شاید اقبال آمریكائیان به "مك كین" و نمودار شدن سطح بالاتری از
هماهنگی بین قدرت های غربی و شرقی در برابر تهران، دلیل چهارمی شد
كه ضرورت پرهیز از مجلسی تمام و كمال فرمایشی را برای رهبران راست
روشن ساخت.
چهل و
یکمین سال درگذشت دکتر مصدق، نخست وزیر ملی ایران در دوران
جنبش ملی شدن نفت قرار است روز سه شنبه 14 اسفند در دهکده
احمدآباد که تبعیدگاه بود و سرانجام مقبره او شد برپا می شود.
هیات امنای قلعه احمدآباد با صدور اطلاعیه ای زمان برگزاری این
مراسم را 10 صبح 14 اسفند اعلام داشت.
از نگاه چهار روزنامه
نگار سیاسی و کهنه کار امریکائی
در
پیک نت از قول معاون مرکز مطالعات واشنگتن در شرق
نزدیک خواندم که آقای خامنه ای نگران ورود فرهنگ غرب
است. این کاملا نادرست است و همان چیزیست که اقای
خامنه ای دوست دارد راجع بهش گفته شود. بنا به دلایلی
که در زیر می آورم و سخنرانی های اقای خامنه ای - چه
حرف های عمومی و چه حرف های خصوصی- همه این را نشان می
دهد که آقای خامنه ای فقط از امریکا تضمین می خواهد که
دست به بر اندازی سخت نزند و روابط دوستانه با بیت
ایشان برقرار کند. فرهنگ غرب هم مانند تمام فرهنگ ها
از قوانین و هنر و اقتصاد و روابط اجتماعی حاکم بر
غرب تشکیل شده است . و از این موارد فقط شیوه اقتصاد و
روابط و مناسبات اجتماعی است که می تواند نفوذ کند.
بهتر بگویم فقط این 2 مورد هستند که ورودشان می تواند
ضرر داشته باشد چون هنر و ادبیات جهانی است و مرز نمی
شناسد و در مورد قانون اساسی هم همین بس که در هیچ جا
دیده نشده است که کشوری با هدف برقراری قانون اساسی
خودش به کشور دیگر نفوذ کند.
1-
اقتصاد ایران- زیر حکومت آقای خامنه ای هم همانند
دوران شاه از دارای تضاد ثبات در عین تغییر است. ثبات
از آن جهت که ظاهرا سرمایه داری نظامی- صنعتی هنوز
سلطه کامل ندارد و دوران سرمایه داری تجاری دلالی را
طی می کنیم وتغییر از آن جهت که عملا به سمت سرمایه
داری صنعتی نظامی گام بر می داریم که دست پخت حاکمان
ایرانی است و ویژگی هایی دارد که منحصر به فرد است و
در خیلی جهات بدتر از سرمایه داری حاکم بر غرب. نظم آن
سرمایه داری را نیز ندارد. همزیستی میان این دو شیوه
همچنان ادامه دارد تا آینده چه پیش آورد.
هر
کسی در ایران زندگی کند با یک نگاه کلی بر قوانین کار،
نحوه خصوصی سازی، مناسبات حاکم ما بین کار فرما با
کارمند یا کارگر متوجه ورود بی سر و صدای سرمایه داری
بومی جمهوری اسلامی که فرهنگ کار خاص خودش را هم به
همراه دارد می شود. آقای خامنه ای که همه امور زیر
نظرش است، بموجب همین شواهد نمی تواند نگران هجوم شیوه
اقتصادی غرب به ایران باشد چون بدتر از آن را پیاده
کرده است.
2-
نفوذ رفتارهای اجتماعی: در خارج کشور چند کانال
تلوزیونی فارسی زبان هستند که فقط و فقط موزیک پخش می
کنند. در میان اینها 2 کانال
است که یکی فقط و فقط ویدئو کلیپ هایی را پخش می کند
که در داخل ایران ساخته شده است و یکی دیگر هم از خارج
پخش می کند و هم ویدئو کلیپ های داخل ساخته شده را
نشان می دهد که تقریبا تمام جوانان ایران این کانال ها
را حتی بهتر از 8 تا کانال داخل می شناسند. هر کس که
یک نگاه کلی به این 2 کانال و ویدئو کلیپ هایی که در
داخل ساخته می شود بیاندازد یک لحظه شک می کند که کدام
یکی ایران است؟ آن که در تلوزیون می بیند یا آن که در
خیابان می بیند؟ نحوه آرایش دختران و پسران نحوه
خواندن و داستان این کلیپ ها با نظیر غربی خود مو نمی
زند. این در حالی است که تمام این کانال های خارج کشور
زیر نظر هستند و یک جوانی که در داخل زندگی می کند
بصورت تصادفی کلیپ خود را به خارج نمی فرستد و برای
کانال هایی می فرستد که برا خودش هم خطری نداشته باشد.
این نشان می دهد که این 2 کانال با ایران در رابطه
هستند و یا اینها در حکومت نفوذ دارند یا حکومت در
اینها نفوذ دارد که حکومت با اینها کاری ندارد و حتی
از داخل هم تبلیغ می گیرند. این کانال ها از داخل
هدایت نمی شوند؟ آقای خامنه ای و قشون دولتی و سپاهی
اش نگران این قضیه هم نیستند، چرا که در غیر سیاسی
کردن جوان ها موفق اند.
معجزه
خونین!
یك پرونده طلاق و جدایی را در دادگستری
كرج مرور کردم. ماجرا واقعا خواندنی است. مرگ در ایران
معجزه نیست، اما این یکی واقعا معجزه ایست که مقامات
قضائی و انتظامی بانی آن بوده اند.
قبل از وقوع معجزه، مردی که شاکی یک
ماجرائی بوده، از رئیس شعبه رسیدگی كننده( رئیس
دادگاه) خواهش می كند یك جوری مسئله را فیصله بدهد . و
برای تسریع فیصله چند بار هم به رئیس دادگاه می
گوید: "اگر به كار ما رسیدگی نكنی، زنم را می كشم"
در برابر این تهدید، هر بار رئیس
دادگاه می گوید: "خالی بندی نكن و دروغ نگو. تو مرد
كشتن نیستی!"
آن مرد همین خواهش و تهدید را چند بار
هم خطاب برای یکی از افسران كلانتری تكرار می كند.
اتفاقا افسر مربوطه هم حرف های رئیس دادگاه را عینا به
مرد فوق می گوید:"تو مرد آدم كشتن نیستی. هر وقت
خواستی زنت را بكشی، وقتی بكش كه من نگهبان نباشم."
باور کنید اینها همه در پرونده ثبت
است. حالا ادامه اش را بخوانید>
شبی خبر میرسد كه قتلی اتفاق افتاده
است. بازرس كشیك كه تصادفا همان رئیس دادگاه بوده به
محل می رود و متوجه می شود قاتل همان مرد پروند شعبه
خودش است. وقتی چشم قاتل به رئیس دادگاهش می افتد می
گوید "دیدی عرضه داشتم و كشتم"
تصادفا افسر نگهبان هم بطور معجزه
آسائی همان افسری بوده كه مدام می گفته تو عرضه آدم
كشی نداری
نگوئید
مردم ایران
کم حافظه اند!
در ستون نظرات مردم
در مطبوعات نیمه جان:
- یادش به
خیر، در آن انتخابات آقای احمدی نژاد با
حرکاتی که کرده بودند مورد نفی هر دو جناح
قرار گرفته بودند و رتبه ایشان 68 بود.
نفر اول محمد رضا خاتمی، دوم خانم کدیور،
سوم علیرضا نوری و چهارم محسن آرمین بود.
مجموع رای آقای حداد و توکلی و باهنر به
نفر سوم لیست اصلاح طلبان نمی رسید. اینکه
عده ای می گویند هرچه می کشیم از مجلس ششم
می کشیم برای این است که مردم نشان دادند
که واقعا چه می خواهند و آنها تحمل حرف
مردم را ندارند. آقای احمدی نژاد با کد 41
در آن انتخابات با 280046 رای حتی از قصه
گوی ظهر جمعه هم بیشتر از 5800 رای کمتر
آورد. این آقای الهامی که الان چندین پست
دارند هم با حدود 300 هزار رای رتبه 63
تهران را کسب کرده بود. آیا هنوز هم میزان
رای ملت است؟ پس چرا عدالت این شده که یک
طیف علاوه بر استفاده از همه امکانات کشور
(صدا و سیما، شهرداری، دانشگاهها و...)
الان تمام لیست های انتخاباتیش سر ریز
داره تا ارائه بشه و طیف مقابل به دنبال
اینه که بتونه در چند شهر رقابت داشته
باشه؟
- یادش به خیر! در آن انتخابات- مجلس ششم-
در حوزه اصفهان هم 6 نامزد اصلاح طلبان
رای آوردند و 2 نفر از با جنب و جوش ترین
نمایندگان مجلس ششم یعنی احمد شیرزاد و
رجبعلی مزروعی از اصفهان رای بالا آوردند.
در آن دوره آقای فلاحیان از اصفهان کاندید
شد، که رای نیاورد .من هم فکر نکنم دیگر
هیچ وقت آن انتخابات تکرار شود.