به کنگره
مجاهدین انقلاب
جبهه نجات و آشتی ملی
یک ضرورت تاریخی
حاکمیت یکدست در پی حذف
احزاب و ایجاد یک جامعه غیرمتشکل و توده
وار است. تشکل های سیاسی باسابقهای، چون
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، در
کنار دیگر احزاب اصلاحطلب و آزادیخواه،
میتوانند جبهه واحدی را با درک شرایط
بسیار پیچیده و دشوار کنونی و برای
جلوگیری از هرگونه خطر احتمالی ـ که
فروپاشی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی
جغرافیایی ایران عزیز را در پی خواهد داشت
تشکیل دهند.
علی لاریجانی در سفر
به قم، از هر دری سخن گفت و
مخالفت های تلویحی اش با طرح های دولت
را مطرح کرد، از جمله درباره دفتر
حفاظت منافع امریکا که احمدی نژاد از
آن استقبال کرده و لاریجانی آن را یک
فریب اعلام کرد و گفت که نباید آن را
پذیرفت. همچنین در باره طرح تحول
اقتصادی دولت، نگرانی خود را از
افزایش تورم و گرانی و گسترش فرهنگ
صدقه(گدا نوازی) اعلام داشت و درباره
سپاه و موشک هم سخن گفت، اما در تمام
طول این سفر پر سخنرانی و پر مصاحبه،
در باره لایحه حمایت از خانواده که در
مجلس مطرح است و مورد مناقشه و مخالفت
بسیار جدی زنان ایران لام تا کام چیزی
نگفت و عجیب آن که خبرنگاران نیز
سئوالی نکردند و یا اگر کردند اجازه
انتشار سئوال را نیافتند!
این امام جمعه ها هم در دوران
رهبری علی خامنه ای رویش کرده اند
و جانشین ریزش کرده هائی مانند
آیت الله طاهری و آیت الله توسلی
و آیت الله اردبیلی و تمام
روحانیونی شده اند که در مجمع
روحانیون مبارز و جامعه مدرسین و
محققین حوزه علمیه قم جمع شده
اند. در همین دوران امثال حجت
الاسلام کدیور مغضوباند و امثال
حجت الاسلام اشکوری خلع لباس شده
اند تا امثال امام جمعه مهریز
سخنگوی انقلاب شوند. همان انقلابی
که رهبر می گوید احمدی نژاد
شعارهای آن را احیاء کرده است! و
لابد امام جمعه مشهد"علم الهدا" و
امام جمعه شیراز "حائری شیرازی" و
هم اندیشان آنها آن را تئوریزه
کرده اند. نه این بساطی که راه
افتاده انقلاب است و نه آنها که
رهبر فکر کرده رویش انقلابی
کردهاند، انقلابی اند. انقلاب 57
شعارها و آرمان های دیگری داشت که
همچنان نیز مطرح است و بازگشت به
آن آرمان ها و شعارهایش به شهادت
روزنامه های سال 57 و دیوارهای
شهرها، بکلی چیز دیگری خلاف آن
اوهامی بود که بنام انقلاب می
خواهند جا بزنند. اگر خیزش دیگری
هم در کشور رخ بدهد، برای نجات آن
شعارها و آرمان هاست، همچنان که
در دوم خرداد همه به یاد دارند،
نه آنچه احمدی نژاد و امام جمعه
های منصوب رهبر و خود رهبر می
گویند.
تبعید دبیر سندیکای شرکت واحد
به زندان رجائی شهر
جرمش اینست که می
گوید:
کارگران سندیکا می خواهند!
نیم میلیون دختر 25
ساله
هنوز درایران شوهر نکرده اند
نیم میلیون زن مطلقه بالای 30 سال در
ایران داریم
که مجموع آنها چند برابر مردان ازدواج
نکرده است
این دولت باید گرم تراز دولت های قبلی
حمایت شود، البته قانون را رعایت نمی کند،
وزراء استقلال ندارند و مصوبات هوائی زیاد
دارد، اما با این همه فکر نکند تا یکسال
دیگر کارش تمام می شود، خیر! برای 5 سال
آینده برنامه ریزی کند، فکر کند 4 سال دوم
هم قدرت اجرائی را در دست دارد!!(این
بخش آخر که نشاندهنده عدم تمرکز و خارج از
کنترل سخن گفتن رهبر است و عملا نفی کننده
و بیهوده بودن انتخابات آینده ریاست
جمهوری را ابتدا خبرگزاری ایرنا مخابره و
خبرگزاری ایسنا سانسور کرد و سرانجام همه
سانسور کردند.)
این عکس را خبرگزاری مهر دیروز از
زیر یکی از پل های تهران گرفته و
روی سایت خود قرار داد. خانواده
ای که توان پرداخت کرایه خانه را
نداشته و اثاثیهاش را صاحبخانه
بیرون ریخته است. آنها زیر این
پل پناه گرفته اند تا چه پیش
آید. چه می تواند پیش آید؟ نان
آور خانواده را کاری خواهند داد
که نان و لبوئی از آن برسد؟
سرپناهی به همراه جیره ای که شکم
خانواده را سیر کند دراختیارشان
خواهند گذاشت؟ دولت انقلابی (به
تعبیر رهبر) با آن 190 میلیارد
دلار نفتی که در سه سال گذشته
فروخته و بخش اعظم آن را به شکم
سپاه ریخته در غم آنهاست؟ آنها که
با 200 میلیارد تومان به صف شده و
نوبت گرفته اند که بانک خصوصی باز
کنند، سهمی در این فاجعه پرشمار،؛
که تنها گوشه ای از آوار بیکاری و
فقر و اعتیاد و نکبت های وابسته
به آنست دارند؟ اگر دارند، در
کدام نظام و با کدام حمایت چنان
شده اند؟ و اینها که به خاک سیاه
نشسته اند در کدام نظام و کدام
حمایت و رهبری؟
دولت نهم
این پدیده را مگر رهبر ستاید
و فرماندهان سپاهش بستایند!
مهدی خزعلی
نگاه نهضت آزادی ایران به برنامه ها و
تصمیمات اقتصادی دولت احمدی نژاد
190 میلیارد دلار
پول بی زبان نفت کجاست؟
کارنامه
3 ساله-
در سه سال گذشته، با هزینه شدن 190
میلیارد دلار درآمد نفتی، نقدینگی 2ر5
افزایش یافت، نرخ تورم از 12% در سال
1381 به بیش از 21% در سال 1386 ( مستند
به آمار بانک مرکزی) رسید، بیکاری به بیش
از 3% نسبت به دولت پیشین رسید، قیمت مسکن
در همین مدت سه برابر شد، با تفسیر نادرست
از اصل 44 قانون اساسی مالکیت بخش دولتی
به بخش واگذار شد و این اصل تنزل معنایی
یافت. با واگذاری مالکیت شرکت های دولتی و
نه بنگاههای اقتصادی بخش عمومی به بخش
خصوصی، مصون سازی نهادهایی مانند بنیاد
مستضعفان و بنیاد 15 خرداد، ایجاد تصنعی و
تحمیلی یک بخش ویژه ی اقتصادی ِ برخوردار
از منابع ِکلان رانتی، ارایه ی
عوامفریبانه و غیر مفید سهام عدالت که
بیشتر جنبه ی تبلیغی داشت و... نه تنها گرهی
از مشکلات معیشتی تهیدستان باز نکرد که در
عمل، اسباب به زیر خط فقر رفتن آحاد
بیشتری از ملت ایران را فراهم آورد. سهام
شرکت هایی که اقدام به خرید واحدهای
صنعتی واگذار شده میکنند، متعلق به بانکها
و شرکتهای شبه دولتی هستند و تاسف بارتر
آن که در بسیاری موارد دیده شده است که
این گونه خریداران، راه حل افزایش بهره
وری را در برچیدن کارگاه صنعتی، فروش
دارایی کارخانه و واریز درآمدها به
معاملات کلان ملکی یافته اند.
بزرگ ترین مبلغ ما در جامعه امروز عملکرد
دولت آقای احمدی نژاد و مجلس هفتم و
احتمالاً مجلس هشتم است.وقتی عامه مردم وضعیت زندگی،
معیشت، آزادی های اجتماعی جوانان و حتی
ورزشکاران یا بیشتر از همه دخالت هایی که
در مسکن می شود، مشکلاتی که جانبازان و
ایثارگران در آموزش و پرورش دارند و
تضییقاتی که برای آنها ایجاد شده، یا
بیماران و دردمندان را که داروهای آنها
گران تر شده و به آن امکانات سابق دسترسی
ندارند ملاحظه می کنند، با حساب دو دوتا
چهارتای ساده می گویند: صد
رحمت به آقای
خاتمی. به همین دلیل براساس نظرسنجی هایی
که انجام می گیرد، آقای خاتمی از محبوب
ترین سیاستمداران ایرانی است.
حرف هائی که رهبر
جمهوری اسلامی در
دیدار باهیات دولت و
به مناسبات هفته دولت
زد را چگونه باید
ارزیابی کرد؟
عده ای می گویند و
شروع کرده اند به
نوشتن و توجیه کردن
آن سخنان و گرفتن باد
از پرچم احمدی نژاد
که با هندوانه ای که
رهبر زیر بغلش گذاشت
از بیت رهبری به قصر
ریاست جمهوری بازگشته
و چهار سال دوم ریاست
جمهوری را هم از همین
حالا و با حرف های
رهبر نقد کرده است.
از جمله این توجیه
کنندگان "سلیمی نمین"
سردبیر سابق کیهان
هوائی است.
شماری، سخنان رهبر
برای هیات دولت را
جلوگیری از حمله و
انتقاد بیشتر به دولت
و رنجیدن فرماندهان
سپاه و طیف روحانیون
حجتیه ای به رهبری
مصباح یزدی ارزیابی
کردهاند. مانند
تفسیری که دبیر ادوار
تحکیم "زیدآبادی"
نوشته و سایت بی بی
سی منتشر کرده است.
در این میان محمد علی
ابطحی نیز در وبلاگ
خود و در گزارش اجلاس
هیات رهبری مجمع
روحانیون مبارز با
شرکت محمد خاتمی،
تنها اشاره کرده است
که سخنان رهبر و
بویژه آن بخش که از
آن تلقی تعیین تکلیف
انتخابات ریاست
جمهوری و تضمیمن دو
دوره ای شدن احمدی
نژاد شده، مورد بحث و
بررسی قرار گرفت. او
ننوشته و لابد اجازه
نداشته بنویسد آن بحث
و بررسی در چه مایه
ای بوده است؟
خبرگزاری سوپر خودی
"فارس" هم با استفاده
از فرصت بوجود آمده
براثر سخنرانی رهبر،
روزگذشته فورا دویده
جلو و در حاشیه کنگره
اسدالله لاجوردی، که
نام اصلی آن باید
کنگره وقاحت و دهن
کجی به یک ملت باشد و
در آن ناطق نوری
مشاور ارشد رهبر و
رئیس مجلس پنجم
سخنرانی کرده بود، از
ایشان پرسیده "آن
وعده دولت وحدت ملی
که جنابعالی طرح
کردید چه شد؟"
ناطق نوری هم که تازه
از منبر ستایش از یک
جانی و جنایتکار- که
نامش بی شک در تاریخ
ایران ثبت خواهد
ماند- پائین آمده
بود، با ملاحظه بادی
که از بیت رهبری و
جلسه دیدار رهبر و
هیات دولت برخاسته
بود، در پاسخ گفت: آن
فقط یک نظر و پیشنهاد
استراتژی بود و من هم
هیچ قصدی در دنبال
کردن این فکر و یا
ملاقات و رایزنی با
دیگران در این مورد
ندارم.
رئیس ستاد مشترک
نیروهای مسلح -سرلشکر
فیروزآبادی- هم به
نوبه خود، پس از آن
سخنان گهربار رهبر
میکرفن را جلوی دهانش
گرفت و در
دیدار با فرماندهان
ارشد، عینا همان
تعابیر ایشان در باره
دولت احمدی نژاد را
تکرار کرد تا حمایت
نظامی از سخنان رهبر
و فرمانده کل قوا را
اعلام کرده باشد.
البته نه آنچنان
وزین، در حد
وزن و قطر خودش!
سپاه پاسداران هم
اعلامیه ای در همین
ارتباط و با همین
مضمون (همآهنگ با
سخنان رهبر) صادر کرد
تا همه مخالفان
و منتقدان دولت حساب
کار خودشان را بکنند
و بند 209 اوین را
فراموش نکنند.
اگر یک خبرنگاری، یک
خبرگزاری، یک رادیوئی
و یا بنی بشری از من
بپرسد چه فکر می کنی؟
می گویم:
اولا- این همان فرهنگ
سیاسی مسلط در دهه
1350 است که دولتین و
مجلسین و ارتشین و...
بعد از شاه نفس می
کشیدند تا مبادا به
جرم زودتر نفس کشیدن
و جلو افتادن از شاه،
ایشان دستور بریدن
نفسش را بدهد. پدرش
خشن و بی پروا و خودش
مدرن و آن روزی! اما
هر دو در یک جهت.
اکنون هم که نگاه
کنید، همه "...ین" ها
به شمول "سپاهین"
همان می کنند و می
گویند که "... تین"
در زمان شاه می گفتند
و می کردند. قانون
اساسی همان بود که
اعلیحضرت آریامهر می
فرمودند و جلب رضایت
ایشان بالاترین و مهم
ترین بند قانون اساسی
بود!
دوم- به شهادت چندین
سخنرانی و اظهار نظر
و فرمان اخیر رهبر
جمهوری اسلامی که یک
"مقام معظم" هم به آن
اضافه شده، مثل
آریامهر که به دمب
اعلیحضرت شاهنشاه
بسته بودند، ایشان
تعادل خود را از دست
داده است. از کسی که
در بیتش بنشیند و
سفرا و نمایندگان
خارج از کشور را
احضار کند و خطاب به
آنها بگوید "ما
ابرقدرت" شده ایم،
نباید انتظار داشت در
جمع هیات دولت نگوید
"شماها فکر کنید نه
یکسال، بلکه 4 سال
بعدی هم قوه مجریه را
در دست دارید!" و چند
ماه دیگر هم به مردم
بگوید در انتخابات
شرکت کنید و مشروعیت
نظام را به امریکا
نشان بدهید!
از این نمونه سخنرانی
ها و موضع گیری ها،
ایشان به کرات دارد.
این فقط یک نمونه بود
و قطعا آخرین آنهم
نخواهد بود. زیاد
نباید آنها جدی گرفت.
تعادل روحی و روانی و
عصبی آقا بهم ریخته!
مثل همه آنها که قدرت
در کشورشان متمرکز شد
و به پشتوانه قوای
نظامی که فرماندهی آن
را دراختیار داشتند
سخن می گفتند و تصمیم
می گرفتند و فاجعه
آفریدند. چین و مائو
و انقلاب فرهنگی،
شوروی و استالین پس
از پیروزی در جنگ با
فاشیسم و آلمان نازی،
ناپلنون در
فرانسه.... و برای
آنکه ایشان خود را در
قد و قامت بزرگان فرض
نکند، از نمونه هائی
مثل رضاشاه که خیز
برداشت تا متحد هیتلر
شود، مثل شاهنشاه
آریامهر که ایشان زیر
عبا تقلید او را می
کند و یا زیاد دور
نرویم، مثل صدام حسین
درعراق و مثل خیلی
های دیگر از گذشته
دور تا گذشته نزدیک.
نمونه هائی از سخنان
و تصمیمات و دخالت
های او در تمام امور
مملکتی را از امشب تا
فرداشب جمع می کنم و
برایتان می نویسم که
مستند تر به آن عدم
تعادلی در شناخت
"رهبر" برسید که به
آن اشاره کردم.
- 8000 دکتر بیکار
-7میلیون جوان بیکار
- از هر 10 ازدواج 6
طلاق
- 6 میلیون معتاد
- 68% مبتلا به
افسردگی
- مصرف سالانه 500
میلیارد تومان
دخانیات
- رسیدن سن فحشا به
14 سالگی
- فروش سالانه 13
هزار کلیه
- 42% زیر خط فقر
در شهر بندرعباس
بنا بر شرایط جوی
همیشه درختان خرمای ِ
خودرو در هر جایی می
رویند، معمولا شرکت
ها برای زیباسازی
فضای سبز اندکی نیز
نهال خرما می کارند.
در شرکت گاز بندرعباس
که در خیابان دانشگاه
واقع شده است نیز از
این درختان خودرو
بسیار دیده می شود.
هفت روز پیش رییس
حراست شرکت گاز که
شخصی است به نام غلام
قورچیان به یکی از
نگهبانان ِ قراردادی
ِ شرکت گاز که همایون
ِ رکن الدینی نام
داشت دستور می دهد که
به بالای درخت برود و
برای وی خرما بچیند!
در حال حاضر در هر
بندرعباس قیمت هر
کیلو خرمای خوب کمتر
از پانصد تومان است و
بدیهی است که میوه ی
خرمای ِ درختان خودرو
که دیگر ارزشی
ندارد.اما نامبرده
بدون توجه به ارتفاع
ِ زیاد ِ درخت در
برابر امتناع ِ
کارمند ِ مربوطه وی
را تهدید به اخراج می
کند و ناگزیر آن شخص
مجبور می شود از درخت
بالا برود. متاسفانه
کارمند مزبور در همان
نیمه ی راه از بالای
درخت با پایین پرت می
شود و دچار ِ ضربه ی
مغزی می شود، این شخص
پس از هفت روز که در
کما به سر می برد،
فوت کرد. در طی این
هفت روز رییس حراست
به همه دستور داده که
درباره ی علت این
حادثه هیچ گونه اظهار
نظری نکنند و به
مافوق های خود نیز
گزارش داده که
نامبرده در هنگام
حادثه، پست خویش را
ترک نموده و بر اثر
اهمال کاری خویش فوت
نموده است.
قورچیان قبلا در
حفاظت اطلاعات سپاه
بود با شماره پرسنلی
78740 .
از دو روز پیش حملات
جناح احمدی نژاد در
روزنامه ایران به
رفسنجانی بسیار شدید
شده است. این
رویاروئی هیچگاه تا
کنون در این سطح علنی
نشده بود. این تقابل
و مقارن شدن آن با
حوادث و رخدادهای
مطرح در کشور های
اطراف ایران خبراز
حوادثی قریب الوقوع
میدهد. حوادثی که
باید در روزهای آینده
منتظر نشانه های آن
بود. با تجربه 40
سالی که حوادث روزگار
را دنبال می کنم، هر
زمان وضعیت در چند
نقطه بهم می ریزد
آمریکا کار خودش را
می کند و سود خودش را
می برد. به ماجرای
گرجستان از این زاویه
هم توجه کنید!
از میان هزاران پیامک
روزانه ای که در
ایران مردم برای هم
می فرستند، شماری را
که حامل پیامی است و
اشاره به حال و روز
جامعه، انتخاب کرده و
منتشر می کنیم. پیامک
ها، به تعبیری می
تواند همان دیوارهای
شهر در سال 1357 است.
آنچه را مردم در
مطبوعات نمی یابند و
در سیما نمی بینند،
خود می گویند. در سال
57 روی دیوار می
نوشتند و حالا پیامک
شده و روی موبایل ها
و یا تلفن های همراه
پخش می شود.
به یاد ادیسیون
این روزها که برق
زیاد می رود. مردم
خیلی یاد پدر و مادر
ادیسون و خواهر و
مادر احمدی نژاد می
کنند.
مدل جدید مو
قیمت های جدید
آرایشگاه مردانه طبق
حکم جدید ستاد طرح
امنیت اجتماعی:
مدل رادانی 800 تومان
مدل الهامی 650 تومان
حداد عادلی 425 تومان
همراه با یک لپ لپ
آیت الله جنتی 312
تومان با صرف چای
احمدی نژاد با صرف
قهوه مجانی
*رئیس
جمهور احمدی نژاد
اعلام کرد: از این به
بعد برق نمی رود،
بلکه بعضی وقت ها
میآید!