آخرين بخش از گزارش بازداشتگاه های
غيرعلنی درجمهوری اسلامی را در شماره فردا
خواهيد خواند. برای مرور آنچه تاکنون از
اين گزارش منتشر کردهايم ميتوانيد به
چهارعنوان زيرمراجعه کنيد:
مهرنوش سلوکی
مستند ساز ايرانی- فرانسوی پس از يکسال
توانست از ايران خارج شود. او که دانشجوی
روزنامه نگاری در فرانسه است، سال گذشته
برای ساختن يک سلسله فيلم های مستند به
ايران سفر کرد، اما پس از حضور در گورستان
خاوران و تهيه فيلمی از اين صحرای کربلای
که جمهوری اسلامی از خود باقی گذاشته،
توسط سازمان امنيت دولت احمدی نژاد
بازداشت شد. پاسپورت و تمام فيلم ها و
يادداشت او در جريان اين بازداشت ضبط شد و
خود وی نيز نزديک به يک ماه در زندان
وزارت اطلاعات وامنيت ماند. سرانجام با
قيد وثيقه از زندان بيرون آمد اما خروج او
از کشور ناممکن بود زيرا پاسپورت او را
ضبط کرده بودند. سرانجام، پس از يکسال
دادگاهی برای رسيدگی به اين ماجرا تشکيل
شد و آنچه را وزارت اطلاعات و امنيت ادعا
کرده بود ثابت نشد. دادگاه او را تبرئه
کرد و پاسپورت وی نيز به او بازگردانده
شد، اما تمام فيلم هائی که تهيه کرده بود
و يادداشت هائی که در گفتگو با مردم تهيه
کرده بود در توقيف ماند.
بدين ترتيب، مهرنوش سلوکی دست خالی و پس
از يکسال انتظار و سرگردانی توانست ايران
را ترک کرده و خود را به فرانسه برساند.
بازداشت او همزمان بود با طرحی که محسنی
اژه ای و قاضی مرتضوی بعنوان جاسوس بگيری
و مقابله با انقلاب های رنگين و نرم و سفت
و مخملی پس از روی کار آمدن احمدی نژاد
پياده کردند. نازنين عظيما از گزارشگران
راديو فردا که سفری خصوصی به ايران کرده
بود و هاله اسفندياری روزنامه نگار و محقق
ايرانی مقيم امريکا طی همين طرح دستگير
شدند و يا پاسپورت های آنها برای مدتی
طولانی توقيف شد. چند محقق ديگر ايرانی که
از خارج به داخل سفر کرده بودند نيز با
همين بهانه بازداشت و پس از پخش اعترافات
تلويزيونی آزاد شدند.
همه می دانند
هدف چيست!
حنيف مزروعی
در روزهای
اخير خبرها از جانب رسانههای اقتدارگرا
همگی دارای جهت گيری و اهداف مشتركی است :
-1 گرفتن نوك پيكان حمله به سوی اصلاح
طلبان با انواع ترفندها
2- خط و نشان كشيدن برای اصلاح طلبان و
انواع تهديدها
3- درکرسی اتهامات نشاندن اصلاحطلبان از
قبيل انگ حمايت خارجی و...
4- در نهايت آماده كردن بستر رد صلاحيت و
حذف آنان از انتخابات
با مشاهده گذرا بر روی تيترهای و مطالب
روزهای اخير رسانههای اقتدارگرا از رسانه
ملی گرفته تا نشريات وابسته به حكومت
مانند كيهان پيگيری اين چهار محور به وفور
در آنها ديده میشود.
بر كسی پوشيده نيست كه تمامی اين تلاشها
و تهمتها و افتراها و شيطنتهای رسانهای
و چسباندن برچسب های ناچسب به برخی
اصلاحطلبان تنها برای رسيدن به گزينه
چهارم است. يعنی بستر سازی رد و حذف كامل
اصلاح طلبان موثر از انتخابات آتی و آماده
كردن فضا برای برپا كردن دوباره يك مجلسی
با اکثريت از پيش تعيين شده، مانند آنچه
در مجلس هفتم رخ داد.
رسانههائی كه تا ديروز داد و فغان بر
میآوردند كه اصلاح طلبان و مردم در دو خط
جدا شده از هم حركت میكنند و مردم به
اصلاح طلبان پشت کرده و ديگر به آنها رای
نمی دهند، امروز همه هم و غم و سعی و تلاش
خود را بکار بسته اند تا زمينه حذف اصلاح
طلبان را قبل از انتخاب مردم آماده كنند.
اين همه ترس و نگرانی برای چيست؟ مگر مردم
از اصلاح طلبان نااميد نشده اند؟ مگر اين
مردم نبودند كه مشت محكمی در انتخابات
شوراهای دوم، مجلس هفتم و رياست جمهوری
نهم به دهان اصلاحات زدند؟ پس چرا امروز
سعی میشود به هر بهانهای آنان را به
شيوهای غيرقانونی و مرسوم از صحنه رقابت
انتخاباتی حذف كنند؟
اقتدارگرايان به خوبی خود اصلاحطلبان
دريافتهاند كه رمز شكست اصلاح طلبان در
گذشته علاوه بر اعمال نظارت استصوابی
تفرقه درونی بوده است و امروز که به مدد
محمد خاتمی و عقل جمعی، ائتلاف جايگزين
تفرقه شده و مردم نيز تجربه دو دوره
حاکميت اصلاح طلبان و اقتدارگرايان بر
قوای مجريه و مقننه را پيش چشم دارند جز
نويد پيروزی درانتخابات نخواهد بود و همه
اين سر وصداها به همين دليل است.
(خلاصه شده از نوروز)