".
و سرانجام، آقای کاندیدا که دفتردار یک دبستان بود، با استراتژی هایی که به کار برد، پیروز شد و 4 سال خدمتگزاری کرد. به طوری که بعد از پایان 4 سال بنا به اعتراف خودش یک میلیارد تومان فقط در یکی از حساب‌های بانکی اش پس انداز کرده بود!
در یکی از دیدارهای انتخاباتی اش با مردم، یک زن نابینا با صدای بلند گفت:" چند شب پیش آقا امام زمان را در خواب دیدم که به من گفت به ب-م (همین آقای کاندیدا) رأی بدهید"! بعدها آشکار شد که اولاً این زن نابینا شیعه نبوده و سُنّی بوده و آقای کاندیدا به او پول داده که این حرف را بگوید.
و جالب اینجا بود که با همین ساده گویی‌ها و استراتژی‌ها دوباره هم مردم به او رأی دادند اما انتخابات بنا به دلایلی باطل اعلام شد.
چند روز پیش هم آقای احمدی نژاد که این روزهای سال آخر ریاست جمهوری اش را پشت سر می‌گذارد و در تلاش است که دوباره آرای مردم را جذب کند در سفر استانی به خراسان شمالی در جمع مردم بجنورد مثل همیشه دست به حرکات ساده اما جالبی زد.
احمدی نژاد که می‌دانست مراسم سخنرانی اش از رسانه ملی و رادیو پخش و در روزنامه‌‌ها و سایت‌ها منتشر می شود طوری سخن گفت که به مردم سایر نقاط ایران بفهماند هنوز محبوب است. او از مردم پرسید:"از چه ساعتی اینجا آمده اید؟"، مردم پاسخ دادند. احمدی‌نژاد گفت: از ساعت 9؟ چند؟ 7 صبح؟! زودتر آمده اید؟ پس خسته شده‌اید نه؟
مردم گفتند: نه! و طبیعی است که بگویند نه! آن وقت احمدی‌نژاد که دید تنور داغ است، فتیرش را چسباند و گفت: کی خسته است؟ مردم هم پاسخ دادند: دشمن! و این یعنی فقط دشمنان از احمدی‌نژاد خسته می‌شوند!
بعد گفت: شهر بجنورد یکی از زیباترین شهرهای ایران است! اتفاقاً یکی از دوستان بجنوردی‌ام کنارم بود که گفت: بجنورد یکی از زیباترین شهرهای ایران! جلّ الخالق! اونجا یه شهر خشک و بیابانی است که فقر و اعتیاد هم بر نازیبایی‌اش افزوده.

مادر دکتر کردان در پی وزیر شدن فرزندش: اگه میدونستم یک روز وزیر میشی، حتما میفرستادمت مدرسه!