به کنگره
مجاهدین انقلاب
جبهه نجات و آشتی ملی
یک ضرورت تاریخی
حاکمیت یکدست در پی حذف
احزاب و ایجاد یک جامعه غیرمتشکل و توده
وار است. تشکل های سیاسی باسابقهای، چون
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، در
کنار دیگر احزاب اصلاحطلب و آزادیخواه،
میتوانند جبهه واحدی را با درک شرایط
بسیار پیچیده و دشوار کنونی و برای
جلوگیری از هرگونه خطر احتمالی ـ که
فروپاشی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی
جغرافیایی ایران عزیز را در پی خواهد داشت
تشکیل دهند.
علی لاریجانی در سفر
به قم، از هر دری سخن گفت و
مخالفت های تلویحی اش با طرح های دولت
را مطرح کرد، از جمله درباره دفتر
حفاظت منافع امریکا که احمدی نژاد از
آن استقبال کرده و لاریجانی آن را یک
فریب اعلام کرد و گفت که نباید آن را
پذیرفت. همچنین در باره طرح تحول
اقتصادی دولت، نگرانی خود را از
افزایش تورم و گرانی و گسترش فرهنگ
صدقه(گدا نوازی) اعلام داشت و درباره
سپاه و موشک هم سخن گفت، اما در تمام
طول این سفر پر سخنرانی و پر مصاحبه،
در باره لایحه حمایت از خانواده که در
مجلس مطرح است و مورد مناقشه و مخالفت
بسیار جدی زنان ایران لام تا کام چیزی
نگفت و عجیب آن که خبرنگاران نیز
سئوالی نکردند و یا اگر کردند اجازه
انتشار سئوال را نیافتند!
مصطفی تاجزاده عضو شورای مرکزی جبهه
و معاون سیاسی وزارت کشور در دوران
ریاست جمهوری محمد خاتمی، در یک
مصاحبه کوتاه با پایگاه اطلاع رسانی
نوروز، با تحلیل کوتاهی از شرایط پیش
رو در انتخابات آینده ریاست جمهوری،
با صراحت کامل اعلام داشت: مرکز قدرت
می خواهد احمدی نژاد یک دوره دیگر هم
رئیس جمهور بماند و برای برهم زدن این
تصمیم یگانه گزینه ای که در برابر همه
مخالفان دو دوره ای شده احمدی نژاد
قرار دارد، حمایت از محمد خاتمی است.
اشتباه بزرگی است اگر اصلاح طلبان از
یک داوطلب راست میانه حمایت کنند،
زیرا آن راست میانه هم خواهد باخت و
با باخت خود پایگاه اجتماعی اصلاح
طلبان را نیز از بین خواهد برد. تاج
زاده از رای اقلیت اصلاح طلب مجلس
هشتم به ریاست علی لاریجانی بر این
مجلس انتقاد کرده و آن را نمونه ای از
یک تاکتیک و بازی غلط که به سود راست
تمام شد دانست. بخش هائی از این
مصاحبه را می خوانید:
رفسنجانی:
قبول نداریم، کسی با
20 در صد رای مردم حاکم باشد
"تورجان" نام یک وبلاگ است.
نویسنده این وبلاگ طلبه ایست در
قم بنام علی اشرف فتحی که پدرش در
24 سالگی فرمانده سپاه در سقز بود
و در جنگ کردستان کشته شد. خودش
متولد 1360 در زنجان است. با همین
سابقه و انگیزه نام "تورجان" را
برای وبلاگ خود انتخاب کرده است.
تورجان منطقه ایست در کردستان
ایران و در نزدیکی مرز عراق.
فارسی را روان و به سبک روزنامه
نگاری می نویسد و اطلاعات جامعی
در باره روحانیت دارد که با همین
قلم و سبک روی وبلاگش منتشر می
کند. البته همراه با عکس هائی که
در کمتر وبلاگ و یا سایتی منتشر
شده و یا می شود. فارسی و منطق او
به مراتب قوی تر و مردمی تر از آن
گنده گوئی های پوچ و باز با
الفاظی است که امیر محبیان و یا
دیگر نویسندگان روزنامه های رسالت
و کیهان و یا نشریات و سایت های
وابسته به جناح راست می نویسند.
در آخرین مطالبی که نوشته، نقدی
توام با انتشار خلاصه گفتگوی صادق
زیبا کلام با هاشمی رفسنجانی است
و همچنین مطلبی در باره امام موسی
صدر و عکس جالبی از نماز جماعت
محمد خاتمی در سالهای اول تاسیس
جمهوری اسلامی که رجائی در پشت
سرش به او اقتدا کرده است. به
وبلاگ او از
اینجا
می توانید مراجعه کنید و برای
آنکه بازار وبلاگش را گرم تر
کنیم، عکسی را هم همراه با این
یاداشت کوتاه منتشر می کنیم که در
بالا به آن اشاره کردیم.
چند جمله ای هم از سخنان رفسنجانی
که روی وبلاگ اوست بخوانید:
* آقای فلاحیان یک نیروی اطلاعاتی
به آن معنا نبود.
* در عمل هم قدرتی نداریم که در
آنجا (فلسطین) بجنگیم و یا
بتوانیم اسرائیل را محو کنیم.
بنای این کارها را هم نداریم.
یهودی ستیزی اصلاً در اندیشه و
برنامه ما نبوده و الان هم نیست.
اول انقلاب، فلسطینی ها به اهواز
آمدند و خواستند دفتر ایجاد کنند،
امام مخالفت کردند و گفتند اینها
باید بروند و در فلسطین بجنگند.
اینجا چه کار دارند؟ جناح راست
پایگاه ثابتی دارند. اگر آن طرفی
ها همه بیایند، یعنی طیف چپ،
لیبرال، بی تفاوت ها و مخالفان،
انتخابات را می برند، اگر نیایند
راستی ها حتی با 15 درصد شرکت
کنندگان هم پیروز می شوند. چرا
مردم در دوم خرداد اینگونه شدند؟
مردم از سخت گیری های جناح راست
خسته شده بودند و حتی خارجی ها می
ترسیدند راستی ها بیایند...
امیدوارم که جناح راست عبرت گرفته
باشد. فکر می کنم رسالت ما که
انقلاب کردیم این بود که می
خواستیم مردم به اسلام نزدیک تر
شوند و آمدیم دولت اسلامی تشکیل
دادیم و حال اگر ببینیم مردم به
سمت دیگری می روند، جای نگرانی
واقعی است... کسی خوشش نمی آید و
راضی نیست که فقط سی درصد مردم
تهران در انتخابات شرکت کنند و
بیست درصد به آنهایی که می خواهند
حاکم باشند رأی داده باشند. این
را قبول نداریم... نگرانی وجود
دارد. من به دلایل زیاد عقلی،
کاربردی، اجرایی و عقیدتی خوشحال
نیستم از این که شمار رأی دهندگان
کم باشد و اکثریت مردم در
انتخابات شرکت نکنند و این را نقص
نظام می دانم.
*اگر بعضی افراد بیایند سطح مملکت
پایین می آید و رییس جمهور،
فرمانبر می شود. من هم این را
قبول ندارم. باید رییس جمهور
متشخصی در کشور باشد که با اراده
خودش کار کند.
محبوبه کرمی
32 روز من گذشت
60 روز او هنوز ادامه دارد!
ویدا دهقانیان
از
مبارزه عمقی
با طاغوتیان
تا فتح سنگر
وزارت کشور
و.مهدی خزعلی
پیشاپیش از اینکه
ناگزیرم با ادبیات
عبید زاکانی بنگارم
پوزش می طلبم، چاره
ای نیست.
حکایت کنند، عبید را
به زندان افکندند، هم
ولایتی او پرسید:
"فلان بچه مردم
گذارده ای که به
زندان افتاده ای؟"
گفت: "نه" پرسید: "پس
فلان بزرگسال گذاشته
ای؟" پاسخ داد: "نه
جان من، جرم من سیاسی
است!"
هم بند او گفت: "خوب
از اول می گفتی که
فلان مسئولین گذاشته
ای!"
ظریفی می گفت: زید در
زمان طاغوت زندانی
سیاسی بوده است،
نابخردان خرده گرفتند
و کاغذ پاره ای را
پیراهن عثمان کردند
که اتهام زید "ازاله
بکارت" بوده است. پس
رندان شور کردند و
هیات تحقیق و تفحص
تشکیل دادند تا
ارتباط جرم سیاسی و
ازاله بکارت را
بیابند، بزرگ رندان
گفت: زید الحق که از
پیشتازان مبارزه با
طاغوت و سردمداران
رژیم بوده است، شاید
دختر و یا خواهر یکی
از مسئولین طاغوتی را
قبول زحمت فرموده اند
و این حرکتی نمادین
است که "خوار طاغوت
را ... بعله"
با خود گفتم، ما که
نوجوان بودیم و از
عمق مبارزه سیاسی
چیزی نمی فهمیدیم و
فقط درسطح خیابان ها
شعار می دادیم، غافل
از اینکه کسانی مرد
عملند و مبارزه آنان
عمقی است.
حرف هائی که رهبر
جمهوری اسلامی در
دیدار باهیات دولت و
به مناسبات هفته دولت
زد را چگونه باید
ارزیابی کرد؟
عده ای می گویند و
شروع کرده اند به
نوشتن و توجیه کردن
آن سخنان و گرفتن باد
از پرچم احمدی نژاد
که با هندوانه ای که
رهبر زیر بغلش گذاشت
از بیت رهبری به قصر
ریاست جمهوری بازگشته
و چهار سال دوم ریاست
جمهوری را هم از همین
حالا و با حرف های
رهبر نقد کرده است.
از جمله این توجیه
کنندگان "سلیمی نمین"
سردبیر سابق کیهان
هوائی است.
شماری، سخنان رهبر
برای هیات دولت را
جلوگیری از حمله و
انتقاد بیشتر به دولت
و رنجیدن فرماندهان
سپاه و طیف روحانیون
حجتیه ای به رهبری
مصباح یزدی ارزیابی
کردهاند. مانند
تفسیری که دبیر ادوار
تحکیم "زیدآبادی"
نوشته و سایت بی بی
سی منتشر کرده است.
در این میان محمد علی
ابطحی نیز در وبلاگ
خود و در گزارش اجلاس
هیات رهبری مجمع
روحانیون مبارز با
شرکت محمد خاتمی،
تنها اشاره کرده است
که سخنان رهبر و
بویژه آن بخش که از
آن تلقی تعیین تکلیف
انتخابات ریاست
جمهوری و تضمیمن دو
دوره ای شدن احمدی
نژاد شده، مورد بحث و
بررسی قرار گرفت. او
ننوشته و لابد اجازه
نداشته بنویسد آن بحث
و بررسی در چه مایه
ای بوده است؟
خبرگزاری سوپر خودی
"فارس" هم با استفاده
از فرصت بوجود آمده
براثر سخنرانی رهبر،
روزگذشته فورا دویده
جلو و در حاشیه کنگره
اسدالله لاجوردی، که
نام اصلی آن باید
کنگره وقاحت و دهن
کجی به یک ملت باشد و
در آن ناطق نوری
مشاور ارشد رهبر و
رئیس مجلس پنجم
سخنرانی کرده بود، از
ایشان پرسیده "آن
وعده دولت وحدت ملی
که جنابعالی طرح
کردید چه شد؟"
ناطق نوری هم که تازه
از منبر ستایش از یک
جانی و جنایتکار- که
نامش بی شک در تاریخ
ایران ثبت خواهد
ماند- پائین آمده
بود، با ملاحظه بادی
که از بیت رهبری و
جلسه دیدار رهبر و
هیات دولت برخاسته
بود، در پاسخ گفت: آن
فقط یک نظر و پیشنهاد
استراتژی بود و من هم
هیچ قصدی در دنبال
کردن این فکر و یا
ملاقات و رایزنی با
دیگران در این مورد
ندارم.
رئیس ستاد مشترک
نیروهای مسلح -سرلشکر
فیروزآبادی- هم به
نوبه خود، پس از آن
سخنان گهربار رهبر
میکرفن را جلوی دهانش
گرفت و در
دیدار با فرماندهان
ارشد، عینا همان
تعابیر ایشان در باره
دولت احمدی نژاد را
تکرار کرد تا حمایت
نظامی از سخنان رهبر
و فرمانده کل قوا را
اعلام کرده باشد.
البته نه آنچنان
وزین، در حد
وزن و قطر خودش!
سپاه پاسداران هم
اعلامیه ای در همین
ارتباط و با همین
مضمون (همآهنگ با
سخنان رهبر) صادر کرد
تا همه مخالفان
و منتقدان دولت حساب
کار خودشان را بکنند
و بند 209 اوین را
فراموش نکنند.
اگر یک خبرنگاری، یک
خبرگزاری، یک رادیوئی
و یا بنی بشری از من
بپرسد چه فکر می کنی؟
می گویم:
اولا- این همان فرهنگ
سیاسی مسلط در دهه
1350 است که دولتین و
مجلسین و ارتشین و...
بعد از شاه نفس می
کشیدند تا مبادا به
جرم زودتر نفس کشیدن
و جلو افتادن از شاه،
ایشان دستور بریدن
نفسش را بدهد. پدرش
خشن و بی پروا و خودش
مدرن و آن روزی! اما
هر دو در یک جهت.
اکنون هم که نگاه
کنید، همه "...ین" ها
به شمول "سپاهین"
همان می کنند و می
گویند که "... تین"
در زمان شاه می گفتند
و می کردند. قانون
اساسی همان بود که
اعلیحضرت آریامهر می
فرمودند و جلب رضایت
ایشان بالاترین و مهم
ترین بند قانون اساسی
بود!
دوم- به شهادت چندین
سخنرانی و اظهار نظر
و فرمان اخیر رهبر
جمهوری اسلامی که یک
"مقام معظم" هم به آن
اضافه شده، مثل
آریامهر که به دمب
اعلیحضرت شاهنشاه
بسته بودند، ایشان
تعادل خود را از دست
داده است. از کسی که
در بیتش بنشیند و
سفرا و نمایندگان
خارج از کشور را
احضار کند و خطاب به
آنها بگوید "ما
ابرقدرت" شده ایم،
نباید انتظار داشت در
جمع هیات دولت نگوید
"شماها فکر کنید نه
یکسال، بلکه 4 سال
بعدی هم قوه مجریه را
در دست دارید!" و چند
ماه دیگر هم به مردم
بگوید در انتخابات
شرکت کنید و مشروعیت
نظام را به امریکا
نشان بدهید!
از این نمونه سخنرانی
ها و موضع گیری ها،
ایشان به کرات دارد.
این فقط یک نمونه بود
و قطعا آخرین آنهم
نخواهد بود. زیاد
نباید آنها جدی گرفت.
تعادل روحی و روانی و
عصبی آقا بهم ریخته!
مثل همه آنها که قدرت
در کشورشان متمرکز شد
و به پشتوانه قوای
نظامی که فرماندهی آن
را دراختیار داشتند
سخن می گفتند و تصمیم
می گرفتند و فاجعه
آفریدند. چین و مائو
و انقلاب فرهنگی،
شوروی و استالین پس
از پیروزی در جنگ با
فاشیسم و آلمان نازی،
ناپلنون در
فرانسه.... و برای
آنکه ایشان خود را در
قد و قامت بزرگان فرض
نکند، از نمونه هائی
مثل رضاشاه که خیز
برداشت تا متحد هیتلر
شود، مثل شاهنشاه
آریامهر که ایشان زیر
عبا تقلید او را می
کند و یا زیاد دور
نرویم، مثل صدام حسین
درعراق و مثل خیلی
های دیگر از گذشته
دور تا گذشته نزدیک.
نمونه هائی از سخنان
و تصمیمات و دخالت
های او در تمام امور
مملکتی را از این
شماره تا چند شماره
بعد جمع می کنم و
برایتان می نویسم که
مستند تر به آن عدم
تعادلی در شناخت
"رهبر" برسید که به
آن اشاره کردم.
- 8000 دکتر بیکار
-7میلیون جوان بیکار
- از هر 10 ازدواج 6
طلاق
- 6 میلیون معتاد
- 68% مبتلا به
افسردگی
- مصرف سالانه 500
میلیارد تومان
دخانیات
- رسیدن سن فحشا به
14 سالگی
- فروش سالانه 13
هزار کلیه
- 42% زیر خط فقر
در شهر بندرعباس
بنا بر شرایط جوی
همیشه درختان خرمای ِ
خودرو در هر جایی می
رویند، معمولا شرکت
ها برای زیباسازی
فضای سبز اندکی نیز
نهال خرما می کارند.
در شرکت گاز بندرعباس
که در خیابان دانشگاه
واقع شده است نیز از
این درختان خودرو
بسیار دیده می شود.
هفت روز پیش رییس
حراست شرکت گاز که
شخصی است به نام غلام
قورچیان به یکی از
نگهبانان ِ قراردادی
ِ شرکت گاز که همایون
ِ رکن الدینی نام
داشت دستور می دهد که
به بالای درخت برود و
برای وی خرما بچیند!
در حال حاضر در هر
بندرعباس قیمت هر
کیلو خرمای خوب کمتر
از پانصد تومان است و
بدیهی است که میوه ی
خرمای ِ درختان خودرو
که دیگر ارزشی
ندارد.اما نامبرده
بدون توجه به ارتفاع
ِ زیاد ِ درخت در
برابر امتناع ِ
کارمند ِ مربوطه وی
را تهدید به اخراج می
کند و ناگزیر آن شخص
مجبور می شود از درخت
بالا برود. متاسفانه
کارمند مزبور در همان
نیمه ی راه از بالای
درخت با پایین پرت می
شود و دچار ِ ضربه ی
مغزی می شود، این شخص
پس از هفت روز که در
کما به سر می برد،
فوت کرد. در طی این
هفت روز رییس حراست
به همه دستور داده که
درباره ی علت این
حادثه هیچ گونه اظهار
نظری نکنند و به
مافوق های خود نیز
گزارش داده که
نامبرده در هنگام
حادثه، پست خویش را
ترک نموده و بر اثر
اهمال کاری خویش فوت
نموده است.
قورچیان قبلا در
حفاظت اطلاعات سپاه
بود با شماره پرسنلی
78740 .
از دو روز پیش حملات
جناح احمدی نژاد در
روزنامه ایران به
رفسنجانی بسیار شدید
شده است. این
رویاروئی هیچگاه تا
کنون در این سطح علنی
نشده بود. این تقابل
و مقارن شدن آن با
حوادث و رخدادهای
مطرح در کشور های
اطراف ایران خبراز
حوادثی قریب الوقوع
میدهد. حوادثی که
باید در روزهای آینده
منتظر نشانه های آن
بود. با تجربه 40
سالی که حوادث روزگار
را دنبال می کنم، هر
زمان وضعیت در چند
نقطه بهم می ریزد
آمریکا کار خودش را
می کند و سود خودش را
می برد. به ماجرای
گرجستان از این زاویه
هم توجه کنید!