شب گذشته با رفتن برق در محله نظام
آباد تهران، مردم از تاریکی استفاده
کرده و به مغاره ها و اماکن محل حمله
کردند و خسارت مهمی به بار آوردند.
این واقعه تا برگشت برق ادامه داشت.
این حمله با حوادث بازار تهران
ارتباطی نداشته است.
جبهه نظامی- اقتصادی جدیدی که "مک کین"
علیه ایران پیشنهاد کرد، در گام اول شامل
امریکا، فرانسه، آلمان، انگلستان می شود.
او نام این محور و جبهه را "جبهه کشورهای
دارای سیستم دمکراسی" اعلام کرد و تاکید
کرد که این کشورهای ارتش های مشترک،
اقتصاد مشترک و آرمان های مشترک دارند.
فیلم کوتاه این مناظره، بویژه همین بخش
مورد نظر را به زبان فارسی می توانید از
اینجا ببنید!
محمد خاتمی با گروهی از
نخبگان و فعالان اجتماعی
استان بوشهر دیدار کرد.
او در این دیدار، بی اشاره
مستقیم به آخرین سخنرانی و
توصیه رهبر برای پائین کشیدن
فتیله بحث های انتخاباتی تا
زمانی که ایشان آن را تشخیص
داده و اعلام "آتش" کند، به
این توصیه رهبر پاسخ داد. او
تاکید کرد که بحث هائی که
اکنون برمحور انتخابات در
جامعه جریان دارد نشان میدهد
که مردم چقدر از اوضاع ناراضی
اند و منتظر تغییر این شرایط
و به همین دلیل امید به
انتخابات ریاست جمهوری بسته
اند و به همین دلیل بحث ها از
هم اکنون شروع شده است. خاتمی
گفت:« طرح مباحث مربوط به
انتخابات، نگرانیها و
دغدغهها و خواستهای
طبیعی مردم نشانه زنده بودن جامعه است. پیش از شروع
مبارزات
انتخاباتی باید این حضور و
شور را قدر دانست و درک درست
آن را مقدمه
انتخابات پرشور به حساب آورد.»
سخنگوی قوه
قضائیه
بازداشت امنیتی مومنی را تائید کرد
عشاء مومنی را
در اوین دارند
آماده
شوی تلویزیونی می
کنند
نامه وارده
برای این همه آپارتمان
از کجا مالک و مستاجر پیدا می
شود؟
بنده عضو هیات
مدیره یکی از
شرکت های تعاونی
مسکن استان ...
هستم. موضوع
اینست که طبق
مصوبه دولت مقرر
شده است از
زمان
این مصوبه، یعنی
از سال 1376
سالیانه 1500000
واحد آپارتمان در
کشور ساخته شود.
البته با نظارت
وزارتین تعاون
ومسکن. در همین
اثنی که
قصد همیشگی
داشتند صندوق
تعاون را بانک
كنند و نیاز به
سرمایه هنگفتی
بود.
از شرایط موجود
سوء استفاده کرده
و شرایط ثبت نام
در این شرکت ها
و
بهرمندی از این
موقعیت را واریز
مبلغ 1000000
تومان جهت هر فرد
اعلام
كردند
که این عمل خلاف
مصوبه دولت بوده
وهمچنین مردم نیز
توانایی واریز
آن را قبل از
شروع پروژه
ندارند. لطفا جهت
روشن شدن ذهن
مردم
این مطلب را
چاپ نمایید.
(برای برخی
ملاحظات از روز
روشن تر، نام
نویسنده این نامه
و نام استان را
حذف کرده ایم، که
اگر نویسنده نامه
تمایل داشته
باشد، می توانیم
نام ها را نیز به
این متن اضافه
کنیم.)
ضمنااذهان مردم
که روشن است.
آنچه تاریک است
اذهان دولتی
هاست. ضمنا، ما
که نامه شما را
منتشر کردیم، اما
این صفر هائی که
جلوی ارقام
گذاشته اید زیادی
نیست؟
"گدا
آهنی"،
نامی است که مردم
برای این صندوق
های گدائی دولتی
انتخاب کردهاند.
این صندوق ها به
اسامی مختلف و در
سطح شهرها و حتی
جاده ها نصب شده
و برای جیب مردم
دهان گشوده اند.
مثل قلکی می
مانند که سیری
ندارد.
وزیر کشور اصولگرای کابینه
احمدی نژاد را، مجلس اصولگرا،
درجلسه چند ساعته استیضاح،
امروز عزل کرد. به این ترتیب
احمدجنتی دبیر شورای نگهبان و
احمدی نژاد رئیس جمهور
نتوانستند "کردان" را در سمت
وزیر کشور نگهدارند. باید دید
او را در کدام پست کلیدی اما
کم جلوه و علنی دیگری به کار
خواهند گرفت! استیضاح امروز
به آنجا نکشید که گزارش 28
صفحه ای تحقیق و تفحص مجلس
ششم از سیمای جمهوری اسلامی
که در آن از صدها
میلیاردتومان حیف و میل صحبت
است و کردان عامل اجرائی آن
بوده و یا پرونده "ازاله"
بکارت وی در سال انقلاب - 57
- طرح شود. از پیگرد قضائی او
نیز صحبتی به میان نیآمد.
احمدی نژاد تهدید کرده بود در
صورت برکناری "کردان" او یک
فرمانده سپاه را بعنوان
جانشین او، به مجلس معرفی
خواهد کرد!
درانتظار حوادث
و شرایط سازمان یافته!
با قید "توجه ویژه"، نامه
کوتاهی به پیک نت رسیده
است، که با اندک اصلاحی
در جمله بندی های آن
منتشر می کنیم. دراین
نامه آمده است:
1- از دو هفته پیش این
نظر بصورت سازمان یافته و
وسیع در واحدهای بسیج و
سپاه مانند یک ابلاغیه
نظامی بیان می شود که
رویاروئی این دولت با
امریکا اجتناب ناپذیر
گشته است. حتی به افرادی
در پائین دست این واحدها
نیز این نظر قبولانده شده
است.
2- مسئله دوم ماموریتی
است که به بسیج واگذار
شده است. با آنکه آنها در
ابتدا تحت عنوان برعهده
گرفتن مسئولیت امنیت در
سطح شهرها و مخصوصا شهر
تهران مستقر شده اند، اما
ماموریت واقعی آنها با
نظراتی که در واحدهای
بسیج در باره رویاروئی
"این دولت" با "امریکا"
بیان و تشریح وظیفه
میشود، تامین امنیت مردم
نیست، بلکه کنترل همه
سویه مردم و آماده کردن
مردم برای دادن رای به
نفع احمدی نژاد در
انتخابات ریاست جمهوری
است.
3- برخی افراد صاحب
اطلاع، با یقین می گویند
که به خاتمی پیام داده
خواهد شد که نیآید و اگر
بیاید رد صلاحیت خواهد
شد. این افراد اشاره به
شرایط و حوادثی می کنند
که بوجود خواهد آمد، اما
نمی گویند آن شرایط و
حوادث چیست، که چنین با
اطمینان در باره آن سخن
می گویند و رد صلاحیت
خاتمی را به آن وصل می
کنند؟
مصاحبه فرمانده حمل
و نقل شهری
CNG
40 تومان گران می شود
با
NGOاشتباه
نكنيد كه سركوبش قيمت ندارد!
مسافرکش های شخصی، از سال آینده حق کار
ندارند
فیلم مستند مجلس
شورا
و نقش و سابقه آن در ایران
به منیژه حکمت اجازه ندادند،اما با سعید
ابوطالب کنار آمدند!
چاله ای بدتر از چاه
مذاکرات مستقیم
بدتراز مذاکرات با پیش شرط
متن طرح 117 صفحه ای گروه پژوهشگران
امریکا به زبان انگلیسی
اینجا
آسیا تایمز
بوش پس از حمله به ایران
کاخ سفید را ترک خواهد کرد؟
با ایجاد 5 بسیج
جدید
ایران را، سراسر
پادگان نظامی میکنند
حجت الاسلام دعائی: می ترسم سرنوشت اعتبار
مردمی بسیج هم با کارهائی که
می کند به سرنوشت محبوبیت روحانیت در میان مردم در انقلاب و سالهای اول
جمهوری اسلامی تبدیل شود.
آنچه را بوش به هر
دلیل نتوانست علیه ایران انجام
دهد و افکار عمومی جهان جلوی آن
ایستاد، ظاهرا برعهده رئیس جمهور
آینده امریکا چه دمکرات و چه
جمهوریخواه گذاشته شده است. اگر
اوباما با رای بالا رئیس جمهور
شود، با این رای و حمایت مردم
مجری این طرح می شود و اگر مک کین
برخلاف همه پیش بینی هائی که
بعنوان نظرسنجی اعلام شده به جای
بوش به کاخ سفید برود، او مجری
برنامه ای می شود که اتفاقا در
کارزار انتخاباتی اش با صراحت خود
را متعهد به آن اعلام داشته است.
اگر "اوباما" روی موج بحران
اقتصادی که بانک ها و کنسرن های
بزرگ با گسترده ترین تبلیغات در
حال بهره گیری از آن برای نظامی
تر کردن و امنیتی تر کردن جهان
هستند روی کار بیاید، پاسخگوی آن
سرمایه عظیم مالی- تبلیغاتی است
که صرف پیروزی او شد و می گویند
در تاریخ انتخابات امریکا بی
سابقه بوده است. این سرمایه به
این شرط پشت او قرار گرفت که آن
ماموریت از پیش تنظیم و تدوین شده
ای را پیش ببرد که بوش شرایط تحقق
آن را نداشت. رئیس جمهور محبوب،
همان دزدی است که چون با چراغ
آید، گزیده تر برد کالا! تکلیف
"مک کین" نیز پیشآپیش روشن است.
این هر دو، آن طرح استراتژیکی را
در برابر خود دارند که بنام گروه
پژوهش در امریکا منتشر شد و ترجمه
آلمانی آن را روز گذشته روزنامه
چپ گرای "یونگه ولت" آلمان منتشر
کرد و پیش از آن خبرگزاری رسمی
روسیه با شتاب آن را به فارسی
برگردانده و روی سایت فارسی خود
قرار داد. ترجمه ای که می خوانید
از روی متن آلمانی این گزارش که
در "یونگه ولت" منتشر شده بود،
برای انتشار در پیک نت انجام شده
است.
سخنگوی دولت خاتمی:
از زمان قاجارها تاکنون، چنین دولتی
نداشتیم
بی لیاقت ترین دولت را
دولت انقلابی جا زده اند
دمکرات ها، انتخابات ریاست
جمهوری امریکا را بردند و
"اوباما" نخستین رئیس جمهور
سیاه پوست این کشور شد. او
روی موج عظیم نارضائی مردم از
وضع بد اقتصادی امریکا، فقر،
نگرانی عمومی مردم از آینده
نا معلوم و دهها مسئله عمومی
و نگرانی آوری که به
زندگی روزانه و معیشت
امریکائی ها باز میگردد رئیس
جمهور شد. وعده های بسیاری
داد و دشواری های بسیاری بر
سر راه دارد که باید دید با
آنها چه خواهد کرد. آنچه که
این انتخابات و نتیجه آن بر
روی ایران تاثیر دارد و دولت
احمدی نژاد بیش از
جمهوریخواهان امریکا نگران آن
بود، گشوده شدن پرونده حقوق
بشر در ایران، در کنار پرونده
درحال جریان اتمی ایران است.
همکاری نزدیک تر اروپا و
امریکا در دوران اوباما،
الزامات جدی را برای امضاء و
عمل به کنوانسیون های بین
المللی برای جمهوری اسلامی به
ارمغان خواهد آورد. کنوانسیون
هائی که با نقض آنها و تعبیر
و تفسیری که از حقوق بشر و
زندانی سیاسی و برابری زن و
مرد در اسلام و جمهوری اسلامی
می شود، پیوسته در حال نقض آن
هستند. اگر گزارش 117 صفحه ای
پژوهشگران امریکائی
دستورالعمل ساکنین جدید کاخ
سفید قرار گیرد که باحتمال
قریب به یقین چنین نیز خواهد
شد و برجسته ترین امضاء کننده
این طرح، یعنی "دنیس راس"
وزیر خارجه دولت اوباما شود،
آنوقت مرور دقیق تر این طرح
ضروری است. فصل مذاکرات سخت
تر و دشوار فرا رسیده است.
فصلی که از موشک هوا کردن و
هولوکاست بازی و حرف های
جنجالی دشوار تر است.
بسیار دشوار تر. آیا احمدی
نژاد ظرفیت این فصل را دارد و
دولت او، دولت این مرحله تازه
است؟
آیا چنین دولتی، کشتی گیر
کرده ایران در دل بحران
اقتصادی جهان و محاصره
اقتصادی ایران و تنگ تر شدن
حلقه این محاصره را خواهد
توانست به ساحل برساند؟
نخستین سخنرانی کاندیدای شکست
خورده جمهوریخواهان در
انتخابات امریکا، وعده تفاهم
با کابینه اوباما برای عبور
دادن کشتی امریکا از دل بحران
بود. همزمان با اعلام نتایج
انتخابات امریکا، در روسیه
رئیس جمهور این کشور، سرانجام
پس از سه هفته تاخیر، در مهم
ترین و وسیع ترین همایش
رهبران سابق و کنونی روسیه و
شوروی طرح برنامه استراتژیک
دولت این کشور را اعلام کرد.
اجلاسی که در آن از دبیرکل
کنونی حزب کمونیست روسیه تا
بزرگترین و ورزیده ترین
دیپلمات روس در امور
خاورمیانه "پریمایکف" شانه به
شانه پوتین، نخست وزیر و طراح
روسیه نوین در کنار هم نشسته
بودند و به آن گوش می کردند.
شاه بیت سخنان او وحدت ملی،
راه یافتن احزاب کوچک به
پارلمان، با هدف تقویت وحدت
ملی، تقویت بیمه ها و کمک های
دولتی به مردم بود. یعنی نوعی
سوسیالیسم کمرنگ اجتماعی.
مشابه این وعده های اجتماعی
را اوباما در امریکا و خطاب
به میلیون ها مردم در انتظار
تحولات این کشور داد.
آیا جمهوری اسلامی می تواند،
همچنان بر خلاف جهت عقریه
زمان حرکت کند و به جای وحدت
ملی و عدالت واقعی اجتماعی و
نه گدا نوازی زیر چتر هاله
نور به سمت حکومت امام زمان
برود؟ و یا طرحی نو باید در
انداخت و به دوره فاجعه بار
امید به چاه های دو قلوی
جمکران خاتمه داد. باید به
دوره چفیه عربی به گردن
آویختن و وعده رهبری جهان
اسلام دادن خاتمه داد. چاره
ای برای خاتمه تقسیم مردم
ایران به خودی و غیر
خودی، شیعه و سنی، عرب و فارس
و ترک و کرد باید پایان داد و
فکری به حال گرانی و سرکوب
"هر کس که با ما نیست، لایق
زندگی نیست" کرد!؟
عقربه زمان، در جهت دومی می
گردد و به همین دلیل انتخابات
آینده ریاست جمهوری در ایران،
فرصتی است برای نگاهی انتقادی
به گذشته و یافتن راهی برای
بیرون آمدن از تونل گذشته!
...آنان را چه
باك كه برگ جدید
برای كدام "سوژه"
صادر شده است، به
سوسن طهماسبی
تعلق دارد، یا
عبدالله مومنی؛
پروین اردلان یا
تقی رحمانی. مرد
یا زن، پیر یا
جوان. كنشگر
اجتماعی یا فعال
سیاسی. مهم این
است كه آن كه می
خواهد برود و
بازگردد، اجازه
خروج نیابد،
وگرنه برخی از
آنانی كه باید
بروند و باز
نگردند مورد لطف
و مرحمت یا حتی
راهنمائی های
ویژه نیز قرار می
گیرند یا حتی
نهادهای جعلی و
ساختگی مشاوره
های خاص هم ارائه
می دهند و مقدمات
كار را فراهم می
آورند!
بازی همان بازی
است و سناریو
همان سناریو. "یا
می مانی و چفیه
به گردن می
آویزی، یا می روی
و همكار آمریكایی
ها می شوی، راه
میانه ای وجود
ندارد". اما اگر
"سوژه" بخواهد
برود و باز گردد،
بازی به هم می
خورد. مهم نیست
"سوژه" به كدام
كشور می رود و
برای چه كاری،
مهم این است كه
برود و بازنگردد.
اگر قصد رفتن و
بازگشتن دارد
باید متحمل هزینه
هایش هم باشد،
بالاخره "هركه
خربزه می خوره
پای لرزش هم می
شینه"!
اگر بخواهی برود
و بازگردد، بازی
را به هم بزند،
پرونده یا پرونده
هایش به گردش می
افتند، احكام
قضائی اش در
برابر چشمانش
قرار می گیرند.
گیرم كه بنا به
دلایل یا مصالحی
بازداشتش نمی
كنند یا از خیر
زندان انداختنش
می گذرند، اما
خانه نشین اش كه
می توانند بكنند،
قادرند كه جلوی
فعالیت اجتماعی
اش را كه بگیرند؛
گیرم كه كارش
تنها جمع آوری
امضا باشد برای
تغییر قوانین
ظالمانه یا
نابرابر، یا حتی
تماشای یك فیلم
منتقدانه و گوش
دادن به نكاتی از
رنجی كه
فیلمسازان و
كارگردانان
مستقل، در آشفته
بازار فیلم ها و
سریال های كیلویی
رسانه ی ملی،
برای تولید فیلم
های اجتماعی به
جان می خرند.
درست است كه
"سوژه" چون دهه ی
گذشته "گم و گور
نمی شود"، اما
كاری می كنند كه
در كشور خودش به
نوعی دیگر "گم و
گور شود"؛ در
زمان بازداشت و
بازجویی هر بلایی
كه بخواهند بر
سرش می آورند تا
از خیر زندگی در
ایران بگذرد، به
بهانه ها و با
تمهیدات مختلف از
محیط كار اخراجش
می كنند، دفتر
كارش را به صورت
رسمی و غیررسمی
تعطیل می كنند،
انتشاراتی ش را
به مرحله ی
ورشكستگی می
كشانند یا نشریه
اش را به انحای
مختلف می بندند،
سایت و وب لاگش
را فیلتر می
كنند، تهدیدش می
كنند یا فضای
ارعاب ایجاد می
كنند كه برای كسب
لقمه ای نان با
رسانه های برون
پایه مصاحبه یا
همكاری نكند، محل
فعالیت اجتماعی ش
را لاك و مهر یا
محاصره می كنند،
به خیابان یا
پارك برود، حتی
در خانه مهمانی
خصوصی بدهد،
دستگیرش می كنند
و...، تا جانش را
به لبش برسانند
تا عاقبت دست
هایش را بالا
بگیرد و بگوید
"ولم كنید، می
روم و باز نمی
گردم"!
مهم نیست كه فعال
سیاسی باشد یا
كنشگر اجتماعی؛
فعال دانشجویی
باشد یا كنشگر
جنبش زنان؛
روزنامه نگار و
نویسنده باشد یا
كارگردان و
هنرپیشه سینما؛
زشت باشد یا
زیبا؛ فارس باشد
یا كرد،عرب، ترك
یا بلوچ. اصل این
است كه باید این
نكته را خوب
بداند شرط زندگی
در این كشور
"چفیه بر گردن
انداختن است"،
اگر نه باید
برود.
می خواهند كه
"سوژه" برود و
بازنگردد تا
انگشت اتهام نه
به سوی این و آن،
به سوی دوست و
آشنایانش، هم
حزبی و هم گروهی
هایش نشانه
بگیرند و بگویند:
"نگفتیم همه ی
شماها مزدور
بیگانه اید!
نگفتیم كه همه
جاسوس و..."
می خواهند تمام
این قبیل "سوژه"
ها، حتی اگر شد
اكثر ملت، به
صورت دائم از
ایران جلای وطن
كنند تا سیاست
"این ور جو، آن
ور جو، فحش بده
فحش بستون" بیشتر
و بهتر بار دهد.
پول نفت راحت در
میان افراد
كمتری، خودی های
هر روز محدودتر،
تقسیم شود و در
این شرایط دهانی
برای اعتراض یا
دستی برای نوشتن
باقی نمانده
باشد.
می خواهند تمام
"سوژه" ها بروند
كه اینجا، در
روزنامه و مجله
یا وب سایت و وب
لاگ یا كوچه و
خیابان یا در
دانشگاه و مقابل
مجلس موی دماغشان
نباشند. تا دیگر
دغدغه ی بروز و
وقوع حركت های
اجتماعی با
مشاركت فعالان
سیاسی یا كنشگران
جامعه مدنی وجود
نداشته باشد و
روزی شاهد بیرون
آمدن آن غولی
نباشند كه خود از
انقلاب رنگی و
مخملی و... ساخته
و از هیبت آن ترس
برشان داشته است.
پس اگر سیاست آن
ها این است كه
بروید و
بازنگردید، ما
باید كاری دیگر
كنیم؛ بمانیم و
سرسختانه كارهای
خود را دنبال
كنیم و برنامه
های خویش را پیش
ببریم. اگر بازی
این است كه از
فرودگاه بازمان
گردانند و در
ساختمان سنگی
برای گرفتن ورق
پاره ای یا خوردن
مهری بر صفحه ای
به خواهش و تمنا
وادرمان كنند،
باید از خیر
پاسپورت و سفر
بگذریم، چه برای
كاری سیاسی یا
اجتماعی باشد یا
شركت در همایشی
یا مشاركت در
كارگاهی، چه برای
امر خصوصی باشد و
دیدن فرزندی یا
والدینی. اما نه
در ساختمان سنگی،
در محاكم قضایی
داخلی یا خارجی
با اعتراض یا
شكایت از حق و
حقوق خود دفاع
كنیم.
پس اگر سیاست این
است كه چون آخرین
روزهای شاه سیاست
پاسپورت به دست
دادن مخالفان
اجرا شود و
برنامه ی خروج یك
طرفه ی فعالان
سیاسی و كنشگران
اجتماعی، حتی
اهل فن و هنر،
عملی شود، نه
اینكه ما نباید
نرویم، بلكه آنان
كه رفته اند و
مانده اند نیز
باید بازگردند و
كمر همت برای
تغییر ببندند.
گیرم كه در این
ماندن، غم نان هم
باشد یا بیم
زندان، از این
بهتر است كه فردا
فرزندانمان نان
برای خوردن
نداشته باشند و
ایرانیان نیز
حیثیت و نام. در
نهایت مجبور شوند
دست گدایی به سوی
این و آن دراز
كنند و از میهن
خود چیزی نبینند
جز یك زندان، به
وسعت خاك ایران!
(خلاصه شده از
سایت امروز)
از مصدق
تا احمدی نژاد
از فاطمی تا کردان
و. محمد معینی