چو من بگذرم زين
جهان قشنگ
کنيد ای رفيقان به دفنم درنگ
که من عاشق اين جهانم هنوز
برآنم که اين جا بمانم هنوز
...
نه جای وفات است و نه تسليت
نه گريه نه زاری و نه تعزيت
جهان از ازل بهر من ساختند
روی بام آن جايم انداختند
که راحت کنم لنگ خود را دراز
بکلی ز مردن کنم احتراز
کجا داشتم با جهان اين قرار
که دستم نهد در حنا بين کار؟
که من نگذرم زين جهان تا ابد
به اردنگ و تيپا و مشت و لگد
مگر آنکه در خواب خوش، بی خبر
به ناگاهم آيد زمانه به سر
اگر بگذرم زين جهان وقت خواب
نخستم بپاشيد بر چهره آب
اگر برجهيدم زخواب گران
که پس زنده ام، عينهو ديگران
وگر آنکه پيدا نشد جنبشي
نماييد بار دگر کوششي
بگيريد از پهلويم نيشگون
چنان سخت کايد سرجاش خون
اگر زنده گشتم که بسيار خوب
و گرنه بياريد يک دانه چوب
از آن چوب های بلند و زمخت
که با آن سرو کله ام بود اخت
از آنها که خوردم پس از کودتا
زجهال آن جيره خوار کذا
از آنها که خوردم پس از اضطراب
زعمال آن مردک بد لعاب
بياريد زان چوب مغز آشنا
بکوبيد بر مغز من بی هوا
که تا شايد از ضرب آن چوب سخت
بپرم سوی سقف از روی تخت
پريدم اگر، وضع من عالی است
شوم زنده و عين خوشحالی است
اگر باز جم نخوردم ز جام
بگيريد بی معطلی دست و پام
کنيدم فرو داخل حوض يخ
که در حوض يخ، برجهم چون ملخ
اگرباز هم مانده بودم خموش
بياريد يک باديه آب جوش
به ريزيد آن را روی صورتم
بسوزيد از آن آب کول و کتم
که اين تجربه باشدم از اوين
هم آن دور جور و هم اين عهد کين
به هوش آورد مرده ناب را
بپراند از هر سری خواب را
اگر حال من باز ننمود فرق
ببنديد برگردم سيم برق
نه سخت آنچنانی که گردم خفه
پياپی مرا شوک دهيد اين دفه
اگر بوده ام زنده اين چند سال
همه بوده از آن شوک بی مثال
کنون هم اگر جستم از جای خويش
که هستم دگر باره آقای خويش
شوک برق هم گر که بيهوده بود
ندارد دگر جهدتان هيچ سود
يقين است اين دفعه من مرده ام
وزاين خانه تشريف خود برده ام
کنون پيکر اين شهيد عزيز
روی دستتان مانده خيلی تميز
چه بهتر که آن را زسر وا کنيد
به هر جا که جا شد مرا جا کنيد
ولی، خوب، البته، با اين وجود
که داند که تد فين من نيست زود؟
خلاصه نباشيد اين سان عجول
به دفن من بينوای خجول
خدا را چه ديديد، شايد که من
بود جانم اندر زوايای تن
ولی گيرکردست در گوشه اي
چو يک تکه کاغذ توی پوشه اي
از اينروی، آن پوشه را وا کنيد
زوايای آن را تماشا کنيد
اگر يافت شد جان در آن گوشه ها
که اصرار من بوده خيلی بجا
ببنديد آن پوشه با احتياط
که در لای آنست قرنی حيات!
و گر در زوايای آن جان نبود
بگشتيد و آثاری از آن نبود
بدور افکنيدش که بيهوده است
از آن اولش هم همين بوده است
من آن پيکر بی روان نيستم
مرا کم مگيريد، آن نيستم
که من زنده در پيکر مردمم
اگر چند در ازدحامش گمم
دراين کهکشان ذره سان زيستم
گراو نيست، من نيز هم نيستم
نمی ميرم اصلا که من زنده ام
جهان تا بود، باعث خنده ام
اينجا
کردستان عراق است-
سراسر غرب ايران زير پوشش برنامه های متنوع اين شبکه تلويزيونی
قرار گرفته که از سليمانيه عراق برنامه به زبان کردی پخش می کند.
تنها آنها که زبان کردی نمی دانند ممکن است در کردستان ايران سيمای
جمهوری اسلامی را نگاه کنند. نتايج فاجعه بار تبليغات اسلامی در
سيمای لاريجانی و بی اعتمادی مطلق مردم به اخبار و گزارش های آن
هنوز در راه است. فرستنده دوم کردی، از شهر اربيل برنامه پخش می
کند. در سنندج با بشقاب های کوچک در حياط خانه و در شهرستان های
مرزی با آنتن های معمولی مردم تلويزيون کردستان عراق را می گيرند.
نام مقامات ايرانی که در پرونده رشوه نفتي"استات اويل" نروژدست
داشتند
اين پذيرش زمانی قانونی است که از تصويب مجلس شورای اسلامی بگذرد
علی خامنه اي:
انتخابات بايد آزاد، قانونی و سالم برگزار شود و مردم در آن شرکت کنند
محمد خاتمي:
مردمسالاری دينی از لوازم پيشرفت کشور است.
48 ساعت پس از تظاهرات
چند صد نفره پايان نماز جمعه تهران در مخالفت با پروتكل
الحاقی و بيم زده از پذيرش حقوق بشر كه اتحاديه اروپا برای خنثی سازی
سياست های تهاجمی امريكا و اسرائيل رعايت آن را ضروری تشخيص داده و
دركنفرانس تهران به اطلاع مقامات رسانده است. رهبر، هنگام اعلام پذيرش
ديرهنگام پروتكل الحاقی، كه به جام زهری تازه قلمدا شده، نمايندگان زن
مجلس كه پيش از رهبر واقعيت و ضرورت را درك كرده و گفته بودند. آيت الله
واعظ طبسی كه اخيرا درديدار با فرماندهان سپاه و رهبران موتلفه با امضای
پروتكل مخالفت كرده بود دركنار رئيس دفترويژه رهبر"گلپايگانی" و عليزاده
رئيس توطئه گر دادگستری مركز درميان جمعيت و نزديك به واعظ طبسی.
كارگزاری نه در قواره ای كه كنار واعظ طبسی بنشيند.