فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران
تغییر کرد. فرمانده جدیدی
نیروی زمینی سپاه سردار سرتیپ
پاسداران محمد جعفر اسدی
اعلام شد که متولد 1336 است و
قبلا فرمانده لشکر بوده است.
فرمانده کل سپاه پاسداران در
اعلام دلیل تغییر فرمانده
نیروی زمینی سپاه گفت: با
توجه به تغییر نوع تهدیدات
خارجی و پیشرفت فناوریهای
رزمی تغییرات ضرورت پیدا کرده
است.
رقابت کره، ژاپن و اندونزی برای
صادرات
سالی 35 میلیون متر چادر سیاه به
ایران زنان
در ایران
سیاهپوش ترین زنان جهان اند
بعد از فرو ریختن ساختمان
7 طبقه که روی زمین فرو
ریخت، دیروز در خیابان
آزادی زمین زیر پای مردم
دهان باز کرد و این بار
تخریب در زیر زمین روی
داد. عمق فروریختن زمین 6
متر گزارش شده است. یعنی
در خیابان رسالت 7 طبقه
فرو ریخت، در خیابان
آزادی 6 طبقه زیر زمین
فرو ریخت! گفته شد که این
گودال در مسیر خط چهار
مترو تهران فرو ریخته
است. حد فاصل ایستگاه های
B4 و A4 . حادثه ساعت 2 و
نیم بامداد روی داد.
چرا تن ما
باید کبود شود؟
شیرین فامیلی
آن ماموری که زنان را درپارک ها و
اتوبوس کتک میزند
همان نیست که همسرخود را در خانه
زیر مشت و لگد می گیرد؟
این چهار نفر روز پنجشنبه
در شهر برازجان که سالها
تبعیدگاه زندانیان سیاسی
زمان شاه و زندان آن یکی
از معروف ترین زندان های
ایران بود در ملاء عام
حلق
آویز شدند.
جرم آنها قتل در شهرستان
دشتستان استان بوشهر
اعلام شد و محل حلق آویز
نیز میدان چمران شهر
برازجان که مقابل زندان
معروف و قدیمی این شهر
بنا شده است. از این چهار
تن، یک تن افغان و بقیه
بوشهری بودند.( عکس از
سایت "ارم
نیوز" گرفته شده
است)
هر دو گفتند که درباره روابط دو کشور
و پیشرفت مناسبات صحبت کرده اند.
این درحالی است که گفتگو در باره
روابط و مناسبات اقتصادی نیازمند
تماس فوری و تلفنی آنهم در جریان
سفر رئیس جمهوری یک کشور- ایران-
به یک کشور دیگر- مالزی- نیست.
این تماس را می شد در تهران گرفت،
چه ضرورت فوری داشت که در مالزی
گرفته شود؟
صدا و ترانه
های قدیمی
خانم گوگوش
را خیلی دوست
دارم. نه
ایشان را
دیده ام و نه
در آن
سالهائی که
در ایران در
اوج شهرت
بود، من در
این دنیا
بودم. بعدها،
یعنی حدوا
شاید 10 سال
پیش اینجا و
آنجا نوار و
سی دی های
چاپ سیاهی را
پیدا کردم که
با صدای او
بود. خیلی به
دلم نشست.
مخصوصا اشعار
بعضی ترانه
هایش. مثلا
دو پنجره،
غریبه، دو
ماهی، جدائی
و چندتای
دیگر که خودم
رویشان اسم
گذاشته بودم.
مثلا "حرفی
نداریم" و یا
"دیوار". از
این ترانه
های جدیدش که
در خارج
خوانده هم
دوتاشو خیلی
دوست دارم،
که یکیش
زرتشت است.
بقیه اش جوجه
های کم پر و
بال مفنگی
خارج از
کشورند.
ببخشید!
می خواستم یک
چیزی دیگری
بنویسم، سر
از یک جای
دیگری در
آوردم. می
خواستم
بنویسم در وب
گردی شبانه،
برخوردم به
وبلاگ آقای
منتجبی. اکبر
منتجبی. از
روزنامه نگار
بهار اصلاحات
و هم سن و
سال خودم. نه
دیده و نه می
شناسمش، گرچه
از یک نسل و
یک سن و
سالیم و با
یک چوب رانده
شده ایم. او
در ایران
وبلاگ درست
کرده و من در
خارج از
ایران. در شش
و بش همین دو
سرنوشت بودم
که آن ترانه
زیبای گوگوش
یادم آمد که
فکر می کنم
شاعرش شهریار
قنبری است.
آن که می
گوید: "من و
تو با همیم
اما دلامون
خیلی دوره"
همان که می
گیه"نداریم
هیچکدوم حرف
هائی که بازم
تازه باشه".
این مربوط به
آن سالهائی
است که نه من
بوده ام و نه
آقای منتجبی.
حالا هم من
هستم و هم
منتجبی و همه
بقیه روزنامه
نگاران محروم
از عشق ورزی
با آن عشق
بزرگی که اگر
روزنامه نگار
در سر نداشته
باشد، بیخودی
خودش را
دراین حرفه
معطل کرده
است. همه ما
بر خلاف آن
شعر شهریار
قنبری و صدای
دلنشین گوگوش
در آن ترانه
حرفی برای
گفتن داریم.
دلهایمان هم
به هم نزدیک
است. من و
مال با همیم
و حرفی هم
برای گفتن
داریم!
اینطور نیست؟
این درددل را
کردم تا
درددل امروز
اکبر منتجبی
را در وبلاگم
بگذارم. درد
روزنامه
نگاری. درد
نه! عشق
روزنامه
نگاری.
بخوانید!
(بقیه اش را
از
اینجا
بروید به
وبلاگ سپیده
دبیری و بعد
هم وبلاگ
اکبر منتجبی)
این روزها
هرچه می گذرد
بیشتر به این
باور می رسم
که محمود
احمدی نژاد
در انتخابات
آتی رای نمی
آورد. به
نظرم این
موضوع در
مجموعه دولت
و هواداران
آن نیز روشن
شده و نگرانی
هایی در حال
بروز است.
احمدی نژاد
متوجه نیست
که طبقه
متوسط در
ایران بسیار
قدرتمند است.
او بر روی
اقشاری که به
لحاظ فرهنگی
و مالی ضعیف
اند سرمایه
گذاری کرده
است. غافل از
این که در
سال ۸۴ طبقه
متوسط یا رای
نداد یا اگر
رای داد به
او رای داد.
طبقه متوسط
به بالا
هاشمی را
انتخاب
کردند. می
توانید ریز
آرای هاشمی
را در شهرها
و مناطق
مختلف تهران
ببینید.
اکنون احمدی
نژاد با طرح
تحول اقتصادی
خود درصدد نا
دیده گرفتن
طبقه متوسط
است. می
خواهد یارانه
مستقیم را
بین اقشار کم
درآمد تقسیم
کند و به این
ترتیب با یک
میلیون
تومانی که به
آنها می دهد
رای آنها را
نیز از آن
خود کند.
به نظر من
این اتفاق
نمی افتد.
این بار طبقه
متوسط به او
رای نمی دهد.
حتی قشر ضعیف
جامعه نیز از
احمدی نژاد
روی
برگردانده
است. درصد
پیروزی او
آرام آرام
فروکش می
کند. حتی
مطمئن نیستم
که مدیران
خودش به او
رای بدهند.
احمدی نژاد
حتی این شانس
را ندارد که
درآینده از
او به نیکی
یاد کنند. بی
شک خیلی ها
درباره این
دوره و اثرات
سو آن بر
اقتصاد و
فرهنگ و
سیاست کشور
سخن ها
خواهند گفت و
نوشت.
از اعتبار بیفتی
ای پول نفت
اگر از خدمت
قدرت پیچی سر!
مرتضی کاظمیان
طرح تحول
اقتصادی رئیس
جمهور که –
ازجمله-
پرداخت نقدی
یارانهها
را- با حذف
یارانهی
کالاهای
اساسی- در
دستور کار
دارد،
میکوشد
لایههای
پایینتر
جامعه را
همچنان برای
احمدینژاد
-در انتخابات
88- حفظ کند.
تورم
روبهفزونی،
گرانی غریب
مسکن و ارزاق
عمومی و
افزایش
اختلاف
طبقاتی،
واقعیتهایی
هستند که با
وعدههای
احمدینژاد و
شعارهای
انتخاباتی وی
در تضاد و
تنافرند.
تلاش اخیر
رییسجمهور و
مشاورانش را
برای پرداخت
نقدی
یارانهها
(آن هم در
شرایطی که
حجم
یارانهها در
سه سال گذشته
از 30 هزار
میلیارد
تومان به 90
هزار میلیارد
تومان رسیده
است) میتوان
از منظر کوشش
برای حفظ
"هژمونی" وی
-و جریان
مسلط در قوه
مجریه- مورد
ارزیابی قرار
داد.
احمدینژاد
در انتخابات
ریاستجمهوری
نهم با
انگشتگذاشتن
روی موضوعات
و مقولههایی
چون عدالت
اجتماعی،
مبارزه با
فساد و
اختلاف
طبقاتی، و
نیز دفاع از
ارزشها و
اصول، توانست
لایههایی از
جامعه
(بهویژه
لایههای
فرودست و
سنتی، و نیز
بخشی از طبقه
متوسط منتقد
وضع اقتصادی-
معیشتی) را
بهخود جلب
کند. او با
شعارها و
وعدههای
تودهگرایانه،
بخش قابل
توجهی از
شهروندانی را
که پای
صندوقهای
رای حاضر شده
بودند، توجیه
و همراه کرد.
مستقل از
دخالتها و
آثار مستقیم
و غیرمستقیم
برخی نهادها
در نتیجهی
انتخابات
ریاست جمهوری
84، با چنین
رویکرد و در
چنان وضعی
بود که
احمدینژاد
بر مسند
عالیترین
مقام اجرایی
کشور تکیه
زد.(خلاصه
شده و
برگرفته از
سایت ملی
مذهبی)
وطنم!
جان من
رسید به لبم
1- وطن یعنی
دویدن در پی
نان
وطن یعنی کمک
کردن به
لبنان
وطن یعنی عرب
را چاق کردن
معلم های خود
را داغ کردن
وطن یعنی
خرید تاید و
شامپو
وطن یعنی
رئیس جمهور
هالو
2- باز هم در
باره وطن
وطن یعنی صف
نون و صف شیر
وطن یعنی همش
درگیر درگیر
وطن یعنی
همین بنزین،
همین نفت
همین نفتی که
توی سفره ها
رفت
وطن یعنی که
اصلاحات
"چینی"
وطن یعنی که
روی خوش
نبینی
وطن یعنی
همین آیینه
دق
وطن یعنی
خلایق هر چه
لایق
تهران
7/4/1387
تعدادی جُوک
را که این
روزها در
تهران پیامک
می شود،
وبلاگ "من و
شما" منتشر
کرده. از
جمله:
برنامه
تلویزیونی
کودک قم:
آخوند صورتی
حاج آقا و
دوستان
شیخ شجاع
بچه های
مدرسه فیضیه
حاجی ریزه و
عمامه سحر
آمیز
حاج منصور
عسل و مداح زبل
جوجه طلبه
زشت رو
حاجی لنگ
دراز
ملا گجت
امام جمعه و
هفت طلبه
* وزارت
ارشاد به
دلایل زیر
شعر "اتل متل
توتوله" را
غیر مجاز
اعلام کرد:
الف- استفاده
از کلمات
رکیک مثل شیر
و پستان
ب- ترویج بی
حجابی
پ- صدور شیر
به هندوستان
* شعر اصلاح
شده زیر مورد
تایید است:
اتل متل
صلوات
گاو علی شده
لات
هم دست داره
هم آستین
شیرشو بردن
فلسطین
بگیر زن
مسلمان
از حزب الله
لبنان
اسمشو بذار
حکیمه
که چادرش
ضخیمه