اعلام ورود محمد خاتمی و یا
میرحسین موسوی به کارزای
انتخابات ریاست جمهوری، روز
گذشته در صدر اخبار مهم داخل
و خارج کشور قرار گرفت. با
اعلام این خبر توسط محمد
خاتمی، اکنون مانیفست دهه
چهارم جمهوری اسلامی که خبر
آن دو روز قبل در پیک نت و به
نقل از خبرگزاری های داخلی
انتشار یافت، معنای واقعی خود
را یافت. این مانیفست که آن
را میتوانید از
اینجا بخوانید، توسط
شماری از کارشناسان و
دولتمردان 3 دهه گذشته جمهوری
اسلامی تهیه شده و قرار است
بزودی در یک همایش که در آن
حجت الاسلام ناطق نوری دبیرکل
سابق جامعه روحانیت مبارز و
رئیس مجلس پنجم نیز حضور
خواهد یافت و سید حسن خمینی
نوه آیت الله خمینی سخنران
افتتاحیه آن خواهد بود جزئیات
آن اعلام شود. با آنکه تاکنون
رسما اعلام نشده میرحسین
موسوی و محمد خاتمی مشترکا با
رهبر جمهوری اسلامی ملاقات
کرده و اعلام آمادگی خود برای
شرکت درانتخابات را به وی
اطلاع داده اند یا خیر، در
محافل سیاسی داخل کشور اخباری
در این باره بر سر زبانهاست.
این احتمال که هر کدام از این
دو چهره به ریاست جمهوری
برسند دیگری معاون اول وی
اعلام شود نیز وجود دارد. ضمن
آنکه گفته می شود ترکیب جدیدی
برای اداره دولت و کابینه در
مانیفست مورد اشاره دربالا در
نظر گرفته شد که در آن می
تواند ناطق نوری و یا امثال
او با اختیارات قابل توجهی
حضور داشته باشند. درحقیقت
نوعی کابینه وحدت ملی!
حضور میرحسین موسوی در
انتخابات و یا درکابینه
احتمالی آینده، با توجه به
شناخت و رابطه ای که شخص وی
با بسیاری از فرماندهان ارشد
و کنونی سپاه پاسداران که در
دوران جنگ فرماندهان جبهه ها
بوده اند داشته، شانس حمایت
بخشی از سپاه از چنین مانیفست
و ترکیب دولتی را تقویت می
کند.
به یاد آن که
خاموش شد و روز
گذشته
طی مراسمی
در تهران به خاک
وطنش سپردند
کاوه دهگان
سرگذشت او، جلد
یازدهم
"ده رمان بزرگ
جهان" بود!
از راست به چپ
محمود ژندی مدیری
روزنامه "بسوی
آینده"، مهندس
عباس گِرمان و
کاوه دهگان که بر
گونه محمد
قاضی بوسه می
زند. این عکس
را از
گنجینه خاطرات
نصرت الله نوح
مرد حافظه ایران،
در سایت اینترنتی
وی با
نام "سفینه نوح"
و "پژواک" گرفته
ایم.
جلسه بررسی مشکلات کشور
جلسه شورای مرکزی مجمع
روحانیون مبارز با حضور
اکثریت
اعضاء و به ریاست محمد
خاتمی تشکیل شد.
در
این جلسه اوضاع سیاسی و
اقتصادی و
مشکلات کشور مورد بررسی و
تحلیل قرار گرفت.
دلیل اعلام مخالفت عراق با
پرواز هواپیماهای جنگی از
فراز این کشور به سوی ایران و
همچنین مختل شدن بخش هائی از
مخابرات و اینترنت ایران در
آخرین خبری که روز گذشته
نیویورک تایمز فاش کرد معلوم
شد. نیویورک تایمز نوشت که
اسرائیل برای بمباران ایران
از امریکا بمب های پناهگاه
شکن درخواست کرده بود.
علیرغم علامت سئوال هائی
که باهنر روی نام احمدی
نژاد در این مصاحبه
گذاشته و باز علیرغم
اخباری که در باره اعلام
نامزدی علینقی جهرمی و
علی اکبر ولایتی در جامعه
پخش شده، بنظر می رسد هدف
از همه این اخبار و اظهار
نظرها انتقال این پیام به
اصلاح طلبان است که در
میان اصولگرایان تفاهم بر
سر کنار گذاشتن احمدی
نژاد است، اما به این شرط
که کاندیدای اصلی اصلاح
طلبان- محمد خاتمی- وارد
میدان نشود و اجازه بدهند
اصولگرایان خودشان احمدی
نژاد را کنار بگذارند.
این ترفندی است با هدف
جلوگیری از به میدان آمدن
محمد خاتمی و سپردن میدان
به چند اصولگرای خودی و
یکی دو اصلاح طلبی که
مردم باندازه خاتمی از او
شناخت نداشته و در نتیجه
احمدی نژاد از صندوق ها
بیرون بیآید!
مناقشاتی که هم اکنون در عراق، افغانستان
و برخی کشورهای آفریقایی جریان دارند همگی
بخشی از رقابت بر سر سلطه بر سوخت جهانی
است. رقابتی که در آینده برخوردهای دیگری
را نیز بوجود خواهد آورد.
مرکز درگیری به سوی شرق فلسطین انتقال
یافته است. در اینجا موضوع بر سر فشارهای
ایران، به عنوان پشتیبان حماس و حزبالله،
برای تبدیل شدن به یک قدرت برتر
منطقهایست. به برکت استراتژی بیبدیل
دولت بوش، ایران به سوی چنین موقعیتی
رانده شد.
در لبنان
یک سازمان نظامی- عربی
برای مقابله با حزب الله خلق شد
شرکت هپکوی اراک اولین و
بزرگترین تولید کننده
ماشین الات راهسازی در
خاورمیانه به علت نداشتن
نقدینگی و نداشتن مشتری
ورشکست شد. از 20/10/87
ساعت کاری 2.5 ساعت کم
شده و پنج شنبه ها هم
تعطیل اعلام شده است.
تمامی مزایای شغلی هم تا
اطلاع ثانوی تعدیل شده و
خیل طلبکاران از این شرکت
در ازای طلب خود ناچار به
دریافت ماشین الات هستند.
اشاره- اسرائیل، از 1967
تا اواخر دهه ی 1980،
سازماندهی اخوان المسلمین
در سرزمینهای اشغالی را
آغاز کرد، و شیخ احمد
یاسین، رهبر اخوان
المسلمین را برای تاسیس
سازمان حماس، بعنوان وزنه
یی در برابر سازمان
آزادیبخش فلسطین یاری
رساند. حماس نیز همان
گونه عمل کرد که اسرائیل
می خواست، اما بر چهره ی
اسرائیل نیز چنگ کشید و
در دهه ی 1990، از درون
حماس گروهی تروریستی که
با بمب گذاریهای انتحاری
خویش، صدها یهودی
اسرائیلی را کشت، بیرون
آمد. اینچنین شد، که
اسرائیل و اردن، زنجیر از
پای هیولایی بر گرفتند.
چارلز فریمن"، دیپلمات
کارآزموده ی ایالات متحده
و سفیر پیشین آمریکا در
عربستان سعودی می گوید:
"حماس را اسرائیل پدید
آورد. این نقشه ی
‘شین
بت’
(سازمان امنیت ملی
اسرائیل) بود که می
پنداشت حماس می تواند
سازمان آزادیبخش فلسطین
را به حاشیه براند. واژه
ی حماس در زبان عربی،
مخفف "جنبش مقاومت
اسلامی"، به معنی "میهن
پرستی پر شور" است. هر
چند حماس رسما در 1987
تاسیس شد، بنیانگذاران
آن، بویژه در نوار غزه،
اعضای اخوان المسلمین
بودند. در پی جنگ 1967 و
اشغال غزه و کرانه ی
باختری رود اردن بوسیله ی
اسرائیل، اسلامگرایان با
حمایت اسرائیل و اردن به
صحنه آمدند. اسلامگرایان
در سرزمین های اشغالی،
رسما تحت نظارت اخوان
المسلمین اردن بودند، و
حماس شاخه یی از این
جمعیت.
ریشه های حماس به دهه ی
1930 باز می گردد. یعنی
آغاز فعالیت های حاج امین
الحسینی، مفتی نازی گرا و
انگلیسی گرای اورشلیم.
ازآنجا که آن
سایت محترم رویه
اطلاع رسانی آزاد
را در طول سالهای
اخیر در پیش
گرفته موضوعی در
خور توجه برای
درج در آن سایت
ارسال می دارم.
امید که تیغ
سانسور و
کنترلهای نظام
جلو درج این مطلب
را نگیرد:
در ایران مدتهای
مدیدی است که
سازمانهای دولتی
و وزارت خانه ها
در جهت رفاه و
تامین آینه
کارکنان خود با
تاسیس شرکتهای
سرمایه گذاری و
صندوقهای مختلف
جریان نقدینگی را
از فرآیندهای
نیمه آشکار به
سمت سازمانهای
کاملا بسته و در
اختیار خود می
رانند. از آن
جمله صندوق ذخیره
فرهنگیان می باشد
که در جهت رفاه
حال و اقتصاد
معلمان حیاط
خلوتی برای
مدیران بازنشسته
واز رده خارج خود
نموده است که
باسرمایه های
میلیاردی (تقریبا
با سرمایه یک
میلیارد دلاری)
سعی در ارائه
خدمت به معلمان
دارند! (بخوانید
به خود پرداختن و
تامین معاش دوران
بازنشستگی مدیران
سابق). نکته در
خور توجه آنکه
خود را مبرا از
نظارت توسط هر
دستگاه نظارتی می
دانند و در هنگام
گرفتن بودجه(5
درصد از دولت)
شتر می شوند و در
زمان نظارت
دستگاه دولتی
(خصوصی معرفی می
شوند) مرغ می
شوند .برای مثال
در یکی از شرکت
های زیر مجموعه
در حال حاضر
مدیرعاملی مشغول
می باشد که پس از
طی نمودن دوران
کاری و بعد از
بازنشستگی در آن
واحد مدیر عامل
دو شرکت با شخصیت
های حقوقی مختلف
می باشد که در
نوع خودش نه تنها
عجیب بلکه بی
نظیر می باشد و
جالب آنکه وزیر
آموزش پروش (آقای
علی احمدی ) دائم
دم از جوان گرائی
و بهره برداری از
توان جوانان
دارد.
در صورت درج این
مطلب در آن سایت
مطالب دیگر از
این صندوق به
ظاهر ذخیره
فرهنگیان خواهم
نوشت.
با سلام
چند وقت پیش شما
در باره نحوه پخش
تصاویر در
تلویزیون رنگارنگ
هشدار دادید و
گفتید که این
تصاویر با منظور
خاصی در کنار هم
پخش میشوند. بعد
از آن تاریخ
متوجه شدم که حرف
شما کاملن درست
است. نکنه جالبی
که در این چند
روز حمله اسرائیل
به غزه من متوجه
شدم این بود که
آقای داور در ضمن
صحبت هاش مطلبی
را با این مضمون
عنوان کرد: "در
این شرایط ما
باید نگران آن
150 نفری باشیم
که برای آموزش
فلسطینی ها رفته
بودند و الان در
صحرای سینا به
دام افتاده اند
".
این موضوع که
آقای داور از
کدام کانال این
اطلاعات را بدست
آورده شاید چندان
اهمیتی نداشته
باشه ، نکته مهم
نگرانی ایشان
برای افراد از
سپاه بود که تا
پیش از این از
آنها بعنوان
تروریست،
خونخوار، جلاد
یاد می کرد. این
جانبداری ناگهانی
آقای داور جای
سوال اساسی دارد.
به نظر شما
اینطور نیست ؟.
نکته بعدی که ذهن
من را مشغول
کرده، تکرار
اتفاقات قبل از
سال 57 البته به
شکلی دیگر در
زمان کنونی است.
اگر چه سن من
یاری نمی کند که
تصویر روشنی از
تمام جزئیات آن
وقایع را به خاطر
بیآرم، اما حداقل
بعد از خواندن
کتاب خاطرات جعفر
شفیع زاده متوجه
شدم که اگر حتی
درصدی از آن
اتفاقات واقعی
باشند، ما بیشتر
از هر زمان دیگری
باید نگران تکرار
همان وقایع
باشیم. یعنی اگر
قرار است که
دوباره انگلیس و
آمریکا برای ما
یک سناریوی تازه
به اسم انقلاب
درست بکنند ما
باید چه کار
کنیم؟ پاسخ به
این سوال مستلزم
اثبات اطلاعاتی
است که جعفر شفیع
زاده در کتاب
خویش تحریر کرده
است.
این سریال را
اگر در سیما
ندیده اید، در
سی دی ببینید؟
سیامک زند
سریال "رانت خوار
کوچک" چند سال
پیش در ماه رمضان
از تلویزیون پخش
شد. این سریال را
حسین سهیلی زاده
کارگردانی کرده و
در آن به وضوح از
ساخت بمب اتم به
عنوان یک ارزش
نام برده می شود
و قهرمان داستان
غبطه می خورد چرا
غربی ها بمب اتم
دارند و ما
نداریم! بعد از
پخش تلویزیونی،
فروشگاه صدا و
سیما آن را سی دی
کرده و می فروشد.
معمولا سریال ها
را وقتی سی دی می
کنند قسمت هائی
از آن را که با
سیاست روز نمی
خواند حذف می
کنند، اما به این
یکی دست نزده
اند. یعنی از سه
سال پیش تا حالا
سیاست همین است!
دراین سریان
"اشترخانی" پدر
عروس معتقد است
باید دخترش در
رشته فیزیک
کوانتوم- که به
گمان او می توان
از این طریق بمب
اتم ساخت- درس
بخواند و "علم
شیر" پدر داماد
معتقد است عروس
خانم در رشته
فیزیک سبک تری
درس بخواند تا
زودتر عروس و
داماد بتوانند سر
خانه و زندگی
خودشان بروند.
مکالمه اشترخانی
و علم شیر را
بخوانید:
علم شیر:
اشترخانی! تو
کوتاه بیا! اگه
قبول نشد تو رشته
فیزیکِ ... چی چی
بود اسمش؟
اشترخانی:
کوانتوم!
علم شیر:
ها، همون. یه
رشته فیزیک
آسونتر قبول بشه،
سبک تر که اگه یه
وقت از ما پرسیدن
عروس خانم شما چه
رشته ای می خونه،
ما بتونیم جواب
بدیم. باید بلد
باشیم! این دو تا
کفتر هم زودتر
برن سر خونه و
زندگیشون.
اشترخانی:
به به، به به!
آقا علم شیر! شما
دیگه چرا؟ بابا
بحث من و دخترم و
شما و پسرتون
نیست، این وسط
بحث جامعه است!
جامعه ما نیاز
مبرم به این رشته
داره! بابا دِ
همینه دیگه که
اونا بمب اتم
دارن، من و تو
نداریم!
علم شیر:
باز بحث سیاسی
راه ننداز دم
سحری!
اشترخانی:
دِ کجاش بحث
سیاسیه؟ عزیز من
اونا دارن پا می
ذارن تو هزاره
سوم!
علم شیر:
ما که نذاشتیم.
اشترخانی:
خوب بذارید! به
جای این بحث ها
شما هم پا بذارید
تو هزاره سوم!
اجازه بدید ما هم
به سحری مون
برسیم.