با حضور وزیر رفاه

برپائی همایش تهدید و تحقیر

بازنشستگان و پیشکسوتان در تهران


 


مصاحبه سخنگوی شورای نگهبان

جنگ بی آتش بس

بر سر تقلب در شمارش آراء

       پیک هفته 98  -------- 16دي 1386 6 ژانویه 2008

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته

ادامه خواب خرگوشی 

بی نظیر بوتو، پیش قربانی

 حوادث آینده ایران

افسانه نگاهی


فراخوان نهضت آزادی

سازمان ملل را به نظارت

بر انتخابات ایران فرا بخوانید


40 + 20
قدرت از اين اتاق ج.اسلامی را رهبری می‌کند!

 "دی ولت"
روسيه تحت اقتدار4 سلطان يهودی تبار

نامه سرگشاده دگرانديشان
مردم از آزار، سانسور
و سرکوب به جان آمده اند

سئوال روز مردم
دولت با 150 ميليارد دلار
درآمد
نفتی دوساله چه کرده؟

هاشمی رفسنجانی:
شاه را هم افزايش ناگهانی قيمت نفت بُرد

انتقال گلايه  به دفتر رهبر
سپاه پاسداران پای خود را
از دستگيری ها کنار بکشد!

محسن رضائی
شاهکار علی لاريجانی  
بازی - فريب - با سولانا بود

 از نتايج  "امنيت اجتماعی"
نرخ مواد مخدر در اصفهان

 دو برابر شد و پخش کنندگان  مسلح


با ارسال نامه  به قوه قضائيه
صف آرائی ازمیان
 فرماندهان سپاه

مصاحبه شيرين عبادی
تحريم و حمله، عليه مردم است

دکتر زهرا بنی يعقوب
دادخواهی فرماندهان سپاه
برای رسيدگی به تجاوز و قتل

 "رمضان‌زاده" :

در روی کار آمدن احمدی نژاد

42 در صد مردم مقصراند


 حسن روحانی
روزهائی که هر لحظه انتظارحمله امریکا میرفت

 کاظم دارابی در تهران
عضويت در
 چه تشکيلاتی
مهم تر از

وزارت خارجه و مجلس؟


آنچه را مطبوعات
تاکنون ننوشته اند

لقمه والله بالله
 دادگاه قتل زهرا کاظمی

3 زندان در تهران

اوین

1- زندان اوين- آنچه در جامعه می بينيد در اوين حکم است!

2- - بخش دوم - قزلحصار و رجائی شهر روی اوین را سفید کرده اند

3- زنان در اوین

 قزلحصار

1- زندان ابوغريب، در قرنطينه قزل حصار رنگ می بازد!

2- خلق های ايران در زندان قزلحصار به خودمختاری رسيده اند

رجائی شهر

آخرين بخش: زندان رجائی شهر اينجا باستيل ايران است


 خبرگزاری ايسنا
سخنرانی 16 آذری رهبر:
با سخنرانی، نشريات متنوع
و اجتماعات در دانشگاه ها موافقم

تحليل دکتر يزدی
تله ای بنام

"گزارش امنيتی امريکا"


در بيانيه چالوسانه
شيخ محمد يزدی يادش رفت بنويسد:
اعليحضرت شاهنشاه آريامهر

بيانيه تحليل شورای ملی مذهبی های ايران

یکنفر پاسخ بدهد

پرونده این جنایت کجاست؟

واردات خون آلوده بذر ایدز


احمدی نژاد درقطر
درها
ی دروازه ج. اسلامی
به رو
ی شيوخ گشوده می‌شود

 

میشل شوسودفسکی- ترجمه "بایرام منصوری"

با ترور بی نظیر بوتو، کلید خورد

آغاز طرح جدید امریکا

برای 5 کشور منطقه!

ایران، پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه

جنگ نفتی

"تغییر رژیم"، با این هدف که رژیم نظامی بتواند وضعیت موجود را تثبیت کند، دیگر سیاست خارجی آمریکا نیست. سیاست خارجی واشنگتن به گونه ای فعال در مسیر تجزیه سیاسی و بالکانیزه کردن پاکستان قرار گرفته است. طرح آمریکا شامل تحریک اجتماعی، قومی، دسته بندی های فرقه ای و سیاسی و موزائیکی کردن پاکستان می باشد. این روش در دل طرح های جنگی آمریکا قرار دارد و دو کشور افغانستان و ایران را نیز در بر می گیرد. هدف گسترده تر ایالات متحده، از هم پاشی دولت شهرها و ترسیم دو باره مرزهای عراق، ایران، سوریه، افغانستان و پاکستان است. ذخائر عظیم نفت و گاز پاکستان عمدتا در بلوچستان قرار دارد، خطوط لوله های نفتی که از این استان می گذرد و موجب شده تا ارتش به منظور حفظ منافع استراتژیک نفتی انگلیس و آمریکا؛ در این منطقه حضور مستمر نظامی داشته باشد. بلوچستان از لحاظ وسعت، 40 در صد خاک پاکستان را تشکیل می دهد و صاحب ذخائر مهم نفت و گاز و همچنین ذخائر وسیع مواد معدنی می باشد.


مقایسه ای خواندنی میان

عقل و استدلال احمد جنتی و مردم


ارتش و ژنرال ها

حزبی سراسری در پاکستان

اقتصاد و قدرت در قبضه این حزب است

چه کسانی این خواب را برای ایران دیده اند؟

نوشته  عایشه صدیق

ترجمه دینا کاویانی(لوموند دیپلماتیک فارسی)


پشت بحث بودجه کدام انگیزه پنهان است؟

دولت نیمه نظامی احمدی نژاد

در اندیشه کودتا علیه مجلس آینده


لوموند دیپلماتیک ژانویه 2008 به  فارسی منتشر شد

  بخش اول مقالات ماه ژانویه و تعدادی از مقالات ماه گذشته لوموند دیپلماتیک فارسی، همراه با تبریک سال نو میلادی روی سایت اینترنتی این نشریه قرار گرفت. دراین شماره می خوانید:

1- آفريقا «نه» گفت 2- سلطه نظاميان بر ثروت هاي پاکستان3- کنگره آمريکا چه وقت به جنگ عراق پايان خواهد داد؟ 4-  «سرمايه سلامت» شما براي من جالب است 5- جامعه ترکيه درميان ارتش و اسلامگرايان 6- فئودال هاي  جديد 7- آيا واشنگتن آمريکاي لاتين را از دست داده است؟ 8- آيا توافقنامه کيوتو را بايد سوزاند؟ 9- کارگران اداره شرکت ها را  به دست مي گيرند


سفر شاهنشاهی علی خامنه ای به یزد

3 نکته از میان همه پرگوئی ها

روزی که لازم باشد

فرمان مناسبات با امریکا را میدهم

تقليد از جشن های 2500 ساله شاهنشاهی
برای ثبت در تاريخ جمهوری اسلامی

گزارش خبرگزاری مهر از تدارک سفر شاهنشاهی رهبر به يزد:
1- تامين و هماهنگی در خصوص استقرار تيم های پزشکی و درمانی در طول مسير استقبال و سطح جاده
های مواصلاتی،
2- آمادگی کامل بيمارستان های يزد،
3- تامين بيش از 200 دستگاه
خودرو سبک،
4- تامين بيش از 500 دستگاه اتوبوس،
5- تامين پنج قطار جهت اعزام
زائرين از شهرستانهای بافق، ميبد، اردکان و طبس،
6- تامين بيش از 80 کانتينر
جهت برگزاری مراسم
7- تامين مهمانسرای مناسب برای اسکان چهار هزار نفر از
مهمانان شرکت کننده در مراسم استقبال
8- هماهنگی و تامين غذای مورد نياز،
9- تامين بيش از 10 هزار پلاک
مورد نياز جهت دريافت اشياء و وسايل مردم،
10- تامين 10 هزار تخته پتو،
11- ايجاد
چندين چادر و ايستگاه جهت امداد گمشدگان،
12- بيمه کليه افراد شرکت
کننده و کادر اجرائی،
13- تهيه بيش از 100 هزار بسته کيک و شير استريل جهت
توزيع در ايستگاههای صلواتی،
14- تهيه بيش از يک هزار متر مربع برزنت جهت نصب
در جايگاه های بازرسي
15- تامين سوخت مورد نياز خودروهای مرتبط با برنامه های اين سفر
16- تامين برق اضطراری محل های برگزاری مراسم،
17- نصب داربست های فلزی موردنياز،
18- ايجاد جايگاههای مربوط به سخنرانی و رفع موانع فيزيکی موجود در طول مسير استقبال.
نظرات كاربران:
▪ آيا مقام معظم رهبری به شخصه از چنين تدارکی راضی هستند؟
▪ ضمن احترام به مقام معظم رهبری دوست داشتم بدانم اين همه هزينه از كجا تامين
 و پرداخت می شود و چه لزومی دارد اين همه نيرو و هزينه؟
▪ آيا اين کار ها برای يک سفر خادم يک ملت به يک استان درست و اسلامی است؟
آيا اينها عمل کردن به فرمايشات مولاست؟ ولی وای بر کسانی که در اين امور دخيلند و وای بر ما که ساکت نشسته می نگريم.
▪ اين خرج ها از جيب کيست؟ نتيجه اش چيست؟ خداوکيلی اگر دين نداريد حداقل آزاده باشيد...
▪ از رهبر انقلاب تقاضا دارم تا شخصا با اين تملق گويان برخورد کنند تا درسی برای باقی مديران باشد.
▪ رهبر انقلاب بهتر است سرزده و بدون اطلاع قبلی به استانها سفر کند تا خادم يا خائنين ملت را بشناسد.


8 هزار امام زاده
در آمدش را اعلام کنيد نيازی نيست مراکز فرهنگی شوند!

پس از شورش و حکومت نظامی در بندرترکمن

شورش مردم معترض

در فقیرنشین ترین محله زاهدان


يورش امنيتی به دو مسجد در اهواز

یکنفر جرات نمی کند از مصباح یزدی و احمد جنتی

بپرسد این همه شکر را چرا وارد کردید؟

آنها که خود شکر می خورند

اما زهر به کام مردم می کنند!


بی نظير بوتو
ديداری که هرگز تکرار نخواهد شد!
منبع:" اجيبشن گزت"
کامليا انتخابی فرد (2 ژانويه 2008)

این کارنامه درخشان را، باید

مانند "چفیه" به گردن رهبر بست

آمار ورودی به زندان ها

در دولت حزب الله

به 617 هزار نزدیک شد


اخباری از زندان و زندانيان
پزشک معالج احمد باطبی می رود زندان
ابراهيم مددی را دادگاه انقلاب احضار کرد
افشای شکنجه زندانيان در زندان زنجان
وکالتنامه وکيل دبيراسبق تحکيم وحدت ثبت شد

سخنرانی رئیس شورای سیاستگذاری ائتلاف اصلاح طلبان

به مردم باید گفت

با چه شرایطی روبرو هستند


تحصن کارگران "قوه پارس" در مقابل وزارت صنایع


درايران
شمار کودکان کار و خيابان گرد
فراتر از 5ر1 ميليون است


گوشت، ميوه، تره بار و حبوبات
قيمت ها
هرهفته، دريغ از هفته قبل

وزير نيرو با زبان رمز
گرانی برق را اعلام کرد!

قهوه خانه های تهران، از رونق افتاده اند

11 ميليون کارگر ايرانی
در اقتصاد غير رسمی فعال اند

عبدالله شهبازي: سيستم می گويد
توی دهن طومار نويسان بزنيد
تا طومار نويسی رويه نشود!

سخنرانی احمدی نژاد در جمع حجاج، روز عید قربان

سیاست " دوزار" نمی ارزد

اگر متصل به امام زمان نباشد


امام زمان کانون بحث و تفرقه

میان مسلمانان در حج امسال


نیروی انتظامی بی تقصیراست!

طرح جامع عفاف را احمدی نژاد ابلاغ کرده!


در خیابان عفیف آباد

درگیری مردم شیراز با ماموران و لباس شخصی ها


شمار بیسوادان ج. اسلامی

از مرز 10 میلیون گذشت



حساب بانکی

AKHP

DEUTSCHE BANK

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany

 

 

    

 

 
 
 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها

نوبت

"فالگیر" ها

و رمال ها رسیده

مهدی خزعلی

همسفر یکی از مسئولان نظام بودم که شاید راضی نباشد نامش در این مقاله بیاید. می گفت در جلسه شورای امنیت مطرح کردم که: «دهه اول انقلاب دوران حکومت علماء و مجتهدین بود، دهه دوم انقلاب دوران حکومت وعاظ و منبریها ، دهه سوم انقلاب دوران حکومت روضه خوانها و مداحان است و دهه چهارم انقلاب نوبت به رمال ها و فالگیرها می رسد.»

به او عرض کردم ظاهراً دولت نهم بسیار جلوتر از برنامه پیش می رود و هم اکنون طلیعه داران حاکمان دهه چهارم به مسند قدرت تکیه زده اند، گاهی هاله نور می بینند و گاه در یک صف بدون امام جماعت، نماز جماعت می خوانند و به زعم خود به امام عصر (عج) اقتدا می کنند، برخی درمسیر سفر استان شمالی در میانه جنگل با امام قرار ملاقات گذاشته و نماز را به امام حی اقتدا می کنند، برخی از آینده خبر می دهند و برخی خود را مؤید حضرت می دانند و برخی معجزه هزاره سوم اند. باید این اخطار را جدی گرفت و نگذاشت تمسک به خرافات و خواب نما شدن جای استدلال و منطق را بگیرد، مبارزه با پوپولیزم و ترویج علم و عالم باید استراتژی اصلی مصلحین در دهه چهارم باشد و اگر چنین نکنند بر دار شدن شیخ فضل اله و کف زدن انقلابیون دور از ذهن نمی باشد .


آن شيخی که
سنگ پای قزوين
 را از "رو" برده!

حجت الاسلام شجونی از جمله روحانيونی بود که اندک مدتی در زمان شاه زندانی بود و در سال انقلاب- پيش از اوج گيری آن- از زندان بيرون آمد. اولين منبرش در يکی از مجالس ختم خيابان مولوی بود. رفت بالا منبر و در ميانه سخنرانی آيه ها يادش رفت و چند تنی از ملی مذهبی ها که پائين منبر نشسته بودند – از جمله مرحوم "علی بابائی"- از قديمی های نهضت آزادی ايران. مجلس مربوط به درگذشت يکی از بازاری ها بود و علی بابائی که ميان بازاری ها وزن و اعتباری ويژه داشت همان پائين منبر به داد شجونی که بالای منبر توی تله افتاده بود رسيد و با صدای بلند گفت، «عيبی ندارد، آدم توی زندان دچار فراموشی می شود. آقای شجونی هم تازه از زندان بيرون آمده»
آن بيسوادی آخوندی در بالای منبر با اين تعريف و توجيه مرحوم علی بابائی، تبديل به اعتبار برای شيخ شجونی تقريبا جوان شد.
انقلاب اوج گرفت و هرکس دستش به تخته پاره ای بند شد. از جمله شيخ شجونی جوان، که از قضا دستش برای معاش در جيب ملی مذهبی هم بود. هم بعد از بيرون آمدن از زندان و هم قبل از آن. رابطه ای مانند رابطه حجت الاسلام معاديخواه، مثل امیدنجف آبادی و مثل خيلی های ديگر، که هر کدام سرنوشتی متفاوت در جمهوری اسلامی یافتند. معادیخواه وزیر ارشاد شد و چوب روشنفکری اش را خورد و برکنار شد، امید نجف آبادی چوب تقلید از آیت الله منتظری و صدور حکم اعدام برای سید مهدی میراشرافی از یاران آیت الله کاشانی و از عوامل کودتای 28 مرداد را خورد و بعدها به حکم ریشهری و به بهانه ارتباط با سید مهدی هاشمی اعدام شد و شجونی هم که خودش را رسانده بود به حزب جمهوری اسلامی، شد نماينده مجلس از كرج. اما نه در مجلس گل کرد و نه پس از بيرون آمدن از مجلس. نه سواد درست و حسابی آخوندی داشت و نه مانند امثال حجت الاسلام کديور تحصيلات دانشگاهی کرده بود. ناطق خوبی هم نبود، از بد روزگار صدای خوبی هم برای ذکر مصیبت نداشت. يگانه سرمايه اش سيم انداختن روی سيم قدرت بود و کم نيآوردن در "پرروئی".
با انحلال حزب جمهوری اسلامی، همراه موتلفه چی ها که ستاره اقبالشان برای دوران پس از آيت الله خمينی می درخشيد همراه شد و رفت در مرکزيت موتلفه اسلامی. زير بغلش را بازای ها گرفتند و به ثروت و مکنت رسيد. مثل خيلی های ديگر. تا اينجای کار عيب و ايرادی در جمهوری دوم اسلامی – دوران رهبری علی خامنه ای- بر امثال وی وارد نبود، اما ناپرهيزی های مکرری در قزوين کرد که سر و صدايش را در نيآوردند به اين شرط که زياد جلو نيآيد و هوس های سياسی نکند.
تا قبل از دولت احمدی نژاد به اين تعهد پايبند ماند و به همين دليل هم نامش بر سر زبان ها نبود و کسی هم پرونده دوران زندان شاهنشاهی اش را نگشود و به وقايع و سوابق قزوين هم اعتنائی نکرد. با رئيس جمهور شدن احمدی نژاد و بالا رفتن آب ها، شيخ شجونی آن تعهدش را فراموش کرد و برای مجلس هشتم خيز برداشت. وقتی جوان ترگل ورگلی مثل "بذرپاش" برای "سايپا" و وزارت صنايع خيز بر ميدارد، چرا شيخ شجونی برای مجلس خیز برندارد؟
در ادامه همين خيز جديد، شيخ شجونی اخيرا در مسجد محمدرسول الله قزوين بالای منبر رفته و گفته است:
«رهبر انقلاب چند سال پيش سخنرانی کردند و از دست خواص ناليدند. چون وقتی پالون خواص کج شود، فاتحه عوام خوانده است. رايس وزير خارجه امريکا گفته بايد به کمک اسرائيل، اردن و مصر از اصلاح طلبان حمايت کنيم. چرا اين اصلاح طلبان بی غيرت ما يک کلمه در روزنامه ها نمی نويسند گور پدر هرچه آمريکايی و هرچه رايس است؟
دشمنان جمهوری اسلامی با مواد مخدر و سی دی های مستهجن قصد فاسد کردن دختران و پسران را دارند . الان موقعش است که اين روزنامه های مزدور و اين دوم خردادی های مرتد و بی دين، که رويشان سنگ پای قزوين را از رو برده! يک حزبی درست کنند و اسلام را زير سئوال ببرند.»

باد از کدام سو می وزد؟


برای دولتی ها
کلاس تاريخ
ايران بگذاريد
عطاء الله مهاجرانی

تلويزيون الجزيره هرشب برنامه پر بيننده ای دارد با عنوان: آن سوی خبر.
يکشنبه شب9 دی ماه، از ايران فردی با نام سيد امير موسوی دراين برنامه صحبت می کرد. از لندن هم يک نويسنده عراقی به نام عبدالامير علوان دراين برنامه حاضر شده بود. آقای موسوی با عنوان کارشناس مسايل راهبردی معرفی می شد؛ علوان هم با عنوان نويسنده عراقی. موضوع بحث قرارداد 1975 بود و شيوه تقسيم مرزی بر اساس آن.
آقای موسوی می فرمودند که خط ميانه رود کارون به عنوان خط مرزی بر اساس قرارداد مورد توافق طرفين قرار گرفته است. طرف عراقی هم بی دقتی کارشناس ايرانی را گل گرفت و گفت: رود کارون ، رودخانه ای کاملا در درون اراضی ايران است, اگر ايرانيان می خواهند رودخانه مرزی باشد؛ ملت عراق خوشامد! می گويد. گمان می کردم کارشناس بی دقت ايرانی که اين متلک آبدار را شنيده؛ عذر خواهی می کند و می گويد, اشتباه کرده و منظورش "اروند رود" بوده است. متاسفانه نه تنها اشتباهش را جبران نکرد, بلکه در توجيه به معاهده ارض روم اشاره کرد؛ که در آنجا از کارون صحبت شده است...
که البته اين هم اشتباه دوم بود. اين پافشاری بر جهالت هم نوبر است. جهالت آن هم در يک مساله مهم استراتژيک.


سیاست سیما

بر پدر و مادر

مردم صلوات

محمدعلی ابطحی

هر هفته در تلویزیون برنامه 90 به مسایل ورزش می­پردازد، مدتهاست که این برنامه پخش می­شود، اما وقتی چند شب پیش برنامه میزگرد با آقای صفایی فراهانی نماینده اصلاح­طلب مجلس ششم و رییس سابق فدراسیون فوتبال ایران برگزار شد، این برنامه مثل توپ در جامعه جوان کشور منفجر شد. در این برنامه آقای صفایی فراهانی به صورت شفاف مسائل و مشکلات فوتبال را بررسی کرد. طرفداران رییس­جمهور هم حرف زدند. این میزگرد که باید یک میزگرد می­بود در فضای تبلیغاتی کشور به عنوان یک حادثه مهم تلقی شد.

تسلط آقای صفایی فراهانی بر مسائل فوتبال و اصلاح­طلب بودن وی، عملکرد غیر قابل دفاع مسئولان ورزشی و حساسیت مردم البته از دلایل مهم، مهم تلقی شدن این میزگرد بود، ولی بار دیگر تلویزیون را به متن زندگی مردم آورد. این از اصل میزگرد و از سخنان خوب و قابل دفاع آقای صفایی فراهانی مهم­تر بود.

کاش مسئولان رسانه­ای ما از این " اتفاق" که موضوع بحث جوانان این کشور است و میزان SMSهای زده شده به برنامه نشان از توجه ویژه جامعه به این برنامه بود درس می­گرفتند و در مسائل مورد توجه جامعه، چنین میزگردهایی با حضور افراد منتقد می‌گذاشتند تا همه مسایل سیاسی و اجتماعی برای مردم یک اتفاق قابل توجه باشد و از آن مهم­تر رابطه قطع شده بسیاری از مردم با رسانه­ ملی دوباره برقرار می­گردد.

این درسی است که از مصاحبه صفایی فراهانی می­توان گرفت. متاسفانه به جای این­که چنین درسی گرفته شود، شنیده می­شود عادل فردوسی‌پور را می­خواهند تغییر دهند. به همین راحتی. تلویزیون خصوصی نیست که بیننده برایش مهم باشد. پول نفت است و پخش برنامه. بر پدر و مادر بینندگان هم صلوات!